جهان در آستانه بعثت حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در انحطاط و بحران شگفت انگیزی قرار داشت. جهالت، غارتگری، ظلم و ستم، تضییع حقوق ضعیفان و محرومان، فساد و بی بند و باری، تبعیض و ناعدالتی، نگرانی و دلهره، دوری از اخلاق و انسانیت، تمام جوامع بشری را در آن روزگار فرا گرفته بود...
کد خبر: ۸۳۳۱۶۷
تاریخ انتشار: ۰۳ فروردين ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۰ 22 March 2020

بعثت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز می‌گردد. کلمه بعثت به معنای «برانگیخته شدن» بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانی از سوی خداوند متعال برای هدایت دیگران است. بعثت و فرود آمدن جبرییل در حرا، بازگشایی راه های آسمان به حریم بسته انسان است. خداوند، بانگ بیدار باش را از سر رحمت بیکران خود به صدا درآورده است. این سروش ایزدی بر بال جبرییل فرود آمد و از حنجره پاک محمد صلی الله علیه و آله بر زمین منتشر شد.

به گزارش «تابناک»؛ ماجرای بعثت حضرت پیامبر در ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل با نقل‌های متفاوتی روایت شده است. چه سخنی رساتر و شیرین‌تر از بیان امام هادی ـ علیه السلام ـ که می‌فرماید: هنگامی که محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وی بخشیده بودبه مستمندان بخشید، هر روز به کوه حرا می‌رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار می‌نگریست، و شگفتی‌های رحمت و بدایع حکمت الهی را مورد مطالعه قرار می‌داد.

به اطراف آسمان‌ها نظر می‌دوخت، و کرانه‌های زمین و دریا‌ها و دره‌ها و دشت‌ها و بیابان‌ها را از نظر می‌گذرانید، و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهی، درس عبرت می‌آموخت. از آنچه می‌دید، به یاد عظمت خدای آفریننده می‌افتاد. آن گاه با روشن بینی خاصی به عبادت خداوند اشتغال می‌وزید. چون به چهل سالگی رسید، خداوند نظر به قلب وی نمود، دل او را بهترین و روشنترین و نرمترین دل‌ها یافت. در آن لحظه خداوند فرمان داد در‌های آسمان‌ها گشوده گردد.

«تاج بندگی» بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ از آنجا به آسمان ها می نگریست، سپس خدا به فرشتگان امر کرد فرود آیند، و آنها نیز فرود آمدند، و محمد (ص) آنها را می دید. خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمان ها به سر محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ و چهره او معطوف داشت.

در آن لحظه محمد (ص) به جبرئیل که در هاله ای از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوی او آمد و بازوی او را گرفت و سخت تکان داد و گفت: ای محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟ جبرئیل گفت: «نام خدایت را بخوان که جهان و جهانیان را آفرید. خدائی که انسان را از ماده پست (نطفه) آفرید. بخوان که خدایت بزرگ است. خدائی که با قلم دانش آموخت و به انسان چیزهائی یاد داد که نمی دانست»«تاج بندگی» بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

جهان در آستانه بعثت حضرت رسول اکرم (ص) در انحطاط و بحران شگفت انگیزی قرار داشت. جهالت، غارتگری، ظلم و ستم، تضییع حقوق ضعیفان و محرومان، فساد و بی بند و باری، تبعیض و ناعدالتی، نگرانی و دلهره، دوری از اخلاق و انسانیت، تمام جوامع بشری را در آن روزگار فرا گرفته بود. در این میان منطقة جزیرة العرب و به ویژه شهر مکه از منظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، پایین ترین و بدترین وضع را تحمل می کرد.

خضوع اعراب جاهل در مقابل چوبهای خشکی که به صورت بت درست شده بود و اهالی مکه در مقابل آن اجسام بی جان قربانیها کرده و استمداد می طلبیدند، هر انسان فهمیده و عاقلی را به تعجب و تأسف وا می داشت. زنان نه تنها از حقوق اساسی خود محروم بودند، بلکه همانند کالای بی جان خرید و فروش می شدند و... .

در بحار الانوار از زبان حضرت علی علیه السلام می خوانیم «وَلَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْاِسْلاَمِ غَیْرَ رَسُولِ اللّه وَخَدِیجَةَ وَاَنَا ثَالِثُهُمَا اَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَالرِّسَالَةِ وَ اَشُمُّ رِیحَ النَّبُوَّةِ وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیْطَانِ حِیْنَ نَزلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ صلی الله علیه و آله فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّیْطَانُ قَدْ اَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ اِنَّکَ تَسْمَعُ مَا اَسْمَعُ وَتَرَی مَا اَرَی اِلاَّ اَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَلَکِنَّکَ لَوَزِیرٌ وَاِنَّکَ لَعَلَی خَیْرٍ؛ [در آن روزها]

در هیچ خانه ای، اسلام راه نیافت، جز خانه رسول خدا (ص) و خدیجه و من سوّمین آنان بودم، من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبّوت را استشمام می کردم. هنگامی که وحی بر پیامبر فرود آمد، ناله شیطان را شنیدم. گفتم: ای رسول خدا! این ناله کیست؟ گفت: شیطان است که از پرستش خویش مأیوس شد و فرمود: علی! تو آنچه را من می شنوم، می شنوی و آنچه را که من می بینم، می بینی؛ جز اینکه تو پیامبر نیستی؛ بلکه وزیر من هستی و به راه خیر می روی.» (بحار الانوار، محمّد باقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفا، ج. ۱۸، ص. ۲۲۳، ینابیع المودّة، قندوزی، دار الاسوة، ج. ۱، ص. ۲۰۸)

 
 /ع
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار