در میان سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با تشکل های دانشجویی دو قسمت از فرمایشات ایشان بیشتر از بقیه نکات جلب توجه می نمود . نخستین آنها اشاره صحیح به اهمیت مضاعف فضای حقیقی است .
فضاي مجازي چيز خوبي است، فرصتي است اما کافي نيست. بعضيها چسبيدهاند به فضاي مجازي - توئيتر و مانند اينها - براي اين که پيامهايشان را برسانند. اين فايده ندارد. مخاطب واقعي لازم است، ميزگرد لازم است، سخنراني لازم است، نشريه لازم است، بحثهاي دو نفره و سه نفره لازم است، جلسات تحليل لازم است. اين جور با مخاطبانتان بنشينيد و مانند اين کارها.
رهبری با توجه به نتیحه ای که در انتخابات ریاست جمهوری هم قابل مشاهده بود، اشاره صریحی به این نکته دارند که فضای مجازی و جدال در آن نتایج ملموسی برای اردوگاه انقلابیون نداشته است. حال این مساله چرا اتفاق افتاد و گیر کار انقلابیون در فضای مجازی کجاست را شاید بتوان از گفته های حسن رحیم پور ازغدی استخراج نمود. جایی که او رسانه های انقلابیون را به بی سوادی و عجز از تولید محتوای متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی متهم می نماید.
نکته دوم دستور آتش به اختیار بود. این نکته بیش از نکته اول مورد توجه جناح های سیاسی قرار گرفت،که برخی ها نامنصفانه آنرا به صدور قانون قانونگریزی و صدور مجوز برای فعالیتهای خودسرانه تشبیه کردند.
اما اصل مهمی را بایستی مدنظر قرار داد. ابتدا بایستی جملات پیشین و پسین این فرمان را مداقه نماییم.
ایشان میگویند:گاهي اوقات احساس ميشود دستگاههاي مرکزي فکري و فرهنگي و سياسي دچار اختلالند و تعطيلند.» اين اختلال سبب شده اين بار رهبر انقلاب صريحتر از قبل سخن بگويند: «همه هستههاي فکري، فرهنگي، عملي و جهادي هر کدام کار کنند، مستقل، آتش به اختيار باشند. البته قرارگاه مرکزي دستور ميدهد اما چنان که قرارگاه مرکزي اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختياريد.»
مساله دوم این است که این فرمایش رهبری در طول سایر فرمایشات ایشان بایستی تحلیل شود.
ایشان بارها و بارها بر لزوم قانونگرایی و اهمیت آن سخن گفته اند،با این توضیح محال است که منظور رهبری از آتش به اختیار، معادل آنارشیسم بوده باشد.