تابناک کهگیلویه و بویراحمد، مسعود احتشامی ، بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان هم استانی صاحبنظر در تحلیل وضعیت تقریبا رها شده و نابسامان در بسیاری از حوزه های اداری در استان ، "سوُمدیریت ناشی از حضور مدیران سفارشی و ناکارآمد" را دلیل عمده و اصلی ذکر نموده اند.
نگارنده با توجه به شرایط کاری و ارتباطم با بخش های مختلف اداری و سازمانی در استان و لمس ضعف ها و مشکلات مدیریتی،موارد ذیل را که تقریبا در رفتار و عملکرد اکثر مدیران ناکارآمد استان به صورت مشترک وجود دارد را به اشتراک میگذارم:
معمولا در جلسات پر حرف و پرچانه هستند و تاکید بیجایی بر روی برخی موضوعات ساده ای دارند که شاید گذشتن از کنار آنها و تنها یک اشاره کوچک، کافی باشد.
بیشتر بخوانید
مدیران ناکارآمد شکاک هستند ،انسجام فکری، رفتاری و اخلاقی ندارد یعنی روی هیچ قول ،صحبت و تصمیمی از آنها نمی شود حسابی باز کرد. و بنا به منافع شخصی مدام تصمیماتشان عوض میشود. ظاهر و باطنشان یکی نیست. مدیرانی که ادعای تسلط به انواع و اقسام مهارتهای مدیریتی را دارند اما در مقامِ عمل حتی نمیتوانند خشمشان را کنترل کنند.
مدیران ناکارآمد خصوصیات به اصطلاح "خاله زنکی"دارند.یعنی در تصمیماتشان رفتارهای مبتنی بر حب و بغض شخصی با دخالت دادن تصورات ذهنی و احساسی کنترل نشده دارند.و مدیر احساس و عواطفش را در برخورد کاری و حرفه ای با زیردستان وارد میکند.
معمولا در برابر انتقاد ها برخورد خشن و احساسی دارند و نگاه آنها در برخورد با مسائل از بالا به پائین هست.
خودمحوری، تکبر و و عدم توجه به خلاقیت کارکنان و پیشنهادات مفید آنان از ویژگیهای بارز آنهاست.
انتظار پاسخگویی و مسئولیت پذیری از زیردستان دارند اما بدون محول نمودن اختیارات و تفویضات لازمه.
غالباًخطاها و اشتباهات خود را نمی پذیرند. این مدیران بگونه ای رفتار میکنند که گویی از موفق ترین انسان ها بوده و هیچ اشتباهی مرتکب نشده اند و نمی شوند.
خود را عقل کل می دانند. مدیرانی هستند که چون فکر میکنند دو تا واحد کلاس فلوشیپ مدیریتی رفتند خیلی هنر کرده اند و از این طریق مدام سوءاستفاده میکنند وفخر می فروشند .
غالبِ مدیران ناکارآمد دارای عقده های فردی از دوران گذشته ی کاری خود هستند و معمولا بدلیل مشکلات روانی، عقده های خود را روی پرسنل زیردست خالی می کنند.
مدیران نا کارآمد افراد نالایقی هستن که چون خودشان یقین دارند لیاقت جایگاه و منصبشان رو ندارند از رشد و ارتقاء بقیه به شدت می ترسند، برای بالا بردن اعتماد به نفس خودشلن مدام در حال تخریب و تحقیر بقیه هستند و به شدت کنترلگرا هستند .
آنقدر خود رو عقل کل می دانند که به راحتی در کاری که تخصصش را ندارن دخالت می کنند و وقتی کار را خراب کردن مسئولیتش رو هم قبول نمی کنند، نیازی به آموزش، ارتقا و به روز آوری اطلاعات در سازمان خودشان نمی بینند و دُگم بودن خود را هر چه بیشتر حفظ میکنند.
*این مدیران در حالیکه خود، فقط و فقط به فکر منافع شخصی هستند،اما پرسنل را مدام نصیحت می کنند و از آنها انتظار دارن که در راه آرمان های سازمان کم نگذارند.
*مدیرانی متکبر و همه چیز دان هستند!!
که خود را بی نیاز از آموزش مطلب جدید می دانند.
به کارمندان باسوادتر از خود هم به شدت حسادت می ورزند.