به گزارش تابناک رضوی به نقل از کیهان، داريوش سجادي همکار سابق نشريات اصلاحطلب دراينباره نوشت؛ انتخابات رياستجمهوري برخلاف تعريف رايج از دموکراسيهاي عرفي قبل از آنکه ناظر بر اقبال آگاهانه از يک گزينه و ادبار آگاهانه از گزينه ديگر باشد نوعي دموکراسي شرطي (Conditional Democracy) را افاده معنا ميکند.
شرطيتي «پاولفي» که طي آن جامعه رايدهنده از طريق دوگانه «ديو و دلبر» ترسانده و مديريت ميشود تا در وحشت از يک «هيولاي مفروض انگاشته شده» التجاء به «اهوراي محبوب پرداخته شده» در سوي ديگر کارزار ببرند.
فيالواقع چرائي پيروزي روحاني در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم يک چيز است اما مهمتر از آن چيستي پيروزي ايشان و ماهيت اقبال به ايشان است که انتخابات 29 ارديبهشت را برخوردار از ناسالمي ميکند.
آنچه که در فرآيند انتخابات 29 ارديبهشت قابل آسيبشناسي است شرطي شدن دموکراسي در دوگانه «ديو و دلبر» است که از سال 76 اعمال شده است.
در 29 ارديبهشت نيز همين ظرفيت اين بار توسط روحاني فعال شد و مشاراليه بعد از درک شکست محتملش در فرداي مناظره دوم با توسل به شرطي کردن جامعه، کاميابانه موفق شد تا با پشتگرمي به «آراي کثيف» پيروز انتخابات شود.
رشد 6 درصدي آراي روحاني از سال 92 با 50/5 درصد در مقابل آراي 57 درصدي ايشان در 96 را بلاترديد ميتوان به حساب سرريز آراي کثيف در سبد راي روحاني در 96 گذاشت.
لازم به ذکر است که اطلاق و اتصاف «آراي کثيف» ناظر بر آراي شهروندان نيست و در واقع در اين گزاره به جاي رايدهندگان، دستگاه و ساز و کار «سازندگان راي» مطمح نظر است که از مردم رأيرُبايي ميکنند.
آراي کثيف ناظر بر شکل ناصواب افزايش آرا از طريق بازي کثيف يا Dirty Game است که طي آن روحاني در يک بياخلاقي آشکار با آلودن فضا به عنصر دروغ و عوامفريبي موفق شد فضاي انتخابات را مسموم کرده و با تزريق عنصر ترس به فضاي رقابتها، شهروندان را «مديريت خوف» کند.
کوبيدن بر افسانه «جنگ» با اتخاذ ادبياتي از اين دست که عدم راي به ايشان يعني خطر جنگ و روي کار آمدن جنگطلبان ادعاي اينکه رقيب در صورت پيروزي درصدد ديوارکشي در پيادهروها است و رقيب آدمخوار است و خون آشام و خشونتورز است!
بدين منوال هر چند ميتوان برد روحاني را بردي غيراخلاقي ناميد اما و در عين حال اين واقعيت را نيز نميتوان ناديده انگاشت که اصولگرايان نيز طي 3 دهه گذشته با رويکردهاي نامنعطف و نامدبرانه به راحتي بستر سوءاستفاده را براي رقيب فراهم آوردهاند تا هر آينه ايراد اتهامات داعيشگري و طالبان صفتي به ايشان از جانب اقشار خاکستري که عموما فاقد عمق و درک و بينش سياسياند مورد باور و اقبال قرار گيرد.
اين که مشاهده ميشود در 76 ناطق نوري به همين اتهام داعش صفتي و ديوارکشي در خيابان نتيجه انتخابات را واگذار کرد و اينک همين ناطق در اردوي اتهامزنندگان 76 جبهه مقابل را متهم به داعش صفتي ميکنند و بازي را ميبرند نمونه قابل استنادي از ناسالمي فضاي سياسي است.