چرا کشورهای پیشرفته با حداقل کارمندان و حقوق بگیران دولتی با مشکل بیکاری روبرو نیستند؟ چرا برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز و جذب نیروی کار و نخبگان خارجی مشوقهای متنوع در نظر میگیرند؟ چرا اروپا و آمریکا تبدیل به بهشت آرزوهای جوانان جهان سوم شده است
کد خبر: ۹۶۵۰۶۰
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۲ 19 May 2021

به گزارش خبرگزاری تابناک کردستان ، در حالی که تمام منابع توسعه در کشورهای جهان سوم قرار دارد و کشورهای توسعه یافته مواد اولیه و نیروی کار خود را از این کشورها وارد میکنند، برای همه کار دارند و همه مواد اولیه را تبدیل به کالا میکنند اما این سوی دنیا چه خبر است؟ همه خام فروش، همه مصرف کننده کالاهای وارداتی، همه گرفتار بالا بودن نرخ بیکاری.
 یکی از علل رسیدن کشورهای مرفه، تبدیل استعداد جوانان به کار و تبدیل کالا به ارزش افزوده است و اجازه نمیدهند که استعدادهای ذاتی افراد بلااستفاده بماند، دولت تمام حمایتهای لازم از نخبگان و کارآفرینان در دستور کار دائمی دارند به این دلیل است که نوابغ کشورهای جهان سوم تمام کوشش خود را به کار میگیرند تا به این ممالک مهاجرت نمایند.
جالب اینجاست که نخبگان جهان سوم تمام مراحل آموزشی را در کشور خود طی نموده و حجم بزرگی از منابع مادی و غیر مادی برای پرورش آنها هزینه میگردد اما در زمان رسیدن به مرحله بهره وری و اشتغال با بن بستهای سنگین و غیر قابل شکست مواجه و برای ادامه راه دیار غربت را در پیش میگیرند زیرا در آنجا همه امکانات برای آنها مهیاست.
مراکز علمی، درمانی، فرهنگی، تولیدی و ورزشی اروپا و آمریکا مملو از سرمایههای انسانی سایر کشورهاست که با استفاده از آنها در عرصه اقتصاد دنیا نیز مشغول تاخت و تاز هستند، این نکته را در نظر بگیرید که کشوری بدون صرف هزینه آموزش و پرورش و فقط با تامین بسترها مورد نیاز فرهیختگان نسبت به جذب سرمایه انسانی دیگر کشورها اقدام میکنند، شعار کشورهای پیشرفته این است ( تربیت نکن، تربیت شده را جذب کن ).
هزاران نابغه ایرانی اعم از پزشک، مهندس، دانشمند شیمی و فیزیک و .... در ایران پرورش یافتند اما در اروپا و آمریکا دارند خدمت میکنند و سرمایههای گرانبهای ایران ارزان در مدار توسعه بیگانگان قرار میگیرند، چه کسی پاسخگوست؟
ادبیات عمومی توسعه اقتصادی در ایران چنان غلط در اذهان جای گرفته که زمانی حرف از اشتغال زده میشود منظور همه استخدام در یک اداره دولتی و یا کارخانههای بزرگ صنعتی است، همه غافلیم از اینکه اولا این دو حوزه تنها عرصه تامین اشتغال نیست، ثانیا جزو حوزههای آسیب پذیر هستند.
حوزههایی مثل صنایع دستی داریم که اشتغال و درآمد در آنها از کارخانه و اداره بیشتر و پایدارتر است زیرا ریشه در استعدادهای ذاتی افراد داشته و تامین زمینههای فعال سازی آنها جدای از رونق بخشی به زندگی یک فرد موجب ایجاد اشتغال برای دیگران، افزایش مهارتهای فنی، شکوفایی بازار و گسترش کالاهای صادراتی میگردد و از همه مهمتر نیاز به حمایتهای سنگین دولت نداشته و در جنگ اقتصادی غیر قابل تحریم است.
برای بهره جستن از صنایع دستی در رونق اقتصادی نیاز به تخریب محیط زیست، تخصیص هزاران میلیاردی بودجه، اعطاء تسهیلات سنگین بانکی، تشکیل جلسات کمیسیونی، اقدامات پر هزینه چذب سرمایه گذار و انجام ریسکهای پر خطر نیست، تنها کافی است که مدیران حوزه توسعه با افق دید تکنوکراتیک و منش دلسوزانه به مدیریت بیندیشند و جوانان دارای توانایی اختراع، و نوآوری را پیدا نموده و عوامل تبدیل استعداد آنها به اشتغال را تامین کنند.
کردستان مملو از جوانانی است که با ارزش تر و مفیدتر از نفت، اورانیوم، طلا، مس، دلار و برجام هستند اما نیات ضد توسعهای و ناشی گریهای مدیریتی مانع ظهور تبعات معجزه آسای آنها شده است باید این واقعیت را قبول کرد که یکی از عوامل آسیب پذیر بودن اقتصاد ملی و ارتقاء شاخصهای منفی مانند بیکاری، مهاجرت نیروی کار، فرار مغزها، گرانی، تورم و فقر بی توجهی به این ظرفیت است و بی خود استکبار، صهیونیزم، و اعراب را مقصر میدانیم، باید این را هم قبول کرد که بی توجهی به نوابغ تحریم ایران است نه تحریمهای آمریکا، بیائیم بپذیریم که خودمان هم با غفلت از نخبگان پا به پای اروپا و اعراب از جنگ اقتصادی ابرقدرتها با ایران حمایت میکنیم.
مگر زنجیره تولید فولاد، کارخانه لاستیک بارز و پتروشیمی ظرفیت چند هزار شغل را دارد؟ آیا این حدود اشتغال میتواند معضل زندگی افراد بیکار را حل کند؟ آیا مدیریت توسعه کردستان تجارب گذشته در ایجاد مراکز و واحدهای بزرگ صنعتی که همه یا ورشکست شده و یا اکثر نیروهایشان را از سایر استانها آوردهاند را فراموش کرده اند؟ تمام مردم کردستان از مسئولین پتروشیمی و ارگانهای حاکمیتی انتقاد داشته و گلایههای منطقی دارند زیرا بسیاری از نیروهایشان غیر کردستانی است که در برخی موارد سبب ایجاد ذهنیت منفی و ارتباط دادن این موضوع به مسائل سیاسی شد.
مسئولین ملی و استانی چه زمانی به فکر فعال سازی استعدادهای کردستان در عرصه صنایع دستی میافتند؟ کی میفهمند که هزاران شغل پایدار با درآمد و ظرفیت ارز آوری بالا در صنایع دستی کردستان خوابیده است؟
گفت و گو با جوانان مستعد و نشستن پای درد دلهایشان چنان سخت و غم انگیز است که خبرنگار آرزو میکند که ایکاش قانونی بود که اجازه میداد تمام مسئولین را به پای میز محاکمه میکشیدم.
رامین گویلی جوانی خلاق و ورزشکاری مستعد است که با وصف حمایت نشدن توانسته موفقیتهایی به دست آورد اما بسیار کمتر از توانائیهایش، برای اطلاع از استعدادها، نیازها و انتظاراتش مصاحبهای با وی انجام دادهایم که ماحصل آن تقدیم میگردد اما قبل از خواندن اصل مطلب این را بگویم که یکی از لذت بخش ترین گفت و گوهایم در دوران طولانی خبرنگاری و در کنار این رنجش سازترین هم بود، بر این تناقض خرده نگیرید زیرا مملکت ما محل تلاقی و اتحاد تناقضات میباشد.
وی میگوید: سال 1371 در خانوادهای متوسط و اهل کار در سنندج متولد شدم از نقطه آغاز زندگی به تاسی از بزرگان خانواده علاقه ویژهای به کار و نوآوری داشتم بر این اساس انظباط حضور در کلاس درس، مشغول شدن به کار در کارگاه، استمرار بودن در سالن ورزشی و اندیشیدن دائمی به خلاقیت تمام زندگیم بود به این دلیل زمانی که وارد معادلات اجتماعی شدم دیدم که بیشتر از هم سن و سالانم پیشرفت کردهام اما عشق به کار سبب شد تا درس خواندن را بعد از اخذ دیپلم رها کنم و دو عرصه کارگاه و سالن ورزشی را برگزیدم. بعد از سربازی به علل مختلف ورزش را هم ترک نمودم و تمام وقت و انرژی را به کار و تولید اختصاص دادم زیرا در این عرصه خستگی معنایی نداشت و هیچگاه احساس خستگی نکردم.
چاقو سازی شغل خانوادگی من است به طوری که در حال حاضر 4 نسلمان به این کار مشغولند به این دلیل دارای تخصص و مهارت در نوآوری هستیم، پدر بزرگ من محی الدین نزد استاد مشهور سید محمد سعید الماسی که دست ساختههایش اعتباری ویژه دارد تا جایی که با وصف گذشت چندین دهه از فوتش هنوز هم نام و نشانش برند چاقوهای با کیفیت است. پدرم هم شاگرد پدر بزرگم بوده و من هم شاگرد پدر.
یکی از ویژگیهای حرفهای من علاقه شدید به ابتکار و نوآوری در تولید میباشد زیرا به این نتیجه رسیدهام که مدلهای کلیشهای و قدیمی نمیتواند قدرت و اعتبار در بازار کسب کند زیرا رقیبان مدام در تغییرات کمی و کیفی هستند، من بر این باورم که باید با خلق محصولات نوین خریدار خارجی به دست آورد و تولید در بازار نایاب شود نه اینکه تولید کننده در بازار دنبال مشتری باشد، این هدف در حوزه صنایع دستی بسیار آسان است زیرا تمام امور مربوط به ساخت توسط دست و ابزار دستی انجام میگردد فقط کافی عاشق کارت باشی.
در این مدت چند سال فعالیت برایم ثابت شد که با ابتکار میتوان بدون تلاش فراوان ابتکار عمل در بازارهای خارجی را به دست گرفت زیرا اکنون محصولات ما در کشورهای قطر، عمان، عربستان، کویت و عراق خریدارانی پر و پا قرص دارد و تمام تولیدات ما برای افزایش تشریفات محل زندگی مورد استفاده قرار میگیرد، همین موضوع سبب شده تا انگیزه من برای افزایش نوآوری ارتقاء یابد و شب و روز در فکر خلق ابتکاری نو هستم، استفاده از اشکال اساطیری و تمثال خدایان تاریخی و جانداران عجیب الخلقه یکی از موارد مورد علاقه مشتریان است.
در حال حاضر برای تحویل دادن سفارشات با مشکل مواجه هستیم زیرا نمیتوانیم انتظار زمانی خریدار را در موعد مورد انتظارش جواب دهیم.
اما اینجا باید از دردها گفت، از درد ناشی از عدم گرایش جوانان به کار غیر دولتی از یکسو و عدم فعالیت دولت در ایجاد انگیزه و امکانات کار برای جوانان، باور من این است که منشاء بیکاری جوانان ما نبود منابع نیست بلکه ریشه در فرهنگ و نگرش به کار دارد، بی تعارف بگویم که هر چند که توقع از دولت برای ایجاد اشتغال توقع بیجایی نیست اما بیشتر جوانان جامعه ما حق گلایه از هیچ کس و نهادی را ندارند زیرا بسیار است حوزههایی که تنها کافی است که پشتکار داشته باشند و مدتی کوتاه دوره آموزشی و شاگردی و عدم دریافت حقوق را تحمل کنند.
برای ایجاد انگیزه دولت بیش از همه مسئول است اما این احساس مسئولیت را در برخی موارد ندارند و در برخی موارد اشتباه برنامه ریزی میکند، برای اثبات این ادعا اشاره میکنم به نحوه آموزشهای مدارس، دانشگاهها و مراکز فنی و حرفهای که در زمینه رشتهها، مربیان، کتب درسی، حمایت حین آموزش و هدایت بعد از آموزش ایرادات اساسی دارد. ایراد دیگر برمیگردد به بی توجهی به رشتههای صنایع دستی و بومی که واقعا فراموش شده و غافلند از این واقعیت که محصولات دستی و بومی به سبب داشتن قابلیت کلکسیونی و اصالت منطقهای بیشتر مورد پسند خریداران خارجی و کلکسیون داران قرار میگیرد.
آموزش، تسهیلات بانکی و تامین سایر نیازها در ردیف عوامل موفقیت هستند اما کلیدی ترین حمایت برمیگردد به حضور دولت در عرصه بازاریابی خارجی و داخلی اما نه به این صورت که خود کالاها را بفروشد بلکه به این صورت که تمام عوامل آموزش بازاریابی و تکنولوژی مدرن آن را در اختیار تولید کننده قرار دهد تا خود بتواند مشتری برای دست ساختههایش پیدا کند.
بسیاری از مسئولین در سخنان خود مدام دم از نبود علاقه به کارهای مهارتی و خود اشتغالی در کردستان میزنند که من به عنوان یک جوان فعال تمام این گفتهها را در شرایط حاضر رد میکنم و از این حضرات این سوال را دارم که شماها بر اساس کدام مدلها و بر اساس تامین چه امکاناتی چنین ادعایی دارید؟ جای جوانان در نظام تصمیم گیری شماها کجاست؟ واقعا فکر میکنید که شماها میتوانید به تنهایی برای حوزههای شغلی آنها در خارج از دایره صنعتی و کارمندی تصمیم بگیرید؟
باید مسئولین ما تمام ساختارهای فکری و تخصیص امکانات و منابع را تغییر دهند در غیر این صورت فقط زمان و استعدادها هدر میرود و کار به جایی میرسد که دیگر امکان جبران نمیماند.
کارگاه چاقو سازی من دارای ظرفیت ایجاد اشتغال برای حداقل 40 نفر را دارد اما ما با مشکلاتی همچون نبود حمایت مالی حین آموزش کارآموزان، نداشتن مکان مناسب برای توسعه فضای کارگاهی، عدم دسترسی به تسهیلات ارزان قیمت بانکی و عدم وجود بسترهای دسترسی به فضاهای بازاریابی روبرو هستیم که انتظار داریم از مسئولین استان ما را در این راستا حمایت کنند اما حمایتی واقعی نه از این نوع که معرفی فرد به ادارات مربوطه نقطه شروع دردسرهای فراوانی است و در نیمه راه ناچار به رها کردن خاتمه می یابد.
گزارش از صدیق مینایی
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار