تابناک ایلام ::شکی نیست که فرهنگیان حق زیادی بر گردن دولت تدبیر و امید دارند، شاید اگر حمایت همه جانبه فرهنگیان اصلاح طلب و معتدل در کل کشور نبود، تبلیغات رقیب اثر میکرد و الان جناب روحانی بر این مصدر حکمرانی نمی کرد.
خوب یا بد حمایت این قشر بزرگ و تاثیر گذار برگ برنده تمام انتخابات ریز و درشت در این سرزمین است، جامعه ای که هم برنامه دارند و هم تفکر و هم سخنران و هم سیاهی لشکر. این انسان های کم توقع حاضرترین افراد در تمام صحنه های سیاسی و اجتماعی کشور هستند، انتخابات را که برگزار می کنند موتورمحرکه اش نیروی انسانی آموزش و پرورش است اما وقت حق الزحمه ها، فراموش شده ترین هستند.
از همه این داستان ها بگذریم مدیریت این دستگاه همواره چالشی و فرسایشی انتخاب شده است زیرا نه نمایندگان و نه سیاسیون نمی خواهند پای خود را از حیاط خلوت این نهاد قدرتمند و تاثیر گذار بیرون بگذارند و حتی حیات سیاسی برخی به بودن در این حیاط خلوت بستگی دارد. با این مقدمه میخواهیم نگاهی داشته باشیم به آسیب های وارده بر این دستگاه در طول دو یا سه سال گذشته که افرادی با نام اصلاح طلب و معتدل بانی و باعث آن بودند.
1- انتصابات:بدون شک جذاب ترین بحث مدیریتی در شروع کار یک مدیر جدید، انتصابات است. جناب مدیرکل کنونی بعد از گرفتن ابلاغ صدارت بر آموزش و پرورش در یک حرکت ایزایی و فریبنده و خرج کردن از نهادهای بالا ، تمام یاران و کسانی را که در راه رسیدن به این مقام او را یاری داده بودند، رها کرد و به بهانه های رنگین و ترانه های شیرین در انتظار گذاشت، امروز همه آنان ناراضی از وضع موجود او را تنها گذاشته اند.
2-وقتی یاران قدیمی متوجه حرکات جناب مدیرکل شدند و از اطراف او پراکنده شدند، اتاق فکر عالیجناب در طول دو سال با حذف افراد توانمند و عمدتا قوی حوزه شمالی، انتصاباتی صد درصد جنوبی داشت و آنچه بجایی نرسید فریاد بود، چون برای هر انتصابی فقط مدیرکل و معاونت پشتیبانی دخیل بودند که از قضا هر دو یار غار هستند که یکی را از دیوانی در تهران امداد میرسد و دیگری از طبقه دهم ساختمان وزارت حمایت میشود. در این میانه برخورد های چکشی این مدیر و معاون با جنوبی های غیرهمراه خود در حوزه جنوب نیز داد آنان را درآورد، خاصه در دهلران و دره شهر و آبدانان.
3-بدون شک آسیب این نوع تفکر تا سالیان زیادی بر پیکر آموزش و پرورش خواهد ماند و به محض تغییر، خواست عموم فرهنگیان حوزه شمال که دو برابر حوزه جنوب است، شبیه سازی است که در این میان این بار نیروهای شایسته جنوبی از مصادر کنار میروند و باز هم تاسف و افسوس از این برخورد و نفرین ابدی برای شروع کننده این نوع چینش مدیریتی.
4-دخالت های افراد خارج از دستگاه نیز به دو گروه تهران و مرکز استان تقسیم می شود که بر همه فرهنگیان معلوم و مشخص است اما گروه ایلام نشین که عمدتا شمالی هستند چرا بر طبل این آسیب ها می زنند قطعا برایشان نفعی دارد که لازم به گفتن نیست و همه چیز در درون صندوقی است که متعلق به شاغلان و مدیریتش با بازنشستگان است.
5-نمایندگان محترم نیز هر کدام به نعلی میزنند، هرچند الان احساس میشود صدای فرهنگیان از حلقوم جناب امینی خارج می شود و جناب کاظم زاده نیز ایشان را همراهی می کند و انتظار هم همین است اما حاشیه پرچالش ، غیرفرهنگی و کم سواد پیرامون میرزایی مانع به ثمر نشستن تلاش های دو نماینده دیگر شده است تا جایی که فرهنگیان عمدتا حوزه شمالی در پی راه اندازی کمپین"پشیمانیم" از رای دادن به میرزایی سخن می گویند.
6- به لحاظ چینشی از جمعیت 12000هزار نفری فرهنگیان استان 3700نفر در حوزه جنوب و 8300 نفر در حوزه شمال فعالیت دارند. ردیف های استخدامی از تابستان 94 به بعد بشدت کم شده است، زیرا در سال 90تا94 حدود 1000 نفر ردیف استخدامی دانشگاه فرهنگیان بوده است و در دوسال گذشته به صدنفر هم نرسیده است.
خرید خدمات آموزشی در هاله ای از ابهام است. انتقالات بسیار پرمسئله و ضد و نقیض بوده است و کار عملا در دست کسانی است که هیچ اشرافی به نیرو، ساعت و حق التدریس ندارند. هدایت رشته تحصیلی بشدت صدای مردم را دراورد و حتی باعث نارضایتی مدیران شد. تبعیض در پرداخت وام های مرابحه پنج میلیونی به فرهنگیان و پنجاه میلیونی به مقامات و روسا تا جایی پیش رفت که منجر به درگیری فیزیکی معلمان با روسا در شهرستان ها شد. مدیرکل و معاونان تا جایی ناکارامد پیش رفتند که با انتقال مدام نیروهای آموزشی از شهرستان به اداره کل و سپس ورود آنها به ایلام چالش جدیدی را به وجود آوردند که در بعضی رشته بشدت کمبود نیرو و در برخی دیگر مازاد نیرو داشتند. عدم وجود برنامه درست و ترس مقامات استان برای حفظ صندلی خود در نهایت باعث عدم پرداخت حق التدریس غیر موظف و بر باد رفتن ردیف های استخدام شد و ... که در صورت بیان سخن به درازا می کشد.
اما باز هم و با این همه ناکارامدی مدیریتی چون دارای لابی هستند، یکی از این آقایان یکی در فکر رفتن به طبقه دهم ساختمان وزارت است و مرکز نشینی و دیگری در فکر جانشینی جای مدیرکل که اگر نشود برای خویشتن خویش ، هم کیشی دیگر را از جهاد دانشگاهی بیاورند، فعلا بعنوان معاون تا هم مدیریت در چنته آنها بماند و هم مزد این خودشیرینی را در تهران بگیرند، اما درد و رنج زمانی بیشتر میشود که نمایندگان بجای پیداکردن و توصیه نمودن افراد قوی و جوان و کارامد همچنان دنبال چهره هایی چون خود مدیرکل کنونی می باشند که تنها در فکر صندلی خویش هستند.
لذا به جناب استاندار محترم پیشنهاد میشود تا دیر نشده برای این بازار آشفته فکری کند و فرهنگیان را بیش از این تا ناامید از کابینه تدبیر و امید نشده اند را، امیدوار سازد زیرا در بدو ورود قول داده بودند که در این مسئله شخصا ورود می کند.
بدون شک افراد جوان و توانمند زیادی هستند که الان در گوشه گوشه مدارس وجود دارند و صدالبته قوی تر از مدیرکل و معاونان کهنسال و بازنشسته ای که در صورت ابلاغ مدیرکلی باید به فکر تمدید حکم آنان تا چهل سالگی بود و این دهن کجی آشکاری نسبت به فرهنگیانی است که از همه لحاظ برتری مدرکی و تجربه ای و برنامه ای دارند و نیز مجهز به نیروی جوانی و نترس بودن در اجرای اصلاحات برنامه ریزی شده در حوزه آموزش و پرورش استان ایلام، کسانی چون روضان پیری، نصرت اله احمدی فرد، محمدرضا بازدار، زهره تیژه، ایوب یارمحمدی، حجت اله عزیزی و البته باتجربه هایی با سنوات بیشتر همچون عبدالستار منصوری، مراد جلیلیان که تنها نمونه ای از صدها نیروی لایق و کاردانی است که هر یک به دلیلی در گوشه ای(اداره یا مدرسه) به این بلبشوی مدیریتی نگاه می کنند و چون اهل رانت و لابی و تملق و مجیز گوی نیستند، عطای خدمت در این مصادر حساس را به لقای آن بخشیده اند و افراد متولی نیز به دلایل شخصی توجهی ندارند و نمایندگان نیز علیرغم شناخت کاملی که از توانایی های برخی از انان دادند، به دلیل حاشیه دخالت کننده و تمامیت خواه به ناحق چشم و لب فروبسته اند.(در مطلب پیشین نیز تعدادی از نیروهای کارآمد این دستگاه که از توان مدیریت بالایی برای سکانداری این دستگاه برخوردارند پیشنهادشد،اما باید گفت در این اداره تا دلتان بخواهدنیروی کارآمد وشایسته وجود دارد)