به گزارش تابناک خراسان رضوی، درحالیکه سالهاست بسیاری از خانواده های شهدا در مشهد به جمع آوری و عدم اجازه نصب پایه تابلو و قاب تصویر شهیدشان در بهشت رضای مشهد گلایه مندند طرح توسعه آرامستان بهشت رضا(ع) از سمت شرقی و خبر خوب پیش بینی بلوک اصحاب شهدا توسط مدیر عامل سازمان فردوس های شهرداری مشهد مطرح شد.
همچنین گویا اختلافاتی میان بنیاد شهید و حوزه فرهنگی شهرداری در وضعیت انجام امور فرهنگی در قطعه شهدای بهشت رضای مشهد وجود دارد که بنیاد شهید خود را متولی این بخش میدهد و پس از زیرسازی و ساماندهی مناسب قبور مطهر شهدا ، متاسفانه هیچ اقدامی در راستای تجلی هرچه بیشتر مزار هر شهید و برجسته سازی نام و تصویرش، انجام نداده و مخالف ورود اجرایی و متولیگری بخش فرهنگی شهرداری نیز در این خصوص است.
بنابراین گزارش، حسن کریمدادی درباره آرامستان بهشت رضا(ع) اظهار کرد: در حال حاضر 350 هزار نفر در آرامستان بهشت رضا(ع) آرام گرفتند ضمن اینکه در این آرامستان 5500 شهید گلگون کفن وجود دارد و در کنار آن علما، بزرگان و هنرمندان دفن شدهاند.
مدیرعامل سازمان فردوسهای شهرداری مشهد در ادامه بیان کرد: در حال حاضر بلوک ویژه اصحاب شهدا با ظرفیت 5000 قبر آماده بهرهبرداری است.
به گفته کریمدادی این بلوک ویژه والدین، همسران و فرزندان شهدا است.
وی درباره طرح توسعه آرامستان بهشت رضا(ع) تصریح کرد: در حال حاضر 45 درصد زمین آرامستان بهشت رضا(ع) مخصوص دفن و 55 درصد برای خدماتی از قبیل خیابانکشی، پارکینگ است اما با توجه به اینکه توسعه آرامستان از سمت شمال موجب تشدید ترافیک میشود لذا طرح توسعه این آرامستان را به قسمت شرق منتقل کردیم.
مدیرعامل سازمان فردوسهای شهرداری مشهد با بیان اینکه در سال جاری مذاکرات مورد نیاز برای تملک این اراضی انجام خواهد شد، اضافه کرد: بالغ بر 60 تا 70 درصد از اراضی آستان قدس رضوی که در ضلع شرق آرامستان بهشت رضا(ع) است، تملک میشود.
لازم به ذکر است تمهید جای قبر در بهشت رضا برای بستگان نزدیک شهدا که پیشتر از این مستلزم پرداخت مبالغی چندین میلونی برای عزاداران متوفیان بوده است در جای خود ارزشمند است که امیدوار به پیگیری نصب قاب تصاویر شهدا نیز هستیم.
مجله راه در یکی از شماره های خود در مطلبی با عنوان سوگنامهاي براي مزارهايي كه شهيد شدند! به نقد این موضوع به تفصیل پرداخته بود که به خصوص اکنون که مدیر نشریه راه یعنی جناب وحید جلیلی معاون فرهنگی و اجتماعی شهردار مشهد هستند و نویسنده دغدغه مند این مقاله - محمد رضا میری - نیز از نزدیکان و مشاوران ایشان است امید پیگیری و رسیدگی به این موضوع به جهت دلجویی از خانواده های معزز شهدا و احیای هرچه بیشتر یاد و نام آنان را داریم. در ضمن بازخوانی این یادداشت خالی از لطف نیست.
سوگنامهاي براي مزارهايي كه شهيد شدند
یک مقدمه رسمی، یک نتیجه گیری غیر رسمی
امروز
در گشتی که در بهشت رضاي مشهد زدم به تفاوتهای عمیقی که میان ما شیعیان و
فرق منحرفی مانند وهابیت در موضوع قبرستان وجود دارد فکر میکردم. اینکه
ما با قبر رفتگانمان سر و كار داریم، طبق آموزههای روایی و سیره منقول از
معصومان علیهم السلام، نثار قرآن و خیرات را با حاضر شدن بر سر آنها انجام
میدهیم، قبور را می شوییم، با اهل آنها حرف ميزنيم، برایشان دعا
میکنیم و حتی دعای آنان را برای خود مستجاب میدانیم. (میتوانید کتاب
منازل الآخره نوشته حاج شیخ عباس قمی را مطالعه كنيد).
پس طبیعی است
قبرستانها محل رفت و آمد ما باشد و ازین رو به عمران و آبادی آن فکر کنیم.
ازین مرتبه که بگذریم، نوبت به بیان و عمل معصومان در ارج نهادن به قبوری
ميرسد که مدفن شهدا باشد. این معنا، در تعمیر و مرمت متناوب قبور شهدای
احد توسط حضرت فاطمه زهرا -سلام الله علیها- به خوبی مشهود است (وفاء
الوفاء 3/932). پیداست یک وجه عمده این تلاش در احیای قبور شهدا، تلاش در
احیای راه و جایگاه فکری آنان برای نسلهاست. یعنی اولاً تعظیم شعائر الله و
ثانیاً نگاه تُراثی به این یادگارها.
این مقدمه رسمی را برای این گفتم
که نتیجه بگیرم حالا که تعظیم قبور شهدا در حد تعظیم خود شهدا و راهشان
قرار دارد، پس اجازه هست که كسي چون من، سوگواری برای قبور شهدا را در ردیف
سوگواری برای خود شهدا بدانم؟ و ایضاً اجازه هست بپرسم: وقتی وجه میراثی
یک قبر را از بین ببریم آیا بخشی از راه شهید و مقام شهید را از بین
نبردهایم؟
قصه درباره مردمی است که بر فراز قبور شهیدانشان صورت مزاری آراستهاند که:
اولاً) سعی کردهاند در شأن شهید و مقام قدسیاش باشد.
ثانیاً) آن را با امکانات محدود مالی و ابزاری خود به بهترین شکل ممکن برپا کردهاند.
ثالثاً) در حد اعلا از هنر و سلیقه شخصی خود در این مزارآرایی بهره جستهاند.
رابعاً)
سعی کردهاند با قرار دادن بعضی از یادگارهای شهید و یا حتی تعریف فرم و
ایجاد یک سری ویژگی، زائر را در همان چند لحظه زیارت تا حدودی با ویژگیهای
شهید آشنا كنند. و این یعنی نگاه به مزارها به مثابه فضايي براي ارائه و
حفظ يك ميراث فرهنگي.
انواع صورتهايي كه براي مزارآرايي به كار رفتهاند را براي نمونه ميتوان در اين چند دسته ديد:
سنگ مزارها
مانند
اغلب نمونههاي هنر مردمي، در اين تراشها هم فرمهایی انتخاب شده که
منحصر به فرد بوده، از کلیشهها به دور است و سنگتراش یا طراح آن، با توان
و دستخط شخصیاش دست به یک طراحی عامیانه زده است. همه
اين نمونهها را در بهشت زهراي تهران دیدهام.
بعضي از اين طراحيها
كاركردهايي خاص نيز دارند، مثلاً بيانگر آرمانهاي خانواده يا همرزمان
شهيدند. براي نمونه روایت های مختلف از آرمان قدس، باز هم در بهشت زهرا .
و سرانجام آرایش نو به نوي سنگ مزار با گل که معمولاً
سلیقهای زنانه در آن به روشنی و زیبایی دیده میشود ، گاه
به صورت گلبرگهای پراکنده و گاه با گلبرگ های رنگین و منظم. به خاطر دارم
سالها قبل که صبح های جمعه برای عکاسی در خلوت به بهشت رضاي مشهد میرفتم
و گمان میکردم نفر اولي هستم که وارد میشوم، همیشه یک سنگ مزار بود که
قبل از آمدن من شسته شده بود و با یک یا چند نوع گل که همیشه رنگهاشان
ترکیب هارمونیک زیبایی داشتند، آراسته شده بود. اگر آرشيو نگاتيوهاي آن
دوران آب نخورده بود، امروز تصويري از ذوق و سليقه زنانه بر مزار آن سرباز
شهيد هم در دست بود.
ویترین ها
اگر چه ویترینها معمولا یک قاب
مستطیل آلومینیومي هستند اما باز هم نمونههای متفاوتی در بینشان دیده
میشود. چه از حیث شکل طراحی قاب و ملحقات آن مثل نمونهاي در بهشت رضای
مشهد که با گرفتن یک فرم محرابی کشیده، از سایر قاب ها متمایز شده بود.
و يا استفاده از فرم كلمه «لا» كه دو فضای ویترینی مجزا با
عایقبندی مناسب فراهم نموده است تا بر سر مزار این شهید كه خود فرزند شهيد
بودهاست در بهشت زهرای تهران نصب شود .
در نمونهاي ديگر كه
قبل از نوسازي در بهشت رضاي مشهد ديده ميشد، ميله پرچم و آرم جمهوری
اسلامی با همان فرمهاي عاميانه به ویترین اضافه شده بود .
به
عنوان نمونهاي از تعريف فرمها و ويژگيهاي جديد، ویترین مزار یک طلبه
در بجنورد به شکل برج ساعت مدرسه فیضیه قم درآمده بود . خانواده
اين شهيد ميتوانستند از نمادهايي چون گنبد و گلدسته استفاده كنند تا
تداعيگر يك فضاي مذهبي باشد، اما آگاهانه مدرسه فيضيه را به عنوان نماد
جمع بين علم و جهاد برگزيدهاند.
ماکت قدس در بالای ویترین شهيد ديگري در بهشت زهراي تهران، شايد نشاندهنده همان آرمان قدس يا فعالیت های خود شهید باشد .
چيدمان
اشياء داخل ويترينها كه سعی در معرفی صاحب مزار دارند هم هر کدام حکایتی
جدا دارد: حجله عروسي در ویترین مزار شهيدی در یک امامزاده در کاشان ، کوبلني از تصویر شهید در بهشت زهراي تهران که شاید محبتی خواهرانه
باشد ، ماکت لوازم ورزش باستانی در ویترینی در بجنورد ، گزارش تصويري از زندگي شهيد، مانند آلبوم مختصری از عکسهای
سردار شهید حاج رمضانعلی عامل در صحن آزادی حرم مطهر امام رضا –عيله
السلام- البته قبل از نو سازی ، و به نمايش گذاشتن همزمان تصویر
پیکر بیجان شهید در كنار چهره او در اين مزار كه آن را هم در بهشت رضای
نوسازی نشده مشهد دیدهام. البته چنين تركيبي را بسیار
دیدهایم، تركيبي كه به ما فرصت یک مقایسه پرمعنا ميدهد. این عکسها مرا
به یاد این حدیث امام عسکری –علیه السلام- میاندازد که: بهترین شما کسی
است که جوانیاش را در راه خدا صرف كند.
انتخاب كلوزآپي از چهره شهيد
براي قرار دادن در ويترين را در قطعه شهداي بهشت رضاي مشهد ديدم. نصب اين قاب چه کار خانواده شهيد باشد، چه کار بچههاي پايگاه، گرچه
علي القاعده به اضطرار و براي گنجاندن تصويري بزرگ در قابي كوچك بوده است،
اما انتخاب چشمها به عنوان مركز تصوير و حذف پايين صورت –كه كاري خلاف عرف
است- حتماً آگاهانه بوده و از دو جهت قابل تحسين است: اول آنکه نگاهي
متفاوت واستفاده اي نو از قالب تکرار شده قابهاي آلومينيومي در قطعه
شهداست. دوم آنکه اين بزرگنمايي اگر چه بسيار ساده و بدون تکلف و وسواس در
رعايت اصول صورت گرفته، پيامي امروزين را به هر رهگذري ميرساند. چشم
مؤثرترين عنصر ارتباطي چهره با ديگران است واين چشمها حرفهاي ناگفته و
نانوشته زيادي را با ما در ميان ميگذارند. در اولين نگاه به اين تصوير،
«شاهد» بودن شهيدي را درک ميکنيم که به ما چشم دوخته و به خاطر بزرگي
تصوير، ناگهان خود را در محضر او مييابيم.
عکس امام، از پرکاربردترین
عناصر در تزیین ویترینهاست؛ چه آنجا که در کنار عکس شهید نشسته است ، به عنوان نشانی
از افتخار خانواده شهید به فدا کردن عزیزشان در خط امام، و چه آن جا که در
فقدان عکس شهید، عکس امام به حکم اتحاد عاشق و معشوق، بهترین جایگزین بوده
و تمام ویترین را پرکرده است
3- بقعهها
بقاعی که باز هم با هنر و بودجهاي مردمی
در بالای برخی مزارها ساخته شده، از حیث شکل و مواد در اقلیم های مختلف
متفاوتند. پدر ومادر شهیدی در روستای خورشبر بخش بایگ شهرستان تربت حیدریه،
بقعهاي کوچک بر مزار فرزندشان ساختهاند كه اميدوارم تا اين لحظه مشمول
نوسازي نشده باشد . مادر شهید میگفت خواب پسرش را دیده که زنده
شده و ازین بقعه بیرون آمده.
بر فراز مزار پدر يكي از دوستانم، بقعهاي
فلزی قرار داشت.. دوستم میگفت این بقعه قبلاً بر فراز مزار
امامزاده سید مرتضی –سلام الله عليه- در کاشمر قرار داشته و پس از تجدید
بنای حرم و نصب ضریح قلمزنی موجود، پدر بزرگش آن را از اوقاف ميخرد و بر
مزار پسر شهيدش استوار میكند. و میدانید همین پيشينه یعنی چه چیز مهمی؟
اندكي قبلتر، میخواستم درباره این مزار بنویسم: تنها شانسی که نسل آینده
خلیلآباد کاشمر داشتهاند این است که شهید فخار -رحمه الله علیه- از شهدای
قبل از انقلاب بوده و مزارش بیرون از گلزار شهدا و در قبرستان عمومی شهر
قرار دارد، وگرنه تاکنون به همت همان آقایان که همه جا هم هستند، تاکنون
این بقعه هم بدون اجازه خانواده کنده شده بود و مانند مزار سایر شهدای
خلیلآباد به بتون ومیل گرد و مرمر بسته شده بود. اما طی تماسی که با دوست
هنرمندم حمید فخار، برای اطمینان از پیشینه بقعه گرفتم مطلع شدم که چند
هفته قبل، شهرداری محترم خلیلآباد این بقعه را بدون اجازه خانواده کنده و
دقيقاً مانند مزار سایر شهدای خلیلآباد به بتون ومیل گرد هم بسته است!
و بالأخره بقعه زیبا و ساده فلزياي در شهر رشتخوار که از منحصربفردترین فرمهای خلق شدهاي است كه تا كنون ديدهام .
ماهیت
بقعه شهید، ممکن است خیلی فراتر از توقع ما باشد؛ حتی در حد مکانی برای
زندگی. حتماً خیلیها از مادر شهیدی که بر فراز مزار فرزندش در بهشت زهرای
تهران خانهای محقر از ایرانیت ساخته بود و در آن زندگی می کرد، چیزهایی
شنیدهاند . اما بعید است کسی چیزی درباره آن مادر شهیدی بداند
که خانه ای گلین در جوار قبرستان روستای سرخ آباد تربت حیدریه ساخته تا
همیشه از پنجره اتاقش، فرزند شهیدش را ببیند ، شاید از این
نمونهها در کشور فراوان باشند، بقعه هایی متفاوت که به جرم دورافتادگی از
پایتخت، شهرتی به هم نزدهاند.
موزههايي كه روح دارند، موزههايي كه روح ندارند
رعایت
هر چهار مورد یا برخی از خصايصي كه در ابتدا نوشتم، در سراسر شهرهای کوچک و
بزرگ و حتی روستاهای دور، مزارهايی براي شهدا ایجاد كرده است که:
از حیث هنری اصالت و زیبایی دارد و تا حد زیادی بومیاست.
دارای
تنوعی منطقی چه از لحاظ فرم و چه از حیث محتواست. این تنوع فرم بر
یکنواختی پلان غلبه كرده و زائر –يا با نگاه مهندسي، كاربر- را در شناسایی و
تفکیک اجزای محیط یاری میدهد. بنابراين هیچ زائر یا خانوادهای بارها
برای پیدا کردن مزار عزیزشان سرگردان نمی شود!
ویژگیهای فردی و اعتقادی شهید را به زیباترین وجه ممکن به زائر منتقل می کند.
تا حد زیادی بیانگر آرمانها و ارزشهای مورد توجه خانواده شهید، سلایق آنان و حتي موقعيت اقتصادي آنان است.
به اندازه خود دفاع مقدس، مردمي است و از آفت دولتی بودن به دور است.
فضایی صمیمی دارد كه مفاهمهای بدون واسطه با مخاطب برقرار ميكند.
این
موارد و بسیاری از مواردی ازین دست را باید مسئولان ذیصلاح و ذیشعوری
بدانند که بهشت رضای مشهد، بخشی از بهشت زهرای تهران، بهشت فضل نیشابور،
بهشت عسکری تربت حيدريه و بسیاری از بهشت های دیگر را با خاک یکسان
کردهاند، تمام میراث فرهنگی و هنری موجود بر سر هر مزار را به دست عدم
سپردهاند و این موزههای زنده و در حال تنفس را به قبرستانهایی یکدست و
بیروح بدل کردهاند. هميناني كه اینک تلاش میکنند تا در سراسر ایران
موزههایی تصنعی برای دفاع مقدس بسازند و ... .
ای کاش اين مسئولان كه
مسائلي چون ريزش قبور و تخريب زيرسازيها و ... را بهانه ميكنند، در محضر
مردم و خانواده شهدا تلمذ میکردند تا بدانند عمران سازه و عمران فرهنگی به
صورت توأمان، هم مطلوب است و هم ممکن. این حدیث بی نظیر امام صادق -علیه
السلام- هشدار امروز ما به این آقایان است: آن که عملش بدون آگاهی است، مثل
رهرو در بیراهه است؛ هر چه بشتابد، دورتر میشود.
(این یادداشت کمبضاعت تقدیم شد به غبار مزار جهادگر شهید، مهدی کاشیپور، به یاد صمیمیت و سادگی تبسم و دستخطش)