تابناک ایلام :: در قرن بیست و یکم و در هنگامه ای که مطبوعات و رسانه رکن دمکراسی محسوب می شود، نقد هیچ‌گاه بد نبوده و نیست، زیرا نقد کمک می‌کند که دیدگاه‌ها صاف و زلال‌شده و پخته‌تر شود.
اما باید پذیرفت که بر هر سخنی که در مقام مخالفت و تهمت بیان می‌شود و تشکیک وارد کند، نمی‌توان نام نقد گذاشت!! متأسفانه بعد از طرح شکایت نماینده مردم شریف ایلام در مورد یک متن منتشر شده به جهت تنویر افکار عموم، بعضی می خواهند با تهمت و شایعه سازی به پیگیری مسئله ای که برای حفظ و حراست از یک جریان ریشه دار و یک شخصیت حقیقی مطرح شده، بتازند و خیلی هم تأکید دارند که بگویند که این پیگیری ناقض نقد و نقادی است.
قلم فرسایی می کنند و مطالبی را در بعضی از صفحات شبکه‌های اجتماعی، رسانه های مجازی و گروهها و کانال ها منتشر شده نه تنها نمی شود اسم نقد بر آن گذاشت است، بلکه تهمتی است غیر منصفانه و توهین آمیز!! این درحالی است که گاهی لفاظی کردن در مقام مخالفت و تخریب، از صد تهمت و ناسزا هم بدتر است.
باید این گونه بیان کرد که اصولاً بعضی معنای نقد را نمی‌دانند، در معنای نقد گفته شده که نقد به معنای «سره از ناسره جدا کردن» و «شناختن محاسن و معایب» است و نقد در اصطلاح به مفهوم داوری و قضاوت دوجانبه در مورد یک گزاره است. حال اینجا در گزاره های برابر به واکاوی این مسئله می پردازیم:
نخست اینکه نقد جایگاه ادبی و یژه و خاص دارد و با تهمت بسیار متفاوت است. وقتی در نوشته ای از لفظ صریح و شفاف " افراد معتمد" استفاده می شود یعنی حرف آنها صحیح است و فعل منتسب به شائبه به احتمال قوی صورت پذیرفته است، پس اتهامی وارد شده نه اینکه نقدی به منظور شناخت عیب و رفع آن.
دوم اینکه اگر این افراد معتمد الان حاضر و زنده هستند چرا ادعای خود را در محاکم به اثبات نمی رسانند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
سوم اینکه در این نگارش ادیبانه به یک جریان سیاسی ظلم شده و با آبروی و حیثت هواداران آن بازی شده است، اگر چنین بوده که می فرمایند باید "ناسره از سره" جدا شود تا دامن جریان از آلودگی پاک شود و این کمترین خواسته هواداران جریان اصلاح طلبی در استان است، اما اگر چنین نیست چرا باید توسط افرادی که از بطن همان جریان این چنین به سخره گرفته شود که نقل محافل شب و روز مردم شوند.
گذشته از این موارد، حیثیت نماینده مردم در میان است ، همچنانکه نگارنده فرموده می بایست در این جریان همه چیز مشخص شود تا خدای ناخواسته فردی، جریانی را به تباهی نکشاند!! امروز بحث شخص نماینده نیست؛ پای آبروی یک جریان در میان است! دکتر میرزایی حتی اگر خود نیز نخواهد، می بایست این جریان را شفاف سازی نماید تا دیگر کسی نتواند با شائبه در ذهن مردم ایجاد شک کند و با آبروی نماینده و دفتر و جریان هوادار او بازی کند.
جریان اصلاح طلبی باید از این پیگیری حمایت کند تا اصل و منشاء آن مشخص شود که آیا حب و بغض شخصی است یا سناریویی تعریف شده در پس پرده برای بدنام کردن نماینده و تفکر حامی آن!! بعد از مشخص شدن این وضعیت آنگاه میتوان در مورد حق شخصی نماینده گفتگو کرد و برای حل کردن و زدودن کدورت ها ورود کرد. آن چه ضرورت پیگیری را شاخص کرده است، حفاظت و حراست از جریان اصلاح طلبی است و لاغیر و این حق این جریان است که بداند، ریشه این جعلیات کجاست و صحنه گردان کیست؟
نکته پایانی این که دکتر جلال میرزایی تا کنون هم تخریب شده و هم مورد نقد قرار گرفته است که کاری به وارد بودن یا نبودن آن نداریم، آیا تا بحال بخاطر شخص خویش شکایتی یا گله ای از کسی داشته است!! چرا دوستان همفکر به ایشان حق نمی دهند از حق مردم که دانستن است مثل حق خویش نگذرد؟! بگذاریم قانون مسئله را روشن کند و یکبار برای همیشه ریشه این شایعات خشکانیده شود. هر عزیزی که نقد منصفانه داشته باشد دست او را به گرمی می فشارد ولی از حق مردم هرگز چشم پوشی نخواهد کرد.
