کد خبر: ۲۶۲۸۴۳
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۸ 19 July 2016

به گزارش تابناک یزد، محمد هاشمی بردار کوچک تر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است که سال های سال از مبارزات علیه رژیم طاغوت، تا حزب جمهوری، دولت سازندگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام بردار خود را همراهی کرده است. البته با این تفاوت که او در دانشگاه برکلی کالیفرنیا تحصیل کرده و مدرک فوق لیسانس مدیریت خود را از این دانشگاه دریافت کرده است.

او مدتی عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بوده است و پس از انحلال این حزب، به عنوان یکی از حامیان دوران سازندگی، و در تأسیس حزب کارگزاران سازندگی به عنوان عضو مؤسس شرکت کرد. ریاست 10 ساله در سازمان صدا و سیما، معاونت نخست‌وزیری، سرپرستی وزارت امور خارجه، قائم مقامی وزیر امور خارجه، معاونت اجرایی رئیس‌جمهوری، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام از جمله مسئولیت هایی است که وی بر عهده داشته است.

آنچه در ادامه می خوانید، بخش اول گفت و گوی مشروح خبرنگار «تابناک» با رئیس دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است:

تحلیلم از جریانات سیاسی شاید به مذاق برخی خوش نیاید

. پرسش: آقای هاشمی! به عنوان اولین سئوال پیش بینی شما از آینده جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و پنجمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا چیست؟

محمد هاشمی: تحلیل بنده از جریانات سیاسی فعلی، شاید به مزاق خیلی ها خوش نیاید و این نوع سخنان درباره نحوه عملکرد گروه ها و جریانات سیاسی را بر نتابند. برداشت من این است که برای تحلیل گروه های سیاسی و عملکرد آن ها باید به اختصار نگاهی به گذشته و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشیم.

انتخابات و مجلس در دوران طاغوت نمایشی بود

· پرسش: چطور؟

محمد هاشمی: قبل از پیروزی انقلاب تکلیف حکومت وقت روشن بود. به عبارتی یک حکومت سلطنتی موروثی داشتیم که وابستگی شدیدی به خارج از مرزها، مخصوصا به آمریکا و انگلیس داشت و البته امتیازاتی هم به شوروی سابق می داد؛ حکومتی که مردمسالار نبود و به آراء مردم توجه و نیازی احساس نمی کرد، چون مشروعیت خود را از طریق دیگری می گرفت و حامیان خود را به شکل دیگری با خود همراه می کرد. البته این حکومت برنامه های نمایشی نظیر انتخابات، مجلس و ... هم داشت.

از حیث طیف مردمی نیز می توان مردم آن زمان را به 3 دسته تقسیم کرد. دسته ای که به دین کاری نداشتند و لائیک محسوب می شدند. این افراد در حکومت جذب شده و حیات و رفاه خود را در حکومت سلطنتی می دیدند. گروه دیگری افرادی بودند که به دین و مذهب کار داشتند و دینشان اعتقادی بود و بر همین اساس، مساله اخلاق در جامعه مذهبی قبل از انقلاب جایگاه ویژه ای داشت و کسی که متدین و دین باور بود، حتما در زندگی اخلاق محور رفتار می کرد.

دسته سوم افرادی در بین همین متدینان بودند که در پی اخلاق محوری به گروهی که توسط امام خمینی(ره) و روحانیت برای مقابله با حکومت شاهنشاهی ایجاد شده بود، گرویدند. این افراد بر اساس رهنمودهای امام وارد مبارزه شدند، اگرچه می دانستند که ورود به مراحل مختلف مبارزه هزینه هایی برای آن ها خواهد داشت، اما بر اساس اعتقادی که وجود داشت، هزینه های ناشی از مقابله با حکومت سلطنتی را هم پذیرفته بودند.

اول انقلاب کسی برای پست و مقام نمی جنگید

· پرسش: خوب این شرایط بعد از پیروزی انقلاب تغییر پیدا کرد؟

محمد هاشمی: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در زمان حیات امام و اوایل پیروزی انقلاب، قشری از همین مذهبیون با اعتقاد قبلی و استواری بر مبانی اخلاق محوری به امام گرویدند و در خدمت انقلاب بودند. این افراد برای پست و مقام نمی جنگیدند، به یکدیگر اتهام نمی زدند و اخلاقی عمل می کردند، اما به تدریج این حالت کمرنگ و نوع جامعه سیاسی شد. به دنبال آن، کم کم اخلاق محوری و دین باوری جای خود را به سیاسی محوری داد و خطوط مختلفی با عناوینی مثل چپ و راست و بعد از آن اصولگرا، اصلاح طلب و اعتدالگرا شکل گرفت .

این تفکیک ها و تلاش برای رسیدن به پست و مقام بدون در نظر داشتن اخلاق باعث شد، عملکرد بعضی افراد رنگ و بوی سیاسی بگیرد و این سیاسی عمل کردن عاملی شد تا از تعابیری نظیر تلاش برای خدمت رسانی، تهمت نزدن به دیگران، عدم تخریب رقیب و ... فاصله بگیریم.

در دوران احمدی نژاد به دین و باورهای مقدس مردم لطمه خورد

اوج مساله سیاسی محوری پس از انقلاب اسلامی به دوران احمدی نژاد باز می گردد که اتهام زدن به دیگران، تخریب افراد، زیر سئوال بردن گذشته، خودمحوری و اقداماتی از این قبیل، در کنار انجام کارها و ادعاهای سخیف نظیر هاله نور دیدن و کارهایی که دین را در جامعه خراب می کرد و به باورهای مقدس مردم نظیر اعتقاد به امام زمان(عج) و نقش و جایگاه روحانیت لطمه می زد، سکه روز شد. متاسفانه عده ای در آن دوران موهومات خود را مطرح می کردند و این باعث اظهارتنفر و فاصله گرفتن عده ای از این جریانات شد، اما در کمال تاسف رسانه ملی، برخی خبرگزاریها و روزنامه ها و سایت ها و حتی برخی تریبون های مقدس با این موضوعات همراهی کرده و به آن دامن می زدند که باید در قبال آن روزها پاسخگو باشند.

· پرسش: اما اصل سئوال من که آینده جریانات سیاسی بویژه در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده است، هنوز بی پاسخ مانده؟

محمد هاشمی: هم اکنون 3 جریان در جامعه ما وجود دارد، جریان اصلاح طلب که از اوایل انقلاب تحت عناوینی مثل خط امامی فعالیت می کرد که همانطور که از اسمش پیداست راه امام را دنبال می کردند و در همین چارچوب به دنبال اصلاحگری در قالب همین خط امام بوده و هستند، جریان دیگری به نام اصولگرا که مثل جریان اول نزدیکی به امام نداشت و جریان سومی هم به نام اعتدال که نوع نگاهش متفاوت از این دو جناح بود و در دوران های مختلف مورد تهاجم جریان اصلاح طلب و اصولگرا که عمدتا قدرت را در دست داشتند، قرار می گرفت.

رأی اعتدالییون بیشتر از اصولگرایان و اصلاح طلبان است

با تمام این تفاسیر جناح راست یا همان اصولگرایان یک رأی سنتی در جامعه  بین جریانات سیاسی و مردم - دارد که همواره ثابت بوده است، میزان مقبولیت این طیف رأی 18 تا نهایتا 20 درصد مردم و جامعه را شامل می شود. جریان چپ یا همان اصلاح طلبان هم به نظرم بالای 20 تا 25 درصد بین مردم جامعه و گروه های سیاسی مقبولیت دارد، اما مقبولیتی که جریان سوم، یعنی اعتدالیون دارند، بیشتر از دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب است و می تواند مقبولیت و رأی 36 تا 40 درصد جامعه را شامل شود. البته عده ای هم به نام طیف خاکستری در جامعه هستند که معمولا در لحظه و زمان و متناسب با موجی که در جامعه ایجاد شده تصمیم گیری می کنند.

· پرسش: ممکن است نوع نگاه مردم به جریانات سیاسی عوض شود یا میزان آرایی که شما برای آن ها متصور شدید تغییر پیدا کند؟

محمد هاشمی: من برای آینده نزدیک افق تغییری نمی بینم و این امر را بیشتر متاثر از فاصله گرفتن این گروه های سیاسی از اخلاق می دانم.

اصولگرایان و اصلاح طلبان نمی توانند پیروز انتخابات 92 باشند

· پرسش: اگر این گروه ها بتوانند چهره های شاخص خود را به میدان انتخابات آتی وارد کنند، چطور؟ بازهم از نظر شما تغییری ایجاد نخواهد شد و کار برای آقای روحانی سخت نمی شود؟

محمدهاشمی: جناح اصولگرا یکسری چهره هایی داشته که در 2-3 انتخابات اخیر آن ها را را معرفی و کاندیدا کرده است، اما آن ها نتوانسته اند آراء لازم را به دست بیاورند. به عنوان مثال در انتخابات 92 شاهد بودیم که این طیف 6-7 کاندیدای خود را وارد عرصه انتخابات کردند، اما توفیقی نداشتند. این نشان می دهد یک شخصیت ملی در بین آن ها وجود نداشته که بتواند رأی ملی به دست بیاورد. در خصوص اصلاح طلبان هم شرایط کم و بیش شبیه اصولگرایان است، البته یک مشکلی که این طیف دارد این است که افرادی دارند که بتوانند اجماع و رأی ملی به دست بیاورند، اما به دلایل مختلف نمی توانند این افراد را وارد عرصه انتخابات کنند.

· پرسش: اگر در جریان اصولگرا و در طرف مقابل اصلاح طلب، ائتلافی شکل بگیرد و هر کدام از آن ها با یک کاندیدای مورد توافق همه گروه های آن جریان وارد عرصه انتخابات سال آینده شوند، در این شرایط می توانند پیروز انتخابات باشند یا خیر؟

محمد هاشمی: اگر ائتلاف کنند هم من فکر نمی کنم فردی از جریان اصولگرا یا اصلاح طلب باشد که بتواند آراء لازم را در انتخابات سال آینده به دست بیاورد.

مخالفت هاشمی با حجاریان و باهنر درباره استقرار سیستم حزبی

 پرسش: شما عنوان کردید که خیلی از اخلاق محوری در فعالیت های سیاسی فاصله گرفته ایم و فکر نمی کنید که برای پاسخ گو کردن احزاب و افراد در قبال ادعاها و مسائلی که مطرح می کنند و همچنین پاسخگویی در قبال عملکرد باید به سمت فراگیر کردن تحزب یا فعالیت برپایه "سیستم حزبی"  موضوعی که اخیرا توسط یکی از تئورسین های جریان اصلاحات مطرح شده و محمدرضا باهنر هم با آن اعلام موافقت کرده است - برویم؟

محمدهاشمی: نظام و ساختار سیاسی ما مثل کشورهایی که بر اساس فعالیت 2 یا چند حزب فعالیت می کنند، نیست و آن را بر نمی تابد. ما در حال حاضر بیش از 300 حزب در کشور داریم که بیشتر محفلی هستند. البته رفتارهایی که در قالب 2 یا 3 جناح کشور می شود، شبیه همان رفتارهای حزبی است. اگرچه بیشتر این رفتارها جبهه ای است. مثلا در مجلس و یا دولت وقتی رئیس از یک جناح انتخاب می شود، تمام عوامل موثر را عوض کرده و سعی می کند افرادی از جناح خود بر سر کار بگمارد.

حزب به معنای "ماهوحزب" در کشور ما فراگیر نبوده و قدرتی نداشته است. بدین شکل که مثلا یک حزب سیاسی کرسی های مجلس را تصاحب کرده و دولت تشکیل بدهد. البته ما چنین حالتی را نداریم و نمی توانیم داشته باشیم که بخشی از آن به خاطر قانون اساسی است. لذا ما نمی توانیم بر اساس "سیستم حزبی" فعالیت کنیم و حزبی باشیم.

مشکل جدی در کشور نداریم که خواهان "سیستم حزبی" باشیم

· پرسش: ضعف را در کجا می دانید، احزاب، افراد یا قانون؟

محمد هاشمی: می گویند احزاب پل ارتباطی بین دولت ها، نظام و مردم هستند. ما در شرایط فعلی مشکل جدی به آن معنا در کشور نداریم که بگوییم اگر "سیستم حزبی" بود شرایط ما بهتر بود. اگر بخواهیم به این شکل قضایا را بررسی کنیم، ملاحظه کردید که در دوره ای دولت، مجلس، قوه قضائیه و نهادها همه همسو و جناح راستی بودند. نتیجه چه شد؟ در آن حالت منافع ملی حفظ نشد و برخی فسادهای کلانی شکل گرفت که حکایت از این می کرد که به خاطر همسو بودن نهادهای نظارتی نخواستند، این جلوی چنین اقداماتی بیاستند و عوامل را معرفی کنند.

نظام رقابتی را به سیستم حزبی ترجیح می دهم

· پرسش: به نظر شما سیستم حزبی برای ما مطلوب تر است یا سیستم رقابتی فعلی؟

محمد هاشمی: اگر در شرایط فعلی نظام و سیستم فعالیت احزاب، افراد و گروه ها مبتنی بر اخلاق باشد، به نظرم نظام رقابتی برای ما بهتر است.

کارگزاران رفتار حزبی ندارد

· پرسش: همین عدم اعتقاد شما به سیستم حزبی باعث کناره گیری تان از کارگزاران شد یا اضافه شدن افراد جدید در حزب کارگزاران و نحوه فعالیت و عملکرد این حزب که پیشتر دلایل کناره گیری شما از حزب عنوان شده بود، باعث کنار گذاشتن فعالیت حزبی از سوی شما شد؟

محمد هاشمی: مسائلی که در خصوص اضافه شدن افراد جدید مطرح شده بود یکی از دلایل کناره گیری ام از حزب بود، اما آنچه من عنوان کردم این بود که حزب دیگر حزب کارگزاران نبود، رفتار حزبی نداشت و جبهه ای عمل می کرد، برای همین به نظرم رسید که از حزب کارگزاران جدا شوم.

خوشحالم از حزب کارگزاران جدا شدم

· پرسش: از تصمیمی که برای کناره گیری از کارگزاران گرفتید پشیمان نیستید؟

محمد هاشمی: زمانی که ما حزب کارگزاران را تشکیل دادیم بر مبنای اهداف تعریف شده عمل می کردیم و آن دلیل واقعی فعالیت های کارگزاران بود. الان بعد از 2 سال که از حزب جدا شده ام، از تصمیمی که گرفته ام راضی هستم و احساس می کنم که خیلی برایم مفید بوده است.

تابناک 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار