اینجا بشاگرد است سرزمینی که در آن ساعتها به وقت مرگ کوک شده اند و تابوت مردم این دیار تنها راه رهایی آنان از چنگال محرومیتی است که در اثر ناکارآمدی مسئولین بر آنها تحمیل شده و میشود.
اینجا یک روز نبود پل برجادههای شهرستان٬ جان عدهای را میگیرد و روز دیگر نبود پزشک و متخصص در تنها بیمارستان شهرستان و دیگر روز جابجایی دانش آموزان با وسایل نقلیه ناایمن...
جالب اینحاست هر وقت که اتفاقاتی از این دست میاُفتد مقصر یا مردماند و بیاحتیاطی آنها علت حادثه معرفی میشود و یا شرایط اقلیمی منطقه و جادههای کوهستانی آن حادثه ساز شدهاند و یا محرومیت به جا مانده از رژیم پهلوی دستاویز مسئولین امر برای توجیه کم کاریها و اقدامات انجام ندادهشان میگردد.
اینجا بعضی از مسئولین ظاهراً برای این به کار گمارده شدهاند که دست بر روی دست بگذارند تا بعد از جان باختن عدهای٬ فقط علت حوادث را شناسایی کنند و سپرهایی از این دست بهانهها برای خود بسازند و به حفظ صندلی مدیریتی خویش اقدام نمایند.
در همین حادثه اخیر٬ مدیرکل آموزش و پرورش استان به جای آنکه از اقدامات پیشگیرانه و چاره اندیشی های انجام گرفته و یا احیاناً انجام نگرفته خود را قبل از وقوع حادثه بگویند شرایط اقلیمی منطقه و جادههای کوهستانی آن را مناسبترین بهانه برای سرپوش گذاشتن بر کم کاریهای صورت گرفته از طرف اداره کل تحت تصدی که دارد یافتند و علاوه بر این اقدام به ارائه اطلاعات نادرست در اینباره مینماید و شگفتی و اعجاب مردم بشاگرد را برانگیختند و بر درد خانوادههای داغدیده افزودند. ایشان به غلط تعداد دانش آموزانی که توسط وانت نیسان حادثه دیده جابجا می شدند را ۱۲ نفر ذکر کردند و از عدم امکان حذف وانت از چرخه جابجایی دانش آموزان بشاگردی گفتند!
که در اینباره باید گفت اولاً تعداد دانش آموزانی که در هنگام حادثه توسط این خودرو جابجا می شدند ۳۰ نفر بوده است آنهم به صورت مختلط جنسیتی و در ثانی باید پرسید آیا با کرایهای حدود 1 میلیون و 500 هزار تومانی که آموزش و پرورش به سرویسهای مدارس در طول یک ماه میپردازد کدام مینی بوس پیدا میشود که اقدام به جابجایی دانش آموزان نماید؟! و یا ساخت و راهاندازی چند مدرسه شبانهروزی مگر چقدر هزینه دارد که باید هر سال چندین و چند خانواده بشاگردی به جای آنکه فرزندان خویش را در مدرسه ببینند آنها را به خاک سرد گور بسپارند؟
این حادثه اولین حادثه از این دست حوادث در بشاگرد نبود و با این وضع مدیریتی آخرین حادثه نیز نخواهد بود ولی گویا بار دیگر دانش آموزان بشاگردی از جانشان فریادی ساختهاند به بلندای روح پر کشیده خود تا شاید برای لحظاتی هر چند اندک مسئولینی را که به خواب عمیق بی تفاوتی فرو رفتهاند بیدار کنند.
ولی ظاهراً مسئولینی که به جای استفعا ٬ عذرخواهی و یا حتی ذکر یک پیام تسلیت مختصر از اندوه و رنج این مردم داغدیده بکاهند روی به ارائه آمار غلط و توجیه عملکرد خود کمافیالسابق میآورند حالا و حالاها قصد بیدار شدن از صندلی خوابی را ندارند پس به آنان میبایست گفت: آرام بخوابید٬ شب خوش!
انتهای پیام/*