مارتین گرای - نویسنده لهستانی میگوید: "هر ثانیه یک لحظهی بیهمتاست، دنبال لحظههای طلایی گشتن، بیهوده و اتلاف وقت است".
تاخیرهای پیوسته در برگزاری مراسمها، نشستها و جلسات که تقریبا به یک عادت در بین مدیران، مسئولان و حتی مردم مازندران تبدیل شده است.
از دوران قاجار که اروپاییان پای در ایران نهادند، اهمیت ندادن ایرانیان به زمان، مایهی شگفتی آنها بود و این را در سفرنامهها و خاطرات خود مکرر ذکر کردهاند. اروپاییان که به سرعت درحال دستیابی به صنعت و تکنولوژی بودند به خوبی از اهمیت زمان و نقشی که در تاریخ بشریت داشته و دارد آگاه بودند. به عنوان مثال - کنت دوگوبینو- که در زمان ناصرالدین شاه به ایران آمده بود در سفرنامهاش با عنوان "3سال در ایران" مینویسد: " چیزی که برای ایرانیان اهمیت ندارد زمان است آنها برای ملاقات و دیدار هم زمان دقیقی را مشخص نمیکنند و حتی در دیدارهای رسمی، ساعت خاصی را ذکر نمیکنند مثلا زمانهای صبح یا عصر یا شب را برای ملاقات انتخاب میکنند اگر این زمان عصر باشد از ساعت 3 تا 7 بعد از ظهردر فرصت پیش آمده این ملاقات صورت میپذیرد و جالب این است که میزبان نیز در این ساعات منتظر مهمان میماند و این ماجرا برای 2 طرف پسندیده است".
اگرچه امروز با گذر زمان و پیشرفت دانش بشری، به «وقت» اهمیت بیشتری داده میشود. اما هنوز آنچنان که باید، پی به طلا بودن آن نبردهایم. مازندران به دلیل شرایط آب و هوایی خاص، گردشگرپذیر بودن و نزدیکی به پایتخت از استانهای پر رفت و آمد کشور محسوب میشود. بنابراین زمان نقش بزرگی در پیشرفت و توسعه استان دارد. آن هم در شرایط فعلی که استانهای دیگر چون اصفهان و سمنان و.... به سرعت در حال توسعه اقتصادی و فرهنگی هستند. اینکه برای مردم و مسئولان ما، زمان اهمیت چندانی ندارد، چندان جالب به نظر نمیرسد. در حالی که انتظار میرود حداقل مسئولان در این زمینه پیش قدم باشند یا فکری برای استفاده بهینه از زمان مدیریتشان کنند چرا که «فرصت کم است و فاجعه سنگین!».
متاسفانه حقیقت امر چیز دیگری است. به تناسب حرفه خبرنگاری طبیعتا در بسیاری از جلسات، نشستها و مراسمهای استان حضور داشته و به عینه شاهد هستیم که اکثر قریب به اتفاق جلسات مازندران با تاخیر برگزار میشود و گاها این تاخیر تا بیش از یک ساعت هم میرسد. مثلا جلسهای که قرار است 8 صبح برگزار شود، تازه ساعت 8 درب سالن باز میشود و یکی یکی و گروه گروه مهمانان تشریف میآورند و مهمانان ویژه هم مطابق معمول، دیرتر از همه و گاها با تاخیر بیشتری در مراسم حضور مییابند. این وضعیت در همایشها، سمینارها و مراسم تودیع و معارفه که جمعیت بیشتری حضور دارند به مراتب بحرانیتر است. و طبیعی است که مدعوین دیگر، وقتی میبینند مهمانان ویژه با تاخیر حضور مییابند آنها هم سعی میکنند در جلسات بعدی دیرتر حاضر شوند تا ورود آنها با شروع مراسم همزمان شود. و بدین شکل تاخیر در برگزاری جلسات، مراسم ها و نشستهای مازندران پایانی ندارد.
بصورت مکرر پیش آمده است خبرنگاران، مدیران و مسئولانی که در طول روز در جلسات متعددی حضور مییابند از دیگر جلسات که بعضا مهم و رسمی است باز میمانند. و اینگونه است که از لحاظ توسعه نسبت به دیگران عقبیم و برنامهریزیها و تصمیمگیریهای استانی طبق برنامه پیش نمیرود و خواستههای مردم برای توسعه مازندران آن گونه که انتظار میرود برآورده نمیشود
جالب آن است که همه از این موضوع آگاهیم اما برای بهتر شدن اوضاع کاری نمیکنیم، غافل از اینکه خیلی زود، دیر میشود. در صورتی که میتوان از همین امروز برای استفاده بهینه از زمان اقدام کرد. تاخیر در اجرا و برگزاری مراسمها برای مسئولین استانی که مسئولیت اداره و توسعه یک استان، آن هم مازندران که علیرغم منابع خدادادی فراوان از استانهای تقریبا متوسط کشور محسوب میشود، چندان شایسته نیست.
همه بزرگان و مدیران موفق تاریخ به توجه ویژه به زمان تاکید کردند به عنوان مثال "چه گوآرا" پزشک، سیاستمدار و رهبر انقلابی کوبا به دانشمند زمان خودش ساعت 2 نیمه شب وقت ملاقات میدهد تا از برنامههای اصلی خودش عقب نماند. پس طبیعی است که مسئولان برای زمان خود اهمیت بیشتری قائل شوند و از دیگران نیز بخواهند از اتلاف وقت آنها خودداری کنند. در این راه کسی بهتر از آنها و شخص استاندار که دغدغه توسعه استان را دارد، نیست. پیشنهاد ما حضور به موقع استاندار در جلسات است، چرا که وقتی دیگر مسئولان ببینند شخص اول دولت در استان سر ساعت در مراسمها حضور مییابد، دیگر تاخیر نمیکنند یا در مراسمی که قرار است ساعت 10 سخنرانی کند، راس همان ساعت سخنرانیاش را انجام دهد حتی اگر جمعیت کمی حضور داشته باشند. به طور قطع مسئولان برگزاری مراسمها سعی میکنند طوری برنامهریزی کنند که جلسات طبق برنامه پیش رود. و به مرور زمان در بین مسئولان و در نتیجه برای مردم نهادینه میشود که ارزش زمان را بدانند زیرا زمان هرگز به عقب بر نمیگردد و در دیروز ساکن نمیشود. شاید انجام این امر در مازندران قدری مضحک به نظر برسد اما شدنی است و تاریخ نشان داده است که خواستن توانستن است. این گوی و این میدان!
و سخن آخر از پروین اعتصامی که میگوید: گوهر وقت بدین خیرگی از دست مده/ آخر این درّ گرانمایه بهایی دارد!...