کد خبر: ۱۴۳۸۷۹
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۲ 13 December 2015

شاید اگر تصاویر بخیه زدن چانه یک کودک و بعد باز کردن بخیه ها بلافاصله، از یکی از شبکه های صدا و سیما پخش می شد، همه فکر می کردیم که باز مهران مدیری برنامه ای ساخته تا با شوخی با پزشکان و پرستاران کمی مردم را بخنداند...

خبر بخیه زدن و باز کردن بخیه های پسر بچه به خاطر یه مشت پول، نه بخشی از سریال طنز بود و نه یک شایعه! خبری بود که دل هموطنان را بدرد آورد.

شاید اگر تصاویر بخیه زدن چانه یک کودک و بعد باز کردن بخیه ها بلافاصله، از یکی از شبکه های صدا و سیما پخش می شد، همه فکر می کردیم که باز مهران مدیری برنامه ای ساخته تا با شوخی با پزشکان و پرستاران کمی مردم را بخنداند.

کمتر کسی است که در وهله اول باور کند که یک پرستار و پزشک چانه پاره شده کودکی را بخیه بزند، بعد که کار تمام شد از مادر کودک طلب پول کند و وقتی جواب «ندارم» را بشنود، همانجا بخیه های کودک را باز کرده و کودک را به حال خود رها کند.
اما این اتفاق نه یک کلیپ طنز ساخته مهران مدیری بود و نه در کشوری عقب افتاده و توسعه نیافته رخ داد. این اتفاقی بود که در یکی از استان های توسعه یافته کشور رخ دادکه از نظر امکانات چیزی کمتر از پایتخت ندارد و عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام را هم یدک می کشد.

این روزها شان و اعتبار اجتماعی این قشر در سطح جامعه مخدوش شده است و جامعه پزشکی خود را بری از هرگونه خطا و اشتباه دانسته و عملکرد رسانه ها و اظهارات وزیر بهداشت را مسبب این تخدیش اعتبار خود در سطح جامعه می دانند، حال سوال اینجاست چه کسی در این میان مقصر است، جامعه پزشکی یا رسانه ها و وزیر بهداشت؟

همین چند وقت پیش بود که سریال در حاشیه کلی حاشیه ساز شد و پزشکان، جراحان و پرستاران همگی نسبت به آن موضع گرفتند و کار را به جایی رساندن که پخش این سریال متوقف شد. جامعه پزشکی و پرستاری فریادها سردادند و جلوی پخش یک سریال را با این توجیه که جامعه پزشکی را زیر سوال برده، اعتماد مردم به جامعه پزشکی را از بین برده و هزاران بهانه دیگر گرفتند.

حال که نه کسی به جامعه پزشکی بی احترامی کرده، نه کسی پرستاری را به علت سهل انگاری در انجام وظیفه مورد تمسخر قرار داده است چرا این جامعه دست به کاری می زنند که خنده مردم را برانگیزد، خنده ای که این بار از سر شادی نیست و تنها خنده ای تلخ است به کردار عده ای که کوچکترین انتقادها را برنمی تابند. حال این روزها خود جامعه پزشکی تمسخر خود را در شبکه های اجتماعی رقم می زنند.

سکوت این جامعه در قبال کارهای اینچنینی آدم را به خنده می اندازد که منافع عده ای چقدر برایشان مهم است که کوچکترین انتقادها را تحمل نمی کنند و بیانیه پشت بیانیه صادر می کنند اما در مقابل عملی چنین غیر انسانی، غیر اخلاقی و غیر فرهنگی در پایتخت فرهنگی جهان اسلام سکوت کرده اند.
متاسفانه این روزها شان و اعتبار اجتماعی این قشر در سطح جامعه مخدوش شده است و جامعه پزشکی خود را بری از هرگونه خطا و اشتباه دانسته و عملکرد رسانه ها و اظهارات وزیر بهداشت را مسبب این تخدیش اعتبار خود در سطح جامعه می دانند، حال سوال اینجاست چه کسی در این میان مقصر است، جامعه پزشکی یا رسانه ها و وزیر بهداشت؟ چرا به زعم نظر جامعه پزشکی، مردم به آنان جور دیگری می نگرند و احترام و اعتماد سابق به این قشر در جامعه بازتاب ندارد؟
این روزها چیزی که از سوی بیشتر مردم و حتی مسئولان از آن یاد می شود گم شدن اصل اخلاق در میان بخشی از پزشکان یعنی افرادی که زمانی سمبل و نماد داشتن تندرستی و عمر طولانی بودند، افرادی که در گذشته از آن رو که مظهر دانش، اخلاق و دین بودند، حکیم نامیده می شدند.

جایگاه پزشکان در گذشته چونان عضوی از خانواده، از آن جهت که نجات دهنده جان انسان ها بودند، بسیاری آنها را ناجی و حافظ اسرار خود می دانستند چونان عضوی از خانواده خود و سنگی صبور که سفره دل خود را برای آنها گشوده و از آنچه ناگفتنی بود برای این سپیدجامگان باز می گفتند و اسرار هویدا می کردند.

اما با گذشت زمان گویی نوبت به عصر همپالگی های پزشک احمدی ها رسیده است، پزشکانی که این بار نه به دستور رضاخان پهلوی که به فرمان نفس خود به انجام کارهایی اقدام می کنند که کم از آمپول هوای پزشک احمدی و گذر از در علیم الدوله نیست؛ زیر میزی گرفتن، افشای اسرار بیمار برای دیگران، عدم پاسخگویی به بیمار و خانواده او همه و همه نشانه ای از مفقود شدن حلقه ای است که چند صباحی از گم شدن آن نمی گذرد؛ اخلاق و تعهد حرفه ای.

پزشکان مشهور در ایران خود را وسیله ای از جانب خدا برای بهبود انسان می دانستند، بسیاری از پزشکانی که نامی در ایران و حتی جهان برای خود گذاشته اند بر این مسئله تأکید کرده اند که آنان ابزاری هستند که خداوند برای بهبود وضعیت سلامت انسان ها توانایی فراگرفتن علم آن را به آنها داده است موضوعی که امروز حد اقل در میان بخشی از این افراد به فراموشی سپرده شده است.

آیا این معدود پزشکان نمی دانند که خداوند خود به تمامی افراد کرامت بخشیده است و پس چگونه است آنها این مسأله را به فراموشی سپرده و سعی در خدشه دار کردن آن می کنند، آیا دانشجوی پزشکی نمی داند انسان چیزی فراتر از گوشت و خون است؟ گوهری در دل او نهاده شده است که محل دیدن نور خداوندی است

جسم انسان برای آنها تنها وسیله ای برای امرار معاش شده است، تن هایی که به جان آدمی شرف پیدا کرده اند، اینک محلی برای خلق آثار هنری برای افرادی شده است که حامل نامی بزرگ بر خود شده اند؛ «پزشک». همان پزشکی که وظیفه اش پیشگیری از ابتلای افراد جامعه به بیماری و در صورت بیمار شدن رهاندن این مردمان از آن و کمک به بهبوی بود.

اما دیگر چنین چیزی و چنین تعریفی در میان هیاهو های بسیار به فراموشی سپرده می شوند، دانشجوی پزشکی که دوره انترنی را به پایان می رساند بلافاصله می کوشد به درآمدی نجومی دست پیدا کرده و بتواند زندگی خود را با استانداردهای زندگی دیگر پزشکانی که می شناسد، برساند برای این فرد هدف از آن چیزی که خود و دیگران از او انتظار داشته اند، تفاوت می کند این افراد دیگر آن سپیدجامگانی نیستند با ذکر «یأمن اسمه دواء و ذکرهُ شفا» بهبودی روحی و جسمی برای افراد به ارمغان می آوردند.
کرامت انسانی را چه شده است که چنین بدان بی توجهی می شود آیا این مسئله به آنان آموزش داده نشده است که پیش از هرچیزی باید در نظر بگیرندکه با بندگان خدا و عزیزترین موجودات در نزد او سروکار دارند.
آیا این معدود پزشکان نمی دانند که خداوند خود به تمامی افراد کرامت بخشیده است و پس چگونه است آنها این مسأله را به فراموشی سپرده و سعی در خدشه دار کردن آن می کنند، آیا دانشجوی پزشکی نمی داند انسان چیزی فراتر از گوشت و خون است؟ گوهری در دل او نهاده شده است که محل دیدن نور خداوندی است.
حال جای شکرش باقی است که در این میان  هنوز هم هستند پزشکانی که مردم بتوانند به آنها اعتماد کنند و جانشان را که مهمترین داشته هر انسانی است، با اطمینان در اختیار آنها قرار دهند.
هستند هنوز عده ای که نه برای پول که برای شرافت و انسانیت طباطت می کنند و چه خوب است که به آنها طبیب بگوییم آنچنان که به قول علی اکبر ولایتی آنها طبیب جان و طبیب روح هستند
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار