کودکی سخت، خشکسالی شهرش، بی توجهی مسولین، حسرت ها و کمبودها، هیچ یک مانع دل امیدوار او نشد. خواند و خواند، در کنار کار، شب و روز خواند تا دانشگاه امیرکبیر قبول شد، آنهم رشته پتروشیمی. پلی تکنیک قدیمی تهران به او دانش شیمی را به خوبی یاد داد. دانشی که قرار بود در خدمت بشریت، کشورش ایران و مردم استانش باشد.
ولی حالا داعش او را بلعیده است!
اگر حقیقت این باشد که او در پی انفجار در قلب ایران بوده است، بیش از همه بمبی در قلب خود منفجر کرده است، بمبی که بر خلاف رویایش واقعا منفجر شد.
او را داعش بلعید، طعمه ی رنج کشیده سر درگمی را که بی عدالتی ها و بی پروایی از او تعلق و تعهد را گرفت.
از او معنای بزرگ "دوست داشتن"؛ را گرفت.
داعش،تلخ ترین چهره ی شر است که جهان به خود دیده است.
شری که خیر را شکست داده است.
برای ایران و سرزمین ما عزای بزرگیست.
سیاه پوش خیانت می شویم.
خیانت هموطنی به وطنش.
سیاه پوش می شویم برای مصیبت مرگ امید در دل امید
شاید نوشته ام مرثیه ای بی مقدار باشد.
اما قلبمان به درد امده است. این چهره غم انگیز از نخبگان جامعه مان چون تازیانه ای چهره ی سرزمین مان را کبود می کند.
سرزمینی که گمشده ی بزرگی دارد.
گمشده ی بزرگی به نام "امید"
در مستندی که در شبکه خبر ساعت 20:15دقیقه پخش شد، اعترافات جوان بلوچی به نام امیدستوده را نشان می داد.
وی سال سوم رشته دندانپزشکی و همچنین دانش آموخته پتروشیمی دانشگاه امیر کبیر هم بوده است.
کاش الان 10سال دیگر بود.
کاش امید را در قامت یک مهندس موفق پتروشیمی در یکی از طرح های پتروشیمی چابهار میدیدیم.
چند نفر از امیدهای تحصیلکرده داریم در استان؟
امیدی که می توانست مایه افتخار سیستانوبلوچستان باشد و حال...
داعش امید را بلعید، به فکر باقی امیدها باشیم.