اعتراض یک سایت محلی به عملکرد مدیران نظرآبادی
به او گفتم: حالا عیبی ندارد، بردار ببر. گفت: نه، اگر چهار نفر مسلمان رزمنده، این نان و ماست را دست من ببینند و به گناه بیفتند و بگویند ماست سپاه را می برند خانه خودشان، این گناه به گردن من است.
به گزارش تابناک
– البرز: پایگاه خبری و تحلیلی نظر یک که سایت‌های خبری محلی و فعال در نظرآباد
است، با انتشار تصویری، خبر از شستشوی خودروی شخصی یکی از مدیران این شهرستان در
محل اداره داده است.
در این خبر و زیر عکس یاد شده، آمده است: تصویر شستن خودروی شخصی آقای مدیر یا یکی از کارمندان اداره دامپزشکی نظرآباد را که در سایت اداری واقع شده است، در تصویر زیر مشاهد می کنید و این هم نوعی استفاده از بیت المال در ادارات نظرآباد می باشد.
در ادامه خبر فوق می خوانیم: این در حالی است که بعضی‌ها از خودروهای دولتی استفاده شخصی کرده و بعضی ها هم به روش دیگر از بیت المال استفاده شخصی می کنند.
در پایان این خبر بخشی از خاطرات شهدای سرافراز انقلاب اسلامی با موضوع نحوه استفاده از بیت المال ذکر شده که در یکی از آنها که مربوط به خاطره ای از شهید حسن باقری است، می خوانیم: باقری یک روز صبح بود، به من گفت: «امروز قول دادم که ظهر، برای ناهار توی خانه باشم و باید بعد از نماز به منزل بروم.» نماز را که خواندیم، گفت: «من یک ساعت بروم و بیایم.» رفت بیرون امّا دیدم دوباره برگشت. گفتم: «چی شد؟ پس چرا برگشتی؟» گفت: «اسدی، الآن نان توی شهر پیدا می شود؟» گفتم: «نه، می دانی ساعت چند است؟ الآن دیگر نان نمی توانی پیدا کنی؟» سپس به او گفتم: «اگر قول دادی که نان بگیری، سهم نان خودت مانده، بیا بردار و ببر.» او آمد، مقداری نان و یک ظرف ماست نیم لیتری برداشت و رفت.
سه بار رفت و برگشت و در آخر هم گفت: «نه، اینها را نمی برم، این ماست و نان را دادن که اینجا مصرف بشود، اگر من این را به خانه ببرم، زن و بچّه ام آن را می خوردند و این درست نیست.» به او گفتم: «حالا عیبی ندارد، بردار ببر.» گفت: «نه، اگر چهار نفر مسلمان رزمنده، این نان و ماست را دست من ببینند و به گناه بیفتند و بگویند ماست سپاه را می برند خانه خودشان، این گناه به گردن من است.
متعجّب مانده بودم که چقدر تفکّرات او وسیع و جامع است و تمام زوایای یک قضیه را بررّسی می کند.
در این خبر و زیر عکس یاد شده، آمده است: تصویر شستن خودروی شخصی آقای مدیر یا یکی از کارمندان اداره دامپزشکی نظرآباد را که در سایت اداری واقع شده است، در تصویر زیر مشاهد می کنید و این هم نوعی استفاده از بیت المال در ادارات نظرآباد می باشد.
در ادامه خبر فوق می خوانیم: این در حالی است که بعضی‌ها از خودروهای دولتی استفاده شخصی کرده و بعضی ها هم به روش دیگر از بیت المال استفاده شخصی می کنند.
در پایان این خبر بخشی از خاطرات شهدای سرافراز انقلاب اسلامی با موضوع نحوه استفاده از بیت المال ذکر شده که در یکی از آنها که مربوط به خاطره ای از شهید حسن باقری است، می خوانیم: باقری یک روز صبح بود، به من گفت: «امروز قول دادم که ظهر، برای ناهار توی خانه باشم و باید بعد از نماز به منزل بروم.» نماز را که خواندیم، گفت: «من یک ساعت بروم و بیایم.» رفت بیرون امّا دیدم دوباره برگشت. گفتم: «چی شد؟ پس چرا برگشتی؟» گفت: «اسدی، الآن نان توی شهر پیدا می شود؟» گفتم: «نه، می دانی ساعت چند است؟ الآن دیگر نان نمی توانی پیدا کنی؟» سپس به او گفتم: «اگر قول دادی که نان بگیری، سهم نان خودت مانده، بیا بردار و ببر.» او آمد، مقداری نان و یک ظرف ماست نیم لیتری برداشت و رفت.
سه بار رفت و برگشت و در آخر هم گفت: «نه، اینها را نمی برم، این ماست و نان را دادن که اینجا مصرف بشود، اگر من این را به خانه ببرم، زن و بچّه ام آن را می خوردند و این درست نیست.» به او گفتم: «حالا عیبی ندارد، بردار ببر.» گفت: «نه، اگر چهار نفر مسلمان رزمنده، این نان و ماست را دست من ببینند و به گناه بیفتند و بگویند ماست سپاه را می برند خانه خودشان، این گناه به گردن من است.
متعجّب مانده بودم که چقدر تفکّرات او وسیع و جامع است و تمام زوایای یک قضیه را بررّسی می کند.
منبع: تابناک
