۳۰سال از پایان جنگ تحمیلی گذشت اما آثار زخم هایش برای اقلیتی هنوز تازه است.
کد خبر: ۶۱۰۹۸۳
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۸ 25 May 2018

تابناک ایلام ::مرد میانسالی دیدم روی کف پیاده رو نشسته بود. جمعی به دورش حلقه زده به زمین و زمان بد می گفت. جلو که رفتم آشنا آمد! بله حدسم درست بود ایشان همان آرپچی زن خط مقدم است. تانک می زد! قصه ی رویارویی «آرپی چی زن ها» با تپه ای از فولاد در جنگ هشت ساله همیشه شنیدنی بوده. اشک چشمانم بند نمی شد. جمعیتی در اطرافش گرد آمده بود. صدای پچ پچ و شوخی و خنده و تأثر! همه چیز در هم بود.


میان آن شلوغی و غوغا، کلمه موجی بگوشم رسید. شاید از سر دلسوزی گفته شد اما چون آوار بر سرم آمد. در خود ریختم‌. له شدم. نزدیک بود من هم گوشه ی دیگری از پیاده رو، کنار همان آرپی چی زن قدیمی، بساط پهن کنم. حسرت گلوله های دشمن را بیشتر آرزو کردم تا درد شنیدن «موجی جنگ» آن هم از طرف یک خودی و هموطن!

روی سخنم با بنیاد شهید است:
اداره ای به ظاهر منظم. و تشکیلاتی نسبتأ عریض با کارمندانی وقت شناس و مطیع. این مسئله در نگاه اول مایه خرسندی است. ادارات معمولأ با برخورد با مراجعین شیرین و یا تلخ نشان می دهند.
از موضوع اصلی یعنی بنیاد شهید غافل نشوم. وقتی در پی طلب نیاز درخواست شفاهی یا کتبی را تسلیم بعضی عزیزان این اداره می کنید حالت ناخوشایندی احساس می کنی. گویا بدهکار و ورشکسته شدی وبه قصد تاراج آمده ای!
چه بسیار دست و پا و سر و تن و مغزها که متلاشی نشد تا عده ای از صدقه سر آنان به زندگی اشرافی و اقازادگی برسند و اما همین ایثارگران و جانبازان و اسیب دیدگان جنگ، به حاشیه جامعه به عنوان موجی رانده شوند.
پدران جوان برای حفظ اب و خاک جان دادند اما بعدتقدیراز آنان بی مهری عده ای فرصت طلب به فرزندانشان بود.
جوانان جنگ که الان پیر و علیل هستند برای امرار معاش پادوی ویلاها و مجتمع های تفریحی آقا زاده باشند.

از این امورات درد اور که بگذریم
علامت سوالی جلو شهدا است که چرا عاشقانه به میدان مین ها و خط مقدم پا گذاشتند و راه عملیات را باز می کردند و با لبخند تکه هایی از بدنشان را تقدیم اهداف الهی و انسانی می کردند اما جامعه بخصوص «متولیان کار بدست» نتوانستند پاسخگوی این همه از خودگذشتن آنان باشند! جوابگوی مشکلات پس از جنگ چه؟
مشکلاتی که گریبانشان گرفت تا ما خاطرمان از همه چیز آسوده باشد؟
مگر نه برای سلامت جامعه و دفاع از اعتقادات پاک خود پر کشیدند؟

مردم این استان، به استان جنگ دیده و زجر کشیده و مرزدار معروفند.
اما این همه ماجرا نیست. آسیبی که این مدت از جنگ تحمیلی بر اعصاب و روانشان آورد جبران شدنی نیست.

مردم مرز نشین در جای جای این استان با اعصابی خراب از جنگ و آثارش، همچنان در افسردگی و اضطراب به سر می برند. از نظر روانی زیر نرم متوسط هستند ! از نظر فقر و کمکاری مسئولین و یامنتی که بسرشان می گذاریم بماند.

 

عزیزان شاغل در بنیادشهید توجه کنند زندگی فقط اعطای پول و وام کم بهره نیست.
آیا تاکنون غربالگری سلامت بعد از جنگ برای مردم انجام داده اید؟
توجه کرده اید چه تعداد از رزمندگان روزهای جنگ، هنوز خاطره و آسیب آن سالها را دردمندانه با خود دارند؟
بهتر نبود بجای شعار و بنر و همایش های صوری و تبلیغاتی برای شهدا توجهی هم به بازماندگان داشتید تاجامعه به وضعیت هشدار زندگی ناسالم نرسد.
ما مدیون همه شهدا و بازماندگان شاهد و البته دلیرمردانی هستیم که امروزه در مقام شامخ جانباز و بخاطر مشکلات عصبی و افسردگی، در کوی و برزن و خیابان ها ویلانند و مایه تأثر و سرگرمی و وقت گذرانی دیگران هستند


عباس خزلی -روزنامه نگار

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار