روز گذشته رسانه های خبری جهان خبر شوکه کننده ای را از ترکیه منعکس کردند و در برابر دیدگان میلیونها مخاطب جهانی صحنه ترور سفیر روسیه در ترکیه را به نمایش گذاشتند.
در نخستین لحظات انعکاس خبر ترور سفیر 62 ساله روسیه در آنکارا، بصورت مستقیم تصاویر صحنه ترور وی نیز از رسانه بصورت مکرر پخش می گردید و فرد ضارب که یکی از نیروهای پلیس ترکیه بود با شعارهایی در مخالفت با آزاد سازی حلب، این ترور را نتیجه حمایت روسیه از دولت قانونی سوریه معرفی می کرد.
گرچه این فرد ضارب جوان در نهایت پس از درگیری با نیروهای امنیتی کشته شد اما این ترور پیام های سیاسی فراوانی به همراه دارد که اولین آن را می توان تهدید منافع روسیه در منطقه خاورمیانه از سوی گروههای حامی تروریسم در منطقه و غرب دانست.
شکی نیست که این ترور توسط برخی دولتهای حامی تروریسم طراحی شده و یکی از دلایل ترور سفیر روسیه در مقابل دوربینهای خبرنگاران القای پیام آسیب پذیر بودن روسیه به افکار عمومی جهانیان است که طبعا با واکنش تند کرملین هم روبرو خواهد شد.
اما جالب است بدانید که دقیقا 187 سال قبل نیز یکی دیگر از سفرای روسیه ترور شده است اما در پایتحت ایران و شهر تهران !
الکساندر سرگییویچ گریبایدوف، دیپلمات، نمایشنامهنویس، شاعر و آهنگساز روس بود و وی در مقام سفیر صاحباختیار روسیه تزاری در ایران، تدوین عهدنامه ترکمانچای را برعهده داشت.
گریبایدوف پس از ورود به ایران و توقف کوتاهی در تبریز، در ۱۱ ژانویه ۱۸۲۹ به تهران آمد و فردای آن روز به نزد فتحعلی شاه رفت و استوارنامه خود را تقدیم کرد.
وی زمانی که او به تهران رسید، متوجه شد تعدای از زنان گرجی در منازل رجال ایرانی به سر میبرند.
او طبق مفاد ماده سیزده عهدنامه ترکمنچای آنان را اسیر تلقی کرد و از دولت ایران درخواست استرداد آنان را نمود. با کمک و هدایت «آغایعقوب ارمنی»، یکی از خواجه سرایان حرمسرای فتحعلی شاه، که با خانوادههای رجال ایران آشنا بود از اوضاع آگاهی یافت و با مراجعه به شخصیتهای سرشناس به مطالبه زنان گرجی که در حرمسرای آنان بودند پرداخت.
سرانجام با پافشاری گریبایدوف دو زن گرجی، که به گفتهٔ ایرانیان مسلمان شده بودند و در منزل الهیار آصفالدوله وزیر امور خارجه وقت، به سر میبرند، به هیئت روسی پناهنده شدند.
مردم ایران از بسته شدن معاهدهٔ ترکمنچای خشمگین بودند و چون بشکه باروتی آمادهٔ انفجار با بسته شدن بازار و تحریکاتی که صورت گرفت و پس از آنکه آغا یعقوب ارمنی به سفارت روسیه پناهنده شد؛ عدهای از مردم، به تحریک مجتهدی به نام میرزا مسیح مجتهد، در ۱۱ فوریه ۱۸۲۹ (۲۲ بهمن ۱۲۰۷) به سفارت روسیه حمله کردند و هر کس را یافتند کشتند و تنها مالتسوف، دبیر اول سفارت جان سالم به در برد. سرانجام جنازه مثله شده گریبایدوف شناسایی و به تفلیس فرستاده و در همان شهر دفن شد.
پس از این واقعه ایران و روسیه در آستانهٔ جنگ دیگری قرار گرفتند که با اعزام هیاتی عالیرتبه شامل خسرو میرزا، میرزا تقی خان (بعدها امیرکبیر) و محمد خان زنگنه امیرنظام به مسکو با در دستداشتن نامه عذرخواهی فتحعلی شاه برای تزار نیکلای یکم، کار به مصالحه کشید و میرزا مسیح به تقاضای دولت روس به عتبات تبعید شد.
شاه ایران، برای جلوگیری از جنگ دیگری که پیروزی آن غیرممکن به نظر میرسید مجبور شد الماس بسیار بزرگی را که از غنائم هندی نادرشاه بود و 89 قیراطی بود همراه فرستادهاش، تقدیم به تزار روسیه نماید.
به نظر شما آیا اردوغان هم مانند فتحعلی شاه به روسیه خون بها خواهد پرداخت !؟