در این روزگار قریب در این هیاهوی جنگ و ناامنی و آشوب در این ویرانه بازار هرج و مرج که همه حریصان را به جان ضعیفان انداخته چقدر بعضی ها غریبند، آقا جان می دانی در نبودت از عدل و عدالت چیزی باقی نمانده، می دانی صدای ضجه کودکان و زنان بی گناه گوش جهان را پر کرده است؟
کد خبر: ۲۳۳۷۴۸
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۱ 22 May 2016
یوسف زهرا، می دانی چقدر بی رحمی و خشونت و ناجوانمردی و ظلم کره خاکی را روز به روز به باتلاق و فنا می برد؟ تو خودت خوب می دانی در این معرکه بازار که باز دوباره جاهلان متعصب و زیادخواهان بد کردار آن روی سخیف و کریه خود را به نمایش گذاشته اند و در نبودت برای ضعفا شیر شده اند، چه ها رخ می دهد؟

می دانی چقدر ما هم غریبیم، تک تک ما تشنه جامی از ولایت و عدالت تو ایم، در هر صبح و شب در هر بامداد و شامگاه نام تو را می بریم و تو را می جوییم اما با گذر لحظه ها و ثانیه ها احساس می کنیم که تاریخ هزار ساله غیبت در گذر روزگار دنیای مجازی ما را از تو دور و دور می سازد.

آقا جان کجایی، می دانی عاشقان و مشتاقانت چقدر برایت دلتنگ اند؟ می دانی در نبودت چه تن های بی گناه به خاک افتاد، می دانی در عصر غیبتت تن نحیف چند کودک بی گناه آماج زیاده خواهی و غرور و تکبر گرگ های انسان نما شده است؟

چقدر تشنه ایم، تشنه جامی از عدالت و ولایتت، چقدر محتاجیم، محتاج نگاه گرم و مهربانت، چقدر غریبیم و غربت همه حس و حال عاشق و مشتاقی را از ذهنمان زدوده و ما را به ورطه نابودی کشانده است؟

کاش بیایی، آقا جانم بوی یاس که در کوچه می پیچد به خیالم تو آمده ای، مشتاق ذکر صلوات بر لب می رانم، چشمم به مسجد و کوچه هایی که مزین بنام مبارک ات است عبور می کنم با ولع چشم می گردانم تا تو را ببینم.

آقایم می دانم تو از من غریب تری که این همه سال مجبوری در غیبت بسر بری، می دانم جگرت از همه نامردمی ها و ظلم و کشتارها خون است، می دانم خیلی دلت شکسته، وقتی من با این ایمان ضعیف از همه ظلم و نامردمی ها دلم می گیرد آخر تو چگونه تاب آورده ایی؟

تو که شمشیر علی در کف و ردای محمد (ص) بر دوش داری و عصاره همه خوبی ها و فضال در تو جمع گشته، تو که منشا همه عدالت ها و منادی همه انسان هایی تا آنان را خوشی و آزادی برسانی چگونه تاب داری این همه ظلم و کشتار را ببینی و نیایی ؟

آقا جانم می دانم می شود برای ظهورت برای دیدارت برای کام بردن از عدالت نابت اگر همه بخواهند کمپینگ راه بیندازند و همه آن کارهای خوبی که ما را به تو می رساند انجام دهند اما اینجا جهل و غفلت حاکم است و هر کسی سر در گریبان خویش در پی دردهای خود می گردد غافل از اینکه تو دوای همه دردهایی!
آقا جانم چقدر دلم تنگ شده، از دنیا از همه آدم هایش بیزار شده ام آخر من هم همچون یکی از همون آدم ها اسیر ماشین و صنعت و مادیات و دنیای غیر واقعی شده ام.
آقا جانم خوب می دانم که خداوند بر همه چیز عالم و داناست و از حس درونی و اعماق قلوب تک تک همه آنهایی که به دروغ می گویند مشتاق اند تا بیایی و در عمل چیز دیگری انجام می هند خوب آگاه است و این بار نمی خواهد چون علی مرتضی غریب کوفیان شوی و چون حسین زهرا تن نازنینت آماج تیغ ظلم و کین شود.
می دانم همه را خوب می دانم که تو مشتاق تر و عاشق تری برای ظهور، اما اذن و اجازه ات تنها با زمینه سازی و مهیا سازی جهان فراهم می شود تا از پس همه افق های دور طلوع کنی.
آقا جانم کجایی، نمی دانم دلم خیلی گرفته و خیلی دلتنگت شده ام خیلی احساس غربت می کنم، امروز بیش از هر لحظه و هر زمان دیگر تشنه و مشتاق حضورت هستم، کاش بیایی و مرحم دردهای بی پایانم باشی و کاش بیایی به این همه مهجوری و فراغ پایان بخشی، کاش بیایی و همه در لوای عدالتت از انسانیت و زندگی و خوشی و آزادی لذت ببرند.

آقا جانم کجایی، کاش بیایی در این دنیا خیلی غریبیم محتاج نگاه و مهرت اینبار نه از پس از ابرهای تیره غیبت بلکه در جواز ظهور و آمدنت.

برای سلامتی و ظهور ابا صالح المهدی (عج) صلوات.

منبع: ايرنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار