به گزارش تابناک یزد؛ مهدی ملکمحمد کارشناس روانشناسی در مطلبی که در فرارو منتشر شده نوشته: طی سالهای اخیر هر بحثی پیرامون مفهوم «خودسری» در عرصه سیاسی آنچنان لابلای مناقشات، هیجانات، بیدقتی و آشفتگیها پوشیده شده که با اطمینان میتوان اعلام کرد که این پدیده ماهیتی آشفته دارد. این آشفتگی به حدی است که شاید به تعداد گروههای خودسر، تعریف وجود دارد.
اما از منظر روانشناسی میتوان گفت که خودسری در سپهر سیاسی ایران «استفاده یا تهدید به استفاده از خشونت به عنوان یک روش برای رسیدن به اهداف در یک محیط سیاسی خاص است.»
پس از تعریف این پدیده، نخستین سئوالی که به ذهن متبادر میشود آن است که انگیزه خودسرها برای اقداماتشان چیست و یک فرد به چه عللی به چنین رفتارهایی گرایش پیدا میکند؟ میتوان گفت که یک سنخ شخصیتی خاص بهعنوان خودسر وجود ندارد و صفات شخصیتی خودسرها در هر کشوری متفاوت است.
برخلاف باور عامه، خودسرها اگرچه جهانبینی متفاوتی نسبت به دیگران دارند، اما دارای اختلال روانی نیستند و غالب آنها از لحاظ روانی سالمند. البته ممکن است که زمینههای افسردگی را نشان دهند. چون اغلب دلیل رفتارهایشان ناکامی است، زندگی شادی ندارند، به درستی نمیتوانند از چیزی لذت ببرند و روابط مناسبی با دیگران داشته باشند. اما این بدان معنا نیست که نمیتوان به علتها یا انگیزههای مشترک در اغلب خودسرها اشاره کرد و آنها را برشمرد.
چند عامل موثر روانشناختی در جذب افراد به رفتارهای خودسرانه میتوان برشمرد که در زیر به طور خلاصه به آنها اشاره میشود؛
هویت شکلنگرفته یا متلاشیشده؛ شخصیت خودشیفته و پرخاشگر؛ اتفاقات کاتالیزور و شتابدهنده؛ افکار و باور خودسرها؛ اعتماد به نفس پایین؛ روابط بینفردی و جایگاه اجتماعی نامناسب؛ نظام باور جدید؛ نداشتن مهارت اجتماعی مناسب