اما اگر تراژدی را بداقبالی بدانیم،آن را بسیار بد فهمیده ایم.این تراژدی ها نشان می دهند که چگونه با مصیبتی که بر ما وارد می شود،ظاهرا نادانسته،همدست می شویم.
کد خبر: ۸۰۵۴۱۸
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۱ 13 December 2019

تابناک ایلام *::چند ماه است که گوش های جهان پر از اخبار ضد و نقیض استیضاح دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا شده است؛در طول روز یا هفته وقتی تلویزیون،فضای مجازی،روزنامه ها و اخبار متنوع آنها را رصد می کنی محال است در میان بحبوحه آن همه خبرهای جورواجور خبری در مورد ترامپ پیدا نکنی یا نشنوی اما این که فکر کنیم که با استیضاح کار دونالد ترامپ تمام می شود و صفحه زندگی سیاسی اش به آخر می رسد یک خوش باوری محض است.

جهان امروز ما هر روز پر از قصه هزار و یک شب،این بازی ناتمام و این تراژدی ترامپیسم است؛اگر شبیه سناریوی یک فیلم سینمایی آن هم از نوع اکشن آن فلاش بکی به عقب بزنیم و به گذشته برگردیم و از آغاز بیاغازیم معمولا تراژدی را یک بداقبالی می دانیم که صرفا بر یک شخص«تصادف،بیماری مرگ بار»یا بر یک جامعه(کشته شدن فرزند به دست پدر-داستان کشته شدن سهراب به دست رستم دستان در شاهنامه-کور شدن فرزند بوسیله پدر کاری که در غفلت و ناآگاهانه نادر شاه افشار انجام داد، بلایی طبیعی نظیر سونامی،یا حمله تروریستی مثل یازده سپتامبر یا فاجعه ای شبیه انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا) وارد می شود.

اما اگر تراژدی را بداقبالی بدانیم،آن را بسیار بد فهمیده ایم.این تراژدی ها نشان می دهند که چگونه با مصیبتی که بر ما وارد می شود،ظاهرا نادانسته،همدست می شویم.

تراژدی انتخاب دونالد ترامپ رئیس جمهور ینگه دنیا در انتخابات نوامبر۲۰۱۶ میلادی نیازمند میزانی از مشارکت مردم آمریکا در بلایی بود که حالا با سیاست جبران، افراطی گری و یکجانبه گرایی کشورشان را بر لبه پرتگاه قرار داده است.تراژدی صرفا مسأله انتخاب بد و نادرست و قضیه بدخواهانه تقدیر نیست.

غیب گوی سیاهی نیست که از اراده نافهمیدنی اما غالبا پرسش برانگیز خدایان جریان بیاید.تراژدی نیازمند همدستی ما با آن تقدیر است و در واقع تراژدی مسبب و مستلزم آزادی و دموکراسی نسبتا زیادی است و بر همین مبنا عقده ادیپ فروید را درک کرد و تراژدی آن را فهمید.تراژدی به روابط پیچیده بین آزادی و ضرورت،که وجود ما را تعریف می کند،مجال ظهور می دهد.

آنچه ما را در تارهای گذشته و آیندمان،به دام می اندازد دائما آزادی ما را نیز به مخاطره می افکند.تراژدی زخم های ناسور وجودمان را باز می کند و ما را به گذشته ای بر می گرداند که،در عطش همیشگی مان به آینده نزدیک،منکرش می شویم.این است سنگینی گذشته که قهرمان تراژدی و ما را در تارهایش گیر می اندازد.

انکار گذشته مساوی و مترادف با نابود شدن به دست آن،این است مکتب این نوستالژی و تعلیم تراژدی.جهان سیاسی لبریز شده است از شرم دروغین ترامپیسم،کرنش و تواضعی مصنوعی و لبخندهای ژکوند مونالیزا و پوزش های اشک باری که به دقت به نمایش گذاشته می شود؛ترامپ از جهان بی تفاوتی دموکراسی،افراطی گری و یکجانبه گرایی می آید و مکتب او پر از صدای پای کابوئیسم است که همچنان که تو را سرگرم بازی می کند در ذهن خویش نقشه انداختن وقاحت بار تو را می کشد و به قول فروغ فرخزاد شاعر شهیر ایران زمین که نیک سروده است:(وقتی در آسمان دروغ وزیدن می گیرد/دیگر چگونه می شود به سوره های رسولان سرشکسته پناه آورد؟!)

 
 
 *امین جمشیدی فعال سیاسی اصلاح طلب
 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار