اما منصفانه باید ببینیم که آیا خصوصی شدن مدارس مسبب این وضع شده است یا اتفاقات پشت پرده دیگری وجود داشته است؟ توجه کنیم که در همه دنیا مدارس خصوصی وجود دارند اما بی عدالتی آموزشی به اندازه ایران نیست. چرا ؟
در اوایل کار شروع مدارس غیرانتفاعی ، نخبگان سیاسی با زد و بند خود با مسئولین نهادهایی مثل شهرداری و بنیاد مستضعفان و ... اقدام به دریافت رایگان زمین های مرغوب شهری نمودند . مثلا در یک مورد همسر نعمت زاده چند هزار متر از بنیاد گرفته بود . لاجرم ، چون پولی بابت این زمین ها پرداخت نشده بود ، همه درامد ناشی از این سرمایه گذاری سود خالص تلقی می گردید.
افرادی چون محمد خاتمی ، امامی کاشانی ، حدادعادل، حجاریان و ... نیز به چنین فعالیت های اجتماعی ای روی آوردند (حاج بابائی وزیر اسبق می گوید بالای 80 درصد مسئولین کشوری مدرسه خصوصی دارند)اما غافل از اینکه دارند سنسورهای بخش مهمی از جامعه را فعال می کنند.
همین ماجرای دریافت سود خالص، فعالین اقتصادی را ، به این فرصت درآمدی بینظیر حساس نمود و عملا خصوصی سازی مدارس تبدیل به یک فرصت سرمایه گذاری بدون ریسک با درآمد بالا گردید. قطعا متعاقب آن ، آموزش و فلسفه پرورش و تعلیم از ریل خود خارج و مدرسه خصوصی زدن تبدیل به یک تجارت شد.
بله اصل مساله این است قانونگذار محترم و ناظر آن در همان سالها ، با اجرای قانون ناقص زمینه ساز خیانتی بزرگ به کشور شده اند اما اگر امروز از بنده سئوال کنند خصوصی سازی مدارس باید متوقف شود ، قطعا پاسخم منفی است چرا که معتقدم خصوصی سازی خودش قربانی رانت ها شده است و گرنه اصل آن هیچ اشکالی ندارد و لازم نیز هست.
اما بازهم باید تاکید نمایم ابتدا باید قوانین این امر اصلاح گردد و سپس هر کسی که از رانتی در این زمینه استفاده کرده است ، باید به بازپش دادن آن اقدام نماید .
یادداشت؛غلامرضا منصوری