بررسی علل طلاق
از علل افزایش طلاق می توان تغییر سبک زندگی گرایش به رقابت های غیر منطقی تاثیر شبکه های ماهواره ای ، دور شدن از ارزش های اخلاقی، پایه اصلی افزایش طلاق در نقاط شهری است.
کد خبر: ۱۳۳۰۸
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۸ 12 March 2015

از نگاه رفتارشناسی علل افزایش طلاق را می توان تغییر سبک زندگی گرایش به رقابت و چشم و هم چشمی ها غیر منطقی تاثیر شبکه های ماهواره ای در قبح زدایی از روابط فرازناشویی، دور شدن از ارزش های اخلاقی، پایه اصلی افزایش طلاق در نقاط شهری است. در مورد علل محیطی می توان نقش های روحی و عصبی، گرانی و تورم، مشکلات شغلی و اعتیاد را نام برد.

با ازدواج خانواده شکل میگیرد.ازدواج آغاز راهی برای یک زندگی مشترک بین دو فرد متفاوت میباشد .این تفاوت هم از لحاظ اعتقادی و هم از لحاظ جنسیتی قابل بررسی است.در تعریف ازدواج آمده است:پایه گذار خانواده ،زن و مرد است و به رابطه ای قانونی ،عرفی یا دینی گفته میشود که مرد و زن را یرای شرکت دایم یا موقت در زندگی به هم پیوند دهد.

به گزارش تابناک ارومیه ،خانواده نخستین سلول و واحد زندگی اجتماعی و اساسیترین نهاد جامعه است .مرکب از یک مرد و یک زن که باهم زندگی میکنند.ممکن است که کودکانی هم داشته باشند.روابط جنسی معینی که مورد قبول جامعه است وحقوق و تکالیف افراد نسبت به یکدیگر از ویژگیهای خانواده شمرده میشود.

خانواده هم از لحاظ اجتماعی،هم از لحاظ روانی و هم از لحاظ دینی از اهمیت فراوانی برخوردار است.حال این نهاد مهم جامعه مورد خدشه قرار گرفته است.در تعریف طلاق آمده است :طلاق از هم گسیختگی خانواده را گویند.

آمار اعلام شده از سوی مدیرکل آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال مبنی بر ثبت ١٨طلاق در هر ساعت در کل کشور، از جهاتی می تواند نگران کننده باشد.

اما با اینهمه تغییرات رخ داده در جامعه کنونی ،چرا طلاق رخ میدهد؟

طلاق علتهای گوناگونی دارد .الف )عوامل اجتماعی شامل:1- توسعه شهر نشینی،2- صنعتی شدن،3 افزایش خود اتکایی در خانواده ها .بگونه ایی که خانواده های جوان دیگر اجازه دخالت ریش سفیدها را نمیدهند.4- اشتغال زنان و آگاهی زنان نسبت به مسائل حقوقی.5-بحرانهای اجتماعی،6- بیکاری و فقر اقتصادی

ب)عوامل فردی شامل :1- سن ازدواج،2-اعتیاد،3-عدم درک متقابل،4- خیانت،5-عشق ظاهری،6-پول و ثروت،7- عدم تطابق طبقه اجتماعی و فرهنگی

اما طلاق علاوه بر پیامدهای وارده به خانواده ،تبعاتی هم بر پیکره جامعه وارد میکند.پریشانی روانی،به هم خوردن سامان خانواده و شخصیت افراد از آثار فردی طلاق است.

در بحث پیامدهای اجتماعی،ورود زن طلاق گرفته به جامعه،بیکاری،بی سرپرستی،از دست دادن جایگاه قبلی اجتماعی ،عدم ارضای عواطف انسانی و غریزی از پیامدهای اجتماعی طلاق است.

با برگشت به تعریف خانواده ،اینکه خانواده اساسی ترین نهاد اجتماع است.میتوان به عمق آسیبهای وارده به جامعه ایی که طلاق در آن زیاد باشد پی برد.

در استان آذربایجان غربی نیز آمار طلاق بالاست .بگونه ایی که طبق آمار اداره ثبت و احوال استان:در شش ماهه نخست سال 93 آمار ازدواج با 15 هزار و 857 فقره نسبت به مدت مشابه سال قبل با کاهش 2 درصدی روبرو بوده و آمار طلاق نیز با 2795 مورد ثبتی 15 درصد افزایش داشته است.

در گذشته های نه خیلی دور،حمایت های بستگان و در عین حال ارزش ها و باورهای جمعی، قومی و طایفه ای، یکی از دلایل کم بودن میزان طلاق ها بود، اما امروز جامعه از عصر این نوع ارتباطات خارج شده است. با توجه به نیاز حقیقی به حمایت های مختلف از نهاد خانواده در یک جامعه، حتما باید به گونه ای دیگر به کمک خانواده ها شتافت.

در دنیای توسعه یافته امروز، کانون های متعدد مردمی شکل گرفته اند که همراه خانواده در مشکلات پیش رو هستند. فقدان این نهادهای مردم محور در کشور ما در کنار ضعیف شدن کارکرد روابط قومی و طایفه ای، نیازمند مساله شناسی و تدبیر به موقع است. برای تقویت ضریب استحکام پیوندهای خانوادگی، باید به فکر ایجاد نهادهای مدنی در این حوزه بود.

مجید ابهری، رفتار شناس و آسیب شناس اجتماعی ابهری می افزاید: از نگاه رفتارشناسی علل افزایش طلاق را می توان تغییر سبک زندگی گرایش به رقابت و چشم و هم چشمی ها غیر منطقی تاثیر شبکه های ماهواره ای در قبح زدایی از روابط فرازناشویی، دور شدن از ارزش های اخلاقی، پایه اصلی افزایش طلاق در نقاط شهری است. در مورد علل محیطی می توان نقش های روحی و عصبی، گرانی و تورم، مشکلات شغلی و اعتیاد را نام برد.

این جامعه شناس در ادامه تصریح می کند: متاسفانه در میان تمام سازمان ها و نهادهای متولی تنها سازمان بهزیستی با طرح کاهش طلاق و پیشگیری از آن وارد میدان شده و به طور آزمایشی این طرح را در استان یزد امتحان نموده که نتایج آن دولت و سازمان های دولتی، تشکل های مردمی باید با تجمیع توانمندی های سخت افزار و نرم افزاری در راستای هدایت طرح یاد شده در سطح کشور وارد میدان شوند.

این آسیب شناس اجتماعی در پایان می گوید: ضعف مهارت های زندگی و کمرنگ شدن آموزش قبل از ازدواج و مشاوره بعد از ازدواج باعث شده بعد از طلاق شاهد ۸۵درصد زنان بیکار در میان زنان سرپرست خانوار باشیم. یعنی بین دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر زنان سرپرست خانوار ۲ میلیون و ۱۲۵ نفرشان بیکار هستند! بنابراین بهترین سن برای ازدواج در دختران ۲۰ تا ۳۰ سال و پسران ۲۵ تا ۳۵ سال می باشد و تا دیر نشده باید به فکر آموزش مهارت زندگی باشیم.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار