سوای از اظهار نظرها وواکنش های صورت گرفته به این اقدام تحسین برانگیز جناب شهردار ،یک واکنش بسیار زیبا از مخاطب خوش ذوقی در یکی از گروههای تلگرامی را شاهد بودم که حیفم آمد در ادامه این مطلب از فحوای این مطلب غافل شده و از آن استفاده کنم.
کد خبر: ۷۴۸۹۲۷
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۹ 27 May 2019

تابناک ایلام ::روز گدشته خبری در فضای مجازی ورسانه ای استان منتشر شد به این مضمون که؛شهردار صالح آباد: یک قطعه زمین در محل گورستان عمومی شهرداری صالح آباد به خبرنگاران استان اهدا می کند.

 به گفته جلال الدین محمدی  این قطعه زمین در روبروی ساختمان شهرداری صالح آباد واقع شده و دارای 700 تا یک هزار متر مربع وسعت است.

شهردار صالح آباد بیان داشت:این زمین گنجایش پذیرش یک هزار و 700 قبر به فاصله 80 سانتیمتر را دارد و زمین آن تسطیع و قبرکنی شده است.

 وی یادآور شد: این زمین در اختیار خبرنگارانی که مورد تایید خانه مطبوعات استان ایلام هستند به صورت رایگان قرار می گیرد. در حال حاضر قیمت خرید یک قبر بیش از 10 میلیون ریال است و شهرداری صالح آباد این قطعه را بدون دریافت وجه در اختیار خبرنگاران و خانه مطبوعات قرار داده است.

به هرحال باید قدردان  این نگاه شهردار محترم شهرکوچک صالح آباد باشیم که با وجود مسایل ومشکلات مالی شهرداری این شهر ،وضعیت مالی وشرایط خبرنگاران را درک کرده و یک قطعه زمین برای تامین قبر رایگان این قشر زحمتکش اختصاص داده اند.

صرفنظر از نگاه خوب شهردار صالح آباد و توجه ایشان به خبرنگاران ،اما اگر بخواهیم از زاویه دیگری به این مساله نگاه کنیم ،باید متاسف باشیم که با وجود سختی هایی که بر زندگی این قشر بعنوان رکن چهارم دمکراسی مترتب است ،کسی از مسئولین به فکر رفع دغدغه های آنان نیست که بخش اعظمی از زمان خواب واستراحت خود را به دغدغه مردم اختصاص داده اند.

اگر مسئولین واقعا دغدغه ابن قشر فعال و پویای جامعه را دارند ،بایستی قبل از رحل آنان از دنیا، به فکر تامین نیازهای روزمره آنان باشند ،یقین داشته باشید که جنازه هیچ حبرنگاری بر زمین باقی نخواهد ماند ،بلکه این مشکلات روزمره زندگی وسختی کار آنان است که آنان را در قبر زندگی محبوس کرده است .البته این راباید دانشت که همزمان با انتخاب این شغل ،قبرشان باز شده تلقی می گردد!

سوای از اظهار نظرها وواکنش های صورت گرفته به این اقدام تحسین برانگیز جناب شهردار ،یک واکنش بسیار زیبا از مخاطب خوش ذوقی در یکی از گروههای تلگرامی را شاهد بودم که حیفم آمد در ادامه این مطلب از فحوای این مطلب غافل شده و از آن استفاده کنم.

"شیخ اجل،سعدی-علیه الرحمه-در بوستان حکایت جالبی نقل میکند،از دوران جوانی اش که به اتفاق جمعی از دوستان خدمت مردی پاکیزه بوم که آوازه اش در شهر پیچیده بود  مشرف میشوند.و آن خواجه سر و چشم هریک ببوسید و دست،اما طعامی به آنها نمیدهد ،بی مروت چو بی بر درخت
به لطف و سخن گرم رو مرد بود / ولی دیگدانش عجب سرد بود!
همه شب نبودش قرار و هجوع  / ز تسبیح و تهلیل و ما را ز جوع!
آخر سر یکی از دوستان تاب نمی آورد و گله میکند که ای مرد خدا! به ایثار و خدمت رسانی به خلق خداست که درستکاران به خدا رسیده اند،نه چون شب زنده داران دل مرده اند!
به خدمت منه دست بر کفش من /  مرا نان ده و کفش بر سر بزن!

جای عجب نیست که این حکایت سعدی امروزه هم گوای حال ماست.به خدمت دست بر کفشمان نمیگذارند که هیچ،قبر هم برایمان مهیا میکنند!واقعا این قشر زحمت کش لیاقتش خیلی بیشتر از اینهاست،البته منظور شرایط مادی و رفاهی ست،که درویش را توشه از بوسه به!احترام و تکریم ندیدیم که هیچ،پیشاپیش به خدمت حضرت عزرائیل بدرقه مان میکنند."

کرامت جوانمردی و نان دهی ست/ مقالات بیهوده طبل تهی ست

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار