هست ونیستِ دو رُخداد اجتماعی در ایلام

تابناک ایلام علی اصغراسدی ::این موضوع بر کسی پوشیده نیست که کشور ما از مسایل ومشکلات بسیاری دررنج و عذاب است .فشار اقتصادی ناشی از تحریم های بین المللی به درون خانواده ها وبر سر سفره وقوت روزانه مردم رسوخ کرده ،فشاربیکاری بر جوانان تحصیلکرده مستولی شده ،بیکاری فرزندان از یک سو و نداری بسیاری از پدران از سوی دیگر ،شرمساری را بر بسیاری از خانواده ها حاکم نموده است.

اثرات ناشی از تنش های روانی واجتماعی در قاموس خودکشی ،خودسوزی ،نزاع ودرگیری روزانه در جامعه ظهور وبروز نموده ،بسیاری از کارخانجات وواحدهای صنعتی تعطیل شده ویا در آستانه تعطیلی قرار گرفته اند ،سابقه ندارد که یک روز را بدون تحصن وتجمع اعتراضی کارگران واحدهای تولیدی ویا مالباختگان موسسات مالی شب کنیم .دراین گیرودار مشکلات ،رانت ودزدیهای صدهها وبلکه هزاران میلیاردی  برخی آقازاده های بی درد ومرفه !قوزبالا قوز شده است.

درسویی دیگر مردم بینوای  گرفتار شده  دردولبه قیچی  انحصار طلبی شرکتهای خودرو ساز وجاده های غیر ایمن، با کوله باری از حسرتِ سوار شدن بر خودروهایی که  این روزها در خیابانهای فقیر ترین وبدبخت ترین  کشورهای همسایه به وفور دیده  می شوند ،هر روز تکه تکه می شوند .

این در حالیست ذره ذره خاک ،آب ،هوا ،روی زمین وزیر زمینِ این مملکت سرشار از زر و  طلای سفید وسبز وسیاهیست که براثر  جابجا شدن اهم ومهم ها  ،حاشیه ومتن ها وتغییر دغدغه ها ،دارند خاک می خورند و اما از سویی باید مردمان این سامان در حسرت توسعه وبهترشدن و انگشت به دهان از رفاه دیگران ،فقط  اوضاع را به نظاره نشسته ودر کنار آن ،خبرِ بهتر شدن اوضاع کسانی را ببینند که تا دیروز وضعیتشان پیکر بندی جملات وتمثیل های تحقیر کننده ما ایرانیان بود. 

راستی ماشتابان  به کجا می رویم ؟ چرا با وجود مشکلات یاد شده به جای پرداختن به مشکلات واقعی مردم ،به نام مردم اما به کام باندهای قدرت ،جای اهم ومهم  را عوض کرده ،دغدغه ها را تغییر داده و با جابجا نمودن فرعیات واصلیات، مسیری را می پیماییم که انتهایش ناکجا آباد هاست ؟!همه از بزرگ وکوچک ،می دانند مسیر اشتباه است ،اما کسی را جرات وجسارت ایست گفتن نیست؟!

این روزها فضای مجازی ورسانه ای کشور سرشار شده از تهمت وافترا و وتوهین وتخریب وذبح چهره ها وشخصیت هایی که تا دیروز گل سر سبد جریانات وباندهای سیاسی  بودند ! وقتی محتوای مطالب وبیانیه ها خوانده می شود،گیجی سراغ خواننده می آید !!هنگ می کند ،اصلا نمی داند که واقعا کی به کیه و چی به چیه ؟!

بنام رهبری وامام  بر منصوبین امام ورهبری می شورند ،وقتی محتوای مطالبشان بر صدر اخبار رسانه های معاند و مخالف ودشمنان خونی نظام قرار می گیرد!برای خود هورا کشیده وکف می زنند! همان رسانه هایی که برای شنیده نشدن صدایشان ،هزاران فیلتر وایستگاه سانسور نصب کرده اند!اصلا معلوم نیست ضدا انقلاب کیست وانقلابی کدام است !واقعا شلم شوربایی شده است که نگو!

انگارتمام مشکلات کشور حل شده است ،هیچ فقیری در جامعه اسلامی باقی نمانده،همه مرفه بی درد شده اند ،زلزله زدگان در خانه های مدرن سکنی داده شده ، کارکنان کمیته امداد وبهزیستی و خیریه ها بدلیل نبود فقیر نمی دانند پولشان را چکارکنند،بانکها سرشار از پول است و بدون بهره به مردم وام می دهند اما در به در دنبال مشتری می گردند ،کارتن خوابها سامان گرفته اند ،زندانها به مراکز فرهنگی تبدیل شده ،قضات بدلیل نبود پرونده ،فقط دانه های تسبیح می غلطانند،بیکاری در جامعه پرسه نمی زند ،خانواده ها آرام وبی دغدغده روزگارشان را سر می کنند ،مازاد حقوق معلم وپرستار وکارمند وکارگر بدون سود در خدمت چرخ اقتصاد کشور قرار گرفته ،مردم یارانه نمی خواهند و یارانه در چرخه تولید قرار گرفته و ربا وربا خواری مطرود وبانکداری اسلامی محقق شده است.

انگار دزد ها از کشور کوچ کرده اند ،رانت درادبیات کشور محلی از اعراب ندارد،بودجه کشور در جای خود قرار گرفته وهزینه می شود ،در خیابانها وجاده ها اثری از پراید وپیکان وخودروهای قاتل نیست ،همه جاده ها چهار بانده وشش بانده شده اند ،فقیر گرسنه وبرهنه ای یافت نمی شود ،با هیچ کشوری مشکلی نداریم ،در کار کسی دخالت نمی کنیم ،انگار و انگار که اینجا مدینه فاضله موعود شده ،اما فقط وفقط دو  دغدغه باقیست و آن دو اینها هستند ؛امام جمعه ایلام بر پرادو سوار می شود و یا فلان فرماندار  تعمدی یا سهوی  بر روی پرچم آمریکا پای نگذاشته ! این دو مشکل را هم حل کنیم کار تمام است!

کسی نیست بگوید آقایان وخانمهای محترم ،برادران وخواهران عزیز !امام جمعه معصوم نیست و به قول مقام معظم رهبری؛ ما روییده از خاکی هستیم که سرشار از نقصان وضعف است ،تازه اینکه گیرم که  پرادوی دفترش هم نباشد  وخودروی شخصی خود اوست ،آیا تضمینی هست که دراین کشور هیچ مسئولی  ،امام جمعه ای ،آخوندی بر هیچ ماشین پرادو ، لندکروز وبی ام وی  سوار نشده یا مالک آن نشود  ؟! چرا تنگ نظری باید آنقدر بر ماایرانیان چیره یابد که سوار شدن یک امام جمعه بر پرادو ،بعنوان ماشین درجه چندم دیگر ممالک ،به بزرگترین دغدغه کشور ورسانه های آن تبدیل  ومهمتراز همه در صدر اخبار رسانه های جهان قرار گیرد؟

واقعا برای یک کشور ومملکت ننگ وعار نیست که بایک عقبه تاریخی و تمدنی چندین هزارساله ،مردمانش  آنقدر در تنگ نظری و فقر تربیت شده باشند که سوارشدن بر پَست ترین خودرو دیگر ممالک، پاشنه آشیل مدیران ومسئولین آن  شود!؟مدیران ومسئولینی که در اوهامشان مدیریت جهانی را می پرورانند!

چرا همه ما همزمان قاضی و مامور تحقیق شده و درنهایت حکم را هم باید خودمان اجرا کنیم ؟! پس این وسط تکلیف قانون چه می شود ؟ امام جمعه اگر از قوانین ومرامنامه اش عدولی داشته اند ،این رهبری وولی فقیه آگاه و بصیر است که باید تشخیص دهندکه  ایشان خلاف یا جرمی مرتکب شده اند یا خیر ؟چرا خودمان را تابع ولی فقیه بصیر و آگاه به زمان دانسته و همزمان به آگاهی وبصیرت او شک می کنیم ؟ این تناقض نتیجه چیست ؟ اگربه ولایت مطلقه فقیه، به بصیرت وزمان شناسی و آگاهی او معتقدیم، پس این همه جار وجنجال برای چیست ؟

ما هم معتقدیم که فرماندار باید به تکلیفش در مقابل دشمن عمل کند ،اما اگر واقعا  معتقد به قانون هستیم و قانون را فصل الخطاب می دانیم ،بگذارید تکلیف فرمانداری را که بر  روی پرچم دشمن پای نگذاشته قانون روشن کند ! چرا می خواهیم همه گره های این کشور را با دندان بازکنیم ؟ آیا یک لحظه فکر کرده ایم به کجا می رویم؟رقبای منطقه ای وجهانی ما دنبال چه چیزی هستند و ما دنبال چی ؟ مردم آنها به چه می اندیشند وما به چی ؟فقط قدری اندیشه غیر متعصبانه کافیست !