پرویز امینی استاد جامعهشناسی دانشگاه در یادداشتی در تسنیم نوشته: در تحلیلهای مفصلی که پیشتر داشتم، به شخصیت شناسی جناب هاشمی پرداختم و «اگوسنتریسم» یا «خودمرکزگرایی» را به عنوان ویژگی اصلی شخصیتی وی تبیین و تحلیل کردم. یکی از تاثیرات این نوع روانشناسی منطبق کردن واقعیات با انتظارات خود، به جای منبطق شدن خود با واقعیات است. در حقیقت، واقعیت آن چیزی نیست که واقعا رخ داده است بلکه واقعیت آن چیزی است که یک فرد خودمرکزگرا میخواسته که رخ بدهد.
وی در ادامه نوشته: هاشمی دیروز موضعی گرفت که مجددا بازتاب همین روانشناسی بود. وی گفت در انتخابات سال ۹۲ قبل از حمایت من از روحانی، وزن اجتماعی او سه تا چهار درصد بود و با حمایت من به بالای پنجاه رسید. بنده چون بنا به علایق و دغدغههای جامعهشناسی سیاسی، انتخابات را به طور متمرکز و تحولات در آن را رصد میکردم، برایم روشن است که این حرف هاشمی منطبق بر واقعیت نیست بلکه انطباق واقعیت با انتظارات خود است. روحانی در ماقبل مناظره سوم (مناظره سیاسی) حدود ۱۰ درصد در نظرسنجیها پایگاه رأی داشت که تقریبا غیر از قالیباف و حداد و غرضی، مابقی نیز مانند جناب عارف در همین رنج بودند. با تحولی که در مناظره سوم به نفع روحانی و عمدتا به ضرر قالیباف شکل گرفت، آراء روحانی از دیگران پیشی گرفت و با کنار رفتن عارف این روند شتاب بیشتری پیدا طوری کرد به طوری که روز سه شنبه برتری قالیباف بر وی نیز شکسته شد و روحانی بین ۲۵ تا ۳۰ درصد آراء را در روز سه شنبه و ماقبل حمایت هاشمی از وی داشت در حالیکه روند آراء وی نیز روند صعودی داشت. در واقع زمانی هاشمی حمایت خود را از روحانی اعلام کرد، که روحانی پیشتاز انتخابات و پدیده اجتماعی انتخابات شده بود. مضافا که روحانی هیچ گاه در طول دوران تبلیغات انتخاباتی حتی در روزهای اول، آرایی ۳ تا ۴ درصدی نداشت. آنچه در درجه اول اهمیت، روحانی را رئیسجمهور و پیروز انتخابات کرد، توان سیاستورزی وی و تیم همراهش و در درجه دوم نابلدی سیاسی رقبایش خصوصا قالیباف بود. همین بلدی سیاسی بود که اصلاحات را مجاب کرد که از نامزد اصلاحطلب خود به نفع روحانی بگذرد. حمایت اصلاحطلبان، کنار رفتن عارف و تکثر نامزدها در جریان رقیب، در کنار حمایت هاشمی از روحانی، در مرتبه بعدی اهمیت در پیروزی روحانی در انتخابات بودند. بنابراین همانطور که قبلا گفته بودم یک رقابت تصریح نشده بین روحانی و هاشمی در انتخابات خبرگان وجود دارد و این ادبیات جناب هاشمی که با نوعی تحقیر نسبت به روحانی توأم است، این رقابت را تشدید کرده است. روحانی اگر صاحب برتری نسبت به هاشمی در انتخابات خبرگان بشود، در افکار عمومی میتواند خود را از زیر منت هاشمی رها کند اما باید توجه داشته باشد که روانشناسی خود مرکز گرای هاشمی اجازه نمیدهد او واقعیت را آنچنانی که هست قبول کند و شاید تأثیری در نگاه کنونی وی که معتقد است او بود که روحانی را رئیسجمهور کرد، نداشته باشد.