در پانزدهمين فصل از حفاريهاي شهر سوخته باستانشناسان در بخش مسكوني مركزي اين محوطه موفق به كشف دالاني بزرگ شدهاند كه به گفته سيد منصور سيد سجادي، سرپرست اين هيات كاوش احتمال اينكه اين سازه مربوط به بازاري مربوط به هزاره سوم باشد، وجود دارد. وجود انبارهايي كه در كنار اين دالان وجود دارد و كشف مقاديري پارچه و مهر و ابزار مفرغي و پيكركهاي گلي در آن احتمال كاربري بازار را براي اين بنا تقويت ميكند؛ هر چند كه هنوز با قاطعيت كاربري دقيق اين بنا توسط تيم باستانشناسي شهر سوخته اعلام نشده است و بايد منتظر پايان اين فصل كاوش و تكميل نتايج تحقيقات باستانشناسان باشيم تا ببينيم شهر سوخته بخشي به عنوان بازار داشته يا نه. اما وجود بازار در شهر سوخته ميتواند نقطه عطفي در كشفيات مربوط به اين شهر باشد چرا كه در شهرهاي باستاني ايران تا به حال چنين كشفي صورت نگرفته است.
به گزارش اعتماد، «شهر سوخته» شهري باستاني با تمدني شش هزار ساله است كه سال گذشته در فهرست جهاني يونسكو ثبت شد و يكي از شهرهاي پيشرفته باستاني به شمار ميرود.
دالاني در بخش مسكوني مركزي شهر سوخته سر برآورد
شهر سوخته محوطهاي وسيع است كه تا چشم كار ميكند هيچ سازه بلند و قابل توجهي در آن به چشم نميخورد، مسير تردد در آن توسط ستونهاي سيماني كوتاه و زنجيرهايي كه به موازات هم راهي را ساختهاند، مشخص شده است. در ابتداي ورود به اين شهر كاخ سوخته قرار دارد كه بنايش به شكل شيارهاي كوتاهي از زمين بيرون آمده و روي شيارها براي حفاظت بيشتر با كاهگل پوشانده شده است. در محوطه بين كاخ سوخته و گورستان باز هم شيارهايي را ميبينيم كه رويشان را كاهگل پوشانده، و هر كدام كاربري خاص خود را داشتهاند، اما يكي از اين بناها در كاوش اخير به دست آمده وكارشناسان تيم باستان شناسي ميگويند به لحاظ كاربري از اهميت ويژهاي برخوردار است و احتمال دارد كه اين ديوارهاي كوتاه كه بخش عمدهشان فرسوده شده و از بين رفته، بخشي از سازه بازاري باشند كه در بخش مسكوني شهر سوخته فعال بوده. سيد منصور سيد سجادي، سرپرست هيات كاوش شهر سوخته در مورد حفاري در بخش مسكوني مركزي اين محوطه باستاني ميگويد: «در شهر سوخته چهار دوره استقراري داريم، در مورد دورههاي دوم و سوم اطلاعات زيادي داريم، اما در مورد دوره اول اطلاعاتمان بسيار كم است، چون فقط ٢٥ متر مربع براي اين دوره حفاري داشتيم. در مورد دوره چهارم كه «كاخ سوخته» هم مربوط همين دوره است، اطلاعاتمان كم است.»
سيد سجادي در مورد كاوشهاي اخير در منطقه مسكوني ميگويد: «تا دو سال پيش ما فكر نميكرديم كه به جز كاخ سوخته و آثاري كه در اطراف آن هست، از دوره چهارم اثري پيدا كنيم، اما از سال گذشته كه تصميم گرفتيم در اين محوطه كار كنيم، به نتايج جالبي رسيديم. معماري شهر سوخته خيلي از بين رفته است، در بعضي جاها فقط رد يك ديوار را ميبينيم. اما با حفاري در كارگاه شماره ٢٨ ما به آثار مهمي از دوره چهارم رسيدهايم.»
حسين مرادي، دانشجوي دكتراي باستانشناسي دانشگاه تهران و معاون هيات باستانشناسي شهر سوخته در مورد حفاريهاي صورت گرفته در كارگاه شماره ٢٨ شهر سوخته ميگويد: «كار كاوش در بخش مسكوني مركزي شهر سوخته كه يكي از بخشهاي سهگانه مسكوني در شهر سوخته است از سال ٩٣ آغاز شده است. كاوشهاي اخيري كه در اين بخش انجام شده مقداري تصورات مربوط به اضمحلال شهر در دوره چهار را و اينكه تنها در اطراف «كاخ سوخته» استقرار انجام ميشده، را به هم ميريزد. يكي از بخشهاي معماري كه در اين كاوشها به دست آمده دالاني است كه خيلي منحصر به فرد است، در شهر سوخته تا به حال هيچ بنايي شبيه اين كاوش نشده بود، اين دالان هم از لحاظ پلان معماري و هم از لحاظ ساختار و شكل ساخت و ساز بسيار منحصر به فرد است. در سال ٩٣ كاوشي اينجا انجام شد كه نشان ميداد اين بنا مربوط به دوره چهار است و يك استقرار گسترده در دوره چهار در منطقه مركزي مسكوني وجود داشته و يك معماري ساختارمند و هدفمند و منظم و شكيل دارد.»
او ميگويد: «اين بنا درك ما را هم از تحليل و نقد نظريات پيشين در مورد پايان استقرار در دوره چهار به هم ميزند و هم درك ما را از مواد فرهنگي يك دوره، تنها بنايي كه از دوره چهار كاوش شده بود بناي كاخ سوخته بود، اما در حال حاضر ما ميدانيم كه يك ساختمان بسيار بزرگ ديگر وجود دارد كه در دوره چهار استقرار در آن انجام شده است. عكسهاي هوايي به ما نشان داده است كه يك ساخت و ساز منظم، گسترده و مهندسي شده در بخش مسكوني مركزي وجود داشته، يكي از قسمتهاي مهم آن همين دالاني است كه در اين بنا كشف شده. اتاقكهايي كه به هم مرتبط است و خشت فرشهايي كه به عنوان يك عامل تزييني در دوران چهار در ساختمانهاي شهر سوخته استفاده ميشده و فضاهاي معماري و انبار و ساير بخشهاي ديگردر اين ساختمان نشانهاي از ترك ناگهاني يا واقعه ناگهاني كه منجر به ترك آن شده باشد ديده نشده است، بلكه كاملا با آرامش ترك شده به اين دليل كه ساختمان پر از ماسه بادي شده و اشياء خاصي در آن پيدا نشده است.»
معاون هيات باستان شناسي شهر سوخته در مورد احتمالاتي كه در مورد كاربري اين بنا مطرح شده است، ميگويد: «شايد محتملترين نظر با توجه به تعداد بسيار كم اشيايي كه در اين فضا به دست امده، نظر دكتر سجادي است كه معتقدند اينجا ميتواند يك بازار به مفهوم هزاره سوم باشد نه به مفهوم اسلامي يا معاصر آن. يا ميتواند يك معبر باشد كه مرتبط با يك مساله آييني مثل آب بوده، چون در نزديكي اين بنا در زمان وجود حيات در شهر سوخته يك چاله آب وجود داشته. از آنجا كه شيء چنداني در اينجا كشف نشده نميتوانيم نظري درمورد كاربري ساختمان بدهيم. اما در بخشي كه فكر ميكنيم انبار بوده آثاري مثل مهر، پارچه، اشيا مفرغي و سوزني استخواني براي خياطي هم كشف كرديم كه كاملا سالم بود، مقدار بسيار زيادي پارچه در اينجا كشف شده كه به دليل نمكدار بودن خاك سالم مانده بودند. كار كاوش در كارگاه شماره ٢٨ هنوز هم ادامه دارد.»
گور ٤٦٠٠ ساله با اشيايي متنوع
كارگران خاكبرداري را انجام دادهاند و حالا كناري ايستاده و منتظرند تا كارشناسان باستانشناس اشياي موجود در گور شكافته شده را بررسي و تحقيقاتشان را تكميل كنند، و گور تخليه شود تا مجددا روي آن را بپوشانند و با تابلويي در بالاي آن مشخصات و زمان كشف گور را ثبت كنند و به سراغ بخش بعدي بروند براي حفاري، در روزهاي پاياني كاوش در فصل پانزدهم حفاري در شهر سوخته گوري با ساختار سردابهاي كشف شده كه متعلق به زني ٣٨ ساله است. سيد سجادي در مورد ساختار قبور سردابهاي و خصوصيات مربوط به آن ميگويد: «در ساختار قبور سردابهاي ابتدا يك گودال عمودي حفر ميشده، بعد در زير اين گودال نقبي زده ميشد، و اتاقكي در زير زمين خالي و فضايي را آماده ميكردند براي تدفين فرد. قبور سردابهاي متعلق به افرادي است كه يك شاخصه خاص در جامعه داشتند، يا جزو افراد ثروتمند بودند يا متعلق به يك خانواده از طبقات اجتماعي بالاتر يا مهمتر. وقتي فرد را داخل محل مربوطه قرار ميدادند، ظروف مختلف محتوي مواد غذايي و نوشيدنيهاي گوناگون و در بسياري از موارد ابزار كار فرد را هم قرار ميدادند و بعد روزنهاي كه بين چاله عمودي و سردابهاي كه كنده شده بود با خشت مسدود ميكردند، به همين دليل اجساد و اشيايي كه داخل قبور سردابهاي هستند نسبت به قبور ديگر سالمتر ميماندند، دليل اين مساله اين است كه تماس با خاك كه املاح مختلفي در آن است كمتر است.»
تحليل سجادي در مورد قبري كه اخيرا شكافته شده، اين است: «اين قبر دومين قبري است كه در كاوش اخير به دست آمده و مربوط به ٢٦٠٠ سال قبل از ميلاد است، بر اساس نتايج تحقيقات كارشناس انسانشناسي هيات كاوش اين قبر متعلق به يك زن ٣٦ ساله است. ١٢٠ قطعه شيء به همراه اين جسد در قبر قرار گرفته است. اين قبر از جهاتي عجيب است، ما اينجا اشيايي داريم كه احتمالا متعلق به مناطق غربي افغانستان است، بعضي از اين ظروف تيپيك شهر «ماندگار» در افغانستان است.
اين شهر در جنوب قندهار در ابتداي رودخانه هيرمند قرار دارد و شهر سوخته در انتهاي اين رود قرار گرفته است. فاصله اين دو شهر حدود ١٢٠٠ كيلومتر است. اينكه اين شيء به چه شكل وارد اين منطقه شده است ميتواند جالب باشد. يك سري ظروف هم در اين قبر هست كه اصلا متعلق به اين منطقه نيست، ظرفي در اين قبر قرار دارد كه قطعا وارداتي است چون خصوصيات مربوط به اشياي اين منطقه را ندارد و حدس ميزنم متعلق به «بمپور» باشد، چون در كاوشهاي قبلي مشابه آن را نداشتيم. اين نشاندهنده آميزش و اجتماع مهاجريني است كه به اين منطقه آمدهاند. البته اين موضوع علاوه بر مطالعه اشيا ميتواند در نتايج تحقيقات انسانشناسي هم مشخص شود. ليوان گلابي شكل كه جزو ظروف تيپيك شهر سوخته است هم در اين قبر وجود دارد، كه داخل آنها مايعي به رنگ گِل را كه از انگور تخمير شده به دست ميآمد ميريختند. اين تدفين از اين جهت جالب توجه است كه در آن از غرب افغانستان شيء قرار دارد، از بمپور هم همين طور، از سفالهاي خاكستري بلوچستان چند نمونه در اين گور قرار دارد، از ظروف تيپيك شهر سوخته هم در ميان اشياي مكشوف در اين گور ديده ميشود.
اين تنوع اشيا در همه قبور ديده نميشود، كم پيش ميآيد كه اين تنوع مناطق توليد كننده اشيا در يك قبر ديده شود.»شهر سوخته در ٥٦ كيلومتري زابل وسعتي حدود ١٥١ هكتار دارد، كه از اين فضا ٢٥ هكتار آن گورستان شهر است كه بزرگترين گورستان مربوط به دوره پيش از تاريخ ايران است، كه به طور تخميني بين ٣٥ تا ٤٠ هزار قبر در آن وجود دارد، و اين به معناي آن است كه حداقل ٦٠ هزار اسكلت انساني در آن وجود دارد. به اين دليل كه برخي از اين قبور انفرادي هستند و بعضي هم بيشتر از يك اسكلت دارند. ٨٠ هكتار از محدوده شهر سوخته منطقه مسكوني است كه شامل منطقه صنعتي و بناهاي يادماني است و بناهاي همگاني و عامالمنفعه را هم دربر ميگيرد.