مرور روزنامه‌های یکشنبه ۶ خرداد
ردپای دولت احمدی‌نژاد در هپکو، پایان ممنوع التصویری ملک مطیعی، دیدار ناگهانی این و اون، بحران لیر در سایه صندوق‌های رای، کنگره در برابر جنگ ناخواسته، شیفتگان دخانیات فراریان از کتاب، اسپانسر جنجالی دلیل لغو بازی با یونان، سی و سه پل در حصر، واردکننده‌ها علیه مرغداری‌ها، حمایت قوه قضائیه و مجلس از دولت برای حل چالش‌های اقتصادی، از سیر تا پیاز حواشی کنگره حزب اعتماد ملی، افزایش شهریه مدارس غیر دولتی و بازار داغ فروش فیلترشکن‌ها از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز قرار گرفته است.
کد خبر: ۶۱۱۶۱۲
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۷:۴۵ 27 May 2018

ردپای دولت احمدی‌نژاد در هپکو، پایان ممنوع التصویری ملک مطیعی، دیدار ناگهانی این و اون، بحران لیر در سایه صندوق‌های رای، کنگره در برابر جنگ ناخواسته، شیفتگان دخانیات فراریان از کتاب، اسپانسر جنجالی دلیل لغو بازی با یونان، سی و سه پل در حصر، واردکننده‌ها علیه مرغداری‌ها، حمایت قوه قضائیه و مجلس از دولت برای حل چالش‌های اقتصادی، از سیر تا پیاز حواشی کنگره حزب اعتماد ملی، افزایش شهریه مدارس غیر دولتی و بازار داغ فروش فیلترشکن‌ها از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز قرار گرفته است.

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز یکشنبه ششم خرداد ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تصاویر ناصر ملک مطیعی بازیگر پیشکسوت سینما در صفحات نخست بیشتر آن‌ها همراه با تیتر‌هایی درباره درگذشت او نقش بسته است. ماموریت ویژه سران قوا، همه سود و زیان‌های اقتصاد بین الملل از تحریم ایران و گزارش‌هایی درباره انتخابات آتی هئیت رئیسه مجلس از مواردی است که مورد توجه روزنامه‌ها در صفحات نخستشان بوده است.

روزنامه ایران تیتر یک امروزش را به نقل از رئیس جمهوری در دیدار با جمعی از علما و روحانیون عنوان نمی‌توان دورکشور دیوار کشید انتخاب کرد و برای درگذشت ناصر ملک مطیعی عنوان «فرمون» به سمت مرگ پیچید برگزید.
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان همه سود و زیان‌های اقتصاد بین الملل از تحریم ایران این موضوع را واکاویده و عنوان آن را تیتر یک شماره امروز خود کرده است.

روزنامه اعتماد نیز تصویر نیم صفحه نخست امروزش را به پرتره‌ای از بازیگر محبوب سینما ناصر ملک مطیعی اختصاص داده و عنوانخداحافظ رفیق را در کنار آن قرار داده است. این روزنامه همچنین در گزارشی با نقل قولی از مجید انصاری درباره استقبال اصلاح‌طلبان از دعوت شدن به مراسم افطاری رهبری نوشته است.
روزنامه آفتاب یزد خبر درگذشت ناصر ملک مطیعی را با عنوان پایان ممنوع التصویری منعکس کرد و در گزارشی دیگر ورود همزمان با جنس مخالف به گورستان ظهیرالدوله تهران را موضوع قرار داده و از برخورد‌های سلیقه‌ای انتقاد کرده است.

 
 

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشر شده در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:

ضرغامی: من اگر جای روحانی بودم با شوخی جواب ترامپ را می‌دادم
روزنامه اعتماد در شماره امروز خود با عزت الله ضرغامی رئیس اسبق صدا و سیما پیرامون موضوعات مختلف گفتگویی انجام داده است که در ادامه بخش‌هایی از آن را می‌خوانید:
-ترامپ ماه‌هاست عملیات روانی را علیه جمهوری اسلامی آغاز کرده است و از قضا «رو» بازی می‌کند، به قول جوان‌ها خیلی تابلو بازی می‌کند؛ یعنی می‌توان رفتارهایش را حدس زد و جواب‌های دقیق برای او آماده کرد. به اعتقاد من، مواضع قلدرمآبانه ترامپ می‌توانست پاسخ‌های روشن‌تر و کوتاه‌تری داشته باشد.
-بر فرض که نظام بخواهد با اروپا کمی جلوتر برود. اشکال ندارد ولی ما هم باید ضرب‌الاجل بگذاریم تا تکلیف همه‌چیز روشن شود. از طرفی من الان روی مواضع نظام بحث ندارم بلکه به عنوان یک فرد رسانه‌ای درباره نحوه بیان این مواضع صحبت دارم. من اگر جای آقای روحانی بودم، اصلا به ترامپ توجه نمی‌کردم و حرف‌های او را با یک شوخی پاسخ می‌دادم. به مردم کشورم اعلام می‌کردم مردم ایران! از اینکه نسبت به امریکا چهره‌ای دیگر را برای شما ترسیم کرده بودم، عذرخواهی می‌کنم. این می‌توانست شبیه یک موشک سهمگین علیه امریکا عمل کند.
ضرغامی: اگر جای روحانی بودم با شوخی جواب ترامپ را می‌دادم/جامعه شناسی اعتراض‌های صنفی/چه کسی باید ابتدا استعفا کند؟
-وقتی می‌گوییم سیاست ما عین دیانت ما است، اگر صادق باشیم مردم ما را بهتر می‌پذیرند. دیگر به تیتر چهارتا روزنامه توجهی نمی‌کنیم. اصلا آن‌ها نباید به ما خط بدهند. اگر آقای روحانی از مردم عذرخواهی می‌کرد این یک تودهنی برای امریکا بود، اما اینکه بگوید «یک مزاحم کم»، خب چطور امریکا تا دیروز کدخدا بود حالا مزاحم شد؟! در واقع بعد از پنج سال فقط شعارمان عوض شد و مرگ بر امریکا به مرگ بر مزاحم تبدیل شد. اگر روحانی عذرخواهی می‌کرد ممکن بود این جریانات برای مقطعی نهضت «دیدی گفتیم» را علیه او به راه بیندازند ولی خیلی مهم نبود. از طرفی دیگر درمقابل بدعهدی تاریخی امریکا رییس‌جمهور باید یک دستور عملی و صریح می‌داد. اگر الان رسانه‌های جهان را رصد کنید دقیقا این مساله مخابره می‌شود که امریکا بدعهدی کرد، شیره ایران را کشید، تاسیسات هسته‌ای ایران را تعطیل کرد و با صدای بلند با این اقدام خود عکس می‌گیرد و می‌گوید ما ایران را سرجایش نشاندیم، کره‌شمالی را هم سرجایش می‌نشانیم.
-نظام در طول این پنج سال، با مواضع آقای روحانی همراهی کرده است. به نظرم اگر آقای روحانی موضع جدی‌تری در این زمینه داشت بعید می‌دانم کسی با ایشان مخالفت می‌کرد. درحالی که عکس این مساله همیشه رخ داده است؛ یعنی مواضع جدی نظام با مواضع آقای روحانی و شعار‌های انتخاباتی ایشان تعدیل شده است. این را همه می‌دانند. بازهم می‌گویم، اگر ایشان از مردم عذرخواهی می‌کردند و هجمه‌ها را به جان می‌خریدند، بهتر بود. خاطرم هست در سال اول ریاست‌جمهوری آقای روحانی، ماجرای توزیع سبد کالا موجب هجوم سرسام‌آور مردم به فروشگاه‌ها شد. اینقدر تصاویر این صحنه‌ها تاسفبار بود که ما آن زمان در صدا و سیما به خاطر مصالح ملی و به نفع دولت اجازه پخشش را ندادیم. این تصاویر را در دولت بردم و به آقایان وزرا نشان دادم. دولت هم از بابت این اتفاقات از مردم عذرخواهی کرد و کار خیلی خوبی بود. در مدیریت، اصلی وجود دارد که می‌گوید رهبر یک سازمان باید انتظارات پیروان خود را تاجایی که می‌تواند برآورده کند، در غیر این صورت، مدیریتش به تدریج تضعیف می‌شود. در چنین شرایطی انتظار مردم ایران از آقای روحانی بیشتر بود.
-نقدی که امروز بنده به دستگاه قضایی دارم، کمتر کسی چنین نقدی دارد. بعضی از این نقد‌ها که صریح و سیاسی است منعکس می‌شود مثل نقدی که به صحبت‌های دادستان درباره احمدی‌نژاد و چه‌گوارا مطرح کردم و گفتم یک موی چه‌گوارا را به هزارتا نمازشب‌خوان ترجیح می‌دهم. اخیرا هم باز به ایشان نقد کردم و گفتم آن‌هایی که شما می‌گویید روحانی نما، روحانی نما نیستند، بلکه روحانی‌اند و گفتم این چه مدل دفاع از رهبری است؟! چرا فکر می‌کنیم چهارتا طلبه اگر مخالف ولایت فقیه بودند، خطرناک است؟! اصلا خود آقا بار‌ها گفته‌اند حتی اگر نظام را قبول ندارید، پای صندوق‌های رای بیایید. برای مثال بنده به غلط بودن سیستم نظارتی کشور که بخش مهمی از آن برعهده قوه قضاییه است نقد‌های جدی دارم و اتفاقا در این زمینه از دولت حمایت کرده‌ام؛ فرقی نمی‌کند کدام دولت، بلکه می‌گویم وقتی یک مدیر برجسته دولت که سازمان عریض و طویلی را می‌گرداند و در سطح کلان موفقیت‌های زیادی دارد، اگر چهارتا اشکال هم پیش آمد نباید با عینک محدود خود برویم روی همان‌ها تمرکز کنیم و دست بگذاریم، حتی اگر تخلف شده باشد. زیرا در این صورت کل کار ارزشمند یک مدیر برجسته را زیر سوال می‌بریم. شرایط به گونه‌ای شده است که مدیران برجسته جرات ریسک ندارند و حتما قوه قضاییه بخشی از تقصیر را برعهده دارد؛ به همین دلیل با بخشی از حرف‌های آقای روحانی در این موضوعات موافق هستم.

جامعه شناسی اعتراض‌های صنفی
علی اصغر سعیدی مدیر گروه برنامه‌ریزی و رفاه اجتماعی دانشگاه تهران طی یادداشتی که روزنامه ایران در شماره امروز خود چاپ کرده نوشت: یکی از مکانیزم‌هایی که بازار کار را تنظیم می‌کند، کنش‌های صنعتی است و یکی از این کنش‌ها، اعتراض‌های صنفی است. اعتراض و اعتصاب، محصول جامعه صنعتی است. جامعه شناسان جامعه صنعتی را برخلاف اقتصاددانان، جامعه در تعادل نمی‌بینند، بلکه مجموعه متضادی می‌بینند که در برابر هم با تنش مواجه هستند. کنش‌هایی مانند مذاکره، اعتصاب و... ابزاری برای کاهش دادن تنش‌ها هستند. بیشتر چنین توضیح می‌دهیم که در جامعه‌ای که در آن تضاد منافع وجود دارد، می‌توان با کنش‌هایی به سازش میان منافع دست پیدا کرد.
عناوین اخبار روزنامه ایران در روز یکشنبه‌ ۶ خرداد :
در جوامع توسعه یافته، سیاستگذاری اجتماعی از یک طرف سازشی بین سرمایه‌داران و از طرف دیگر بین سیاستگذاران است. سیاستگذاران به سرمایه داران هشدار می‌دادند که اگر به منافع نیروی کار توجه نکنید، عدم تعادل در فضای کار به ضرر شما تمام می‌شود. اما در کشور‌های در حال توسعه چنین دیدگاه و ابزار انجام چنین سیاست‌هایی وجود ندارد. در کشور‌های درحال توسعه که روند صنعتی شدن را طی نکرده‌اند، برخی از کنش‌ها می‌تواند به بی‌ثباتی اقتصادی منجر شود. اگر به حوادث اخیر و حوادث قبلی دقت کنید، اصل اعتراض و اعتصاب هیچ مشکلی ندارد بلکه اینکه چه نیرو‌هایی اعتصاب را راهبری می‌کنند، مسأله اصلی است. این مسأله در تاریخ معاصر ایران نیز بار‌ها اتفاق افتاده است. تا زمانی که سندیکا‌ها و بخش‌های اقتصادی مستقل را به‌وجود نیاوریم، این اقدامات منجر به هراس خواهد شد؛ چرا که معلوم نیست مدیریت اعتصاب در دست چه کسانی است. زمانی که اتحادیه‌ها وجود داشته باشند، حق و حقوق اعتصاب کردن دارند و وقتی اعتصابی شروع می‌شود، به منزله آغاز مذاکره است؛ نه آغاز تنش و درگیری. البته تنش وجود دارد، اما آن تنش به منزله سازش بین نیروهاست. در عمل هم اتحادیه‌ها و اصناف به سازش تن می‌دهند، چرا که منافع‌شان نه در خشونت بلکه در رسیدن به توافق است.
درمورد همین ماجرای اخیر و بحث‌های کامیونداران، به این خاطر که در طول زمان اتحادیه‌های قدرتمند شکل نگرفته‌اند و به حرکت‌های پراکنده صنفی، نامه‌نگاری‌ها و... نیز تاکنون بی‌توجهی شده بود، اعتصاب سراسری شکل گرفت. در حالی که با وجود مذاکرات چند جانبه قدرتمند، مسائل آن‌ها می‌توانست پیش از این مرتفع شود. علت صورت نگرفتن مذاکره، نبود اتحادیه بود. نبود اتحادیه ما را از هر نوع اعتصاب می‌ترساند. دولت‌های گذشته هم که اجازه شکل‌گیری انجمن‌های مستقل را نمی‌دادند، باعث می‌شدند که گروه‌های رادیکال‌تر و گروه‌های سیاسی که داخل کارخانه‌ها رفته بودند، به‌عنوان نیرو‌های پیشگام خودشان را جلو بیندازند و خواسته‌های سیاسی‌شان را به خواسته‌های صنفی تبدیل کنند. سندیکای کارگری حداقل کارش این است که خواسته‌های کارگران را سیاسی نمی‌کند بلکه مثلاً برای ارتقای دستمزد، دست به چانه زنی می‌زند. در فرآیند چانه زنی، نیروی کار و کارفرما در فرآیند آزاد اقتصادی بدون وجود مداخله‌های دیگر، به بحث می‌پردازند. اما در زمانی که اتحادیه‌ها و سندیکا‌های صنفی به‌عنوان یک رکن مهم اقتصادی وجود ندارند، بجز اعتصاب به‌عنوان یک کنش صنعتی راهی برای به گوش رساندن خواسته‌های اصناف باقی نمی‌ماند.

چه کسی باید ابتدا استعفا کند؟
صادق فرامرزی طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز با عنوان چه کسی باید ابتدا استعفا دهد نوشت: مصاحبه اخیر سعید حجاریان در سالگرد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری و مطرح کردن فرضیه استعفای روحانی به‌علت عدم توانایی در مدیریت امور جاری مملکت و از دست رفتن بدنه حامی اجتماعی خود، هرچند فرضی محال بود، اما اساسا مطرح کردن فرض محال در دایره امور محال نمی‌گنجد و غالب اوقات افراد امور محال را با نیت تاثیرگذاری بر فرضیه‌های ممکن مطرح می‌کنند. با تمام این تفاسیر چه چیز باعث شده تئوریسین مشهور اصلاحات هرچند از ناحیه جبهه منتقدان دولت، اما در کل گزاره «استعفای روحانی» را بر سر زبان‌ها بیندازد؟ آیا سرنوشت روحانی هم برای حجاریان همچون اصلاحاتی شده که یک روز قرار به فتح سنگر به سنگر داشت و روز بعد برای حفظ سنگر خود نیازمند خون شد؟ آیا حجاریان می‌خواهد میان نسبت اصلاح‌طلبان با وضع موجود شکافی انتزاعی را ترسیم کند تا هزینه نارضایتی‌ها به پای او و همقطارانش نوشته نشود؟
پاسخ مجموعه این پرسش‌ها را می‌توان تا حد زیاد و قابل تاملی در تعریف جایگاه روحانی در میان خود اصلاح‌طلبان و شخص سعید حجاریان جست‌وجو کرد. بی‌شک بدون آنکه پی به چنین تعریفی ببریم نمی‌توانیم امید چندانی به آن داشته باشیم که با چشمانی بینا به تفسیر آنچه در حال رخ دادن است بپردازیم و در نهایت به چیزی جز بازگویی حرف‌های گفته شده نخواهیم رسید.
عناوین اخبار روزنامه وطن امروز در روز یکشنبه‌ ۶ خرداد :  پاستور اسامی را نداد ؛ با پایه میکروفن به من حمله کردند ؛ تخلف1153 میلیاردی در وزارت نفت ؛ واردکننده‌ها علیه مرغداری‌ها ؛ شورای اسمی! ؛ نگرانی آمریکا از عملیات آزادسازی درعا ؛ شعر، پدر زمان خویش است ؛ چرا به «برجام اروپایی» اطمینان نداریم؟ ؛ چه کسی باید ابتدا استعفا کند؟ ؛ دیدار ناگهانی این و اون ؛ دستور جدید بن‌سلمان علیه ایران ؛ برای فراموش کردن دعواها! ؛ ناصر ملک‌مطیعی درگذشت ؛ توتال: تلاش اتحادیه اروپایی برای ادامه سرمایه‌گذاری در ایران غیرممکن است ؛
موقعیت اصلاح‌طلبان و روحانی همانند موقعیت تمام افراد موجود در یک قرارداد بر مبنای نیاز‌های متقابل شکل گرفته است، نیاز‌هایی که هرکدام از دو طرف دست یافتن به بخشی از آن را محصول تعامل با طرف دیگر دانسته و می‌داند. بر این مبنا اصلاح‌طلبان به «رحم اجاره‌ای» دولت روحانی برای تولد دوباره خود نیازمند بودند و روحانی نیز متقابلا نیازمند آنان بود تا بتواند با استفاده از ظرفیت پیاده‌نظام‌های اجتماعی اصلاحات، خود را در میدان رقابت‌ها تثبیت کند. اصلاح‌طلبان که پس از فتنه سال ۸۸ راه ارتباطی خود به حاکمیت را از دست داده بودند و برای جلب اعتماد در این باره می‌گشتند نیازمند سیاستمدار پراگماتیست و تکنوکراتی همچون روحانی بودند تا باز هم جای پایی در قدرت حاکم پیدا کنند که اگر از رادیکالیسم سال ۸۸ به نانی نرسیدند، لااقل از اعتدال سال ۹۲ به آبی برسند و متقابل آن نیز روحانی نیازمند آن بود تا با پنهان کردن خود در پشت کالبد اصلاحات به همراه‌سازی طبقات بالانشین شهری با خود بپردازد تا به سرنوشت پدر معنوی‌اش در اواسط دهه ۷۰ دچار نشود. مخلص کلام آن بود که اصلاح‌طلبان از روحانی «بلندگویی درون حاکمیت» می‌خواستند و روحانی از اصلاح‌طلبان تقاضای «طبلی درون جامعه» را داشت تا پس از رفع نیاز هر دو شرایط به آن سمت و سو برود که بتوانند جای پای متزلزل خود را محکم کنند.
با مجموعه این اوصاف شاید به شکل بهتری بتوان علت سخنان اخیر حجاریان و مطرح کردن دولتی ناتمام برای حسن روحانی را تصور کرد و متوجه تاکید بی‌مورد، اما مکرر او بر نقش و نیت منتقدان دولت برای چنین طرحی شد، چرا که امروز نوزادی که اصلاح‌طلبان انتظار زایش آن را از رحم اجاره‌ای دولت روحانی داشتند با دست و پایی معلول به دنیا آمده و طبیعتا قبول این نوزاد مسؤولیت سنگینی است که از عهده هر پدر و مادری برنمی‌آید. موج‌سواری حجاریان و پیش کشیدن بحثی که هیچگاه مطرح نبوده است هم در همین چارچوب می‌گنجد؛ دولتی ناتمام که پشت تعاریفی همچون «نفوذ دولت پنهان» و... مجبور به استعفا شده باشد و به جای پاسخگویی در باب شکست غالب سیاست‌های در پیش گرفته شده‌اش، حکم مظلومی را پیدا کند که اجازه کار نیافته، قطعا بهترین حالتی است که اصلاح‌طلبان انتظار تحقق آن را می‌کشند.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار