مرور روزنامه ای صبح استان؛ سه شنبه
طلاق از شهر تا روستا/گزارش جدید از بیکاری فارق التحصیلان
به گزارش تابناک گیلان، روزنامه های امروز استان با تیتری به معضل طلاق و بازخوردهای آن در استان و مشکلات توسعه اینترنت در کشور اشاره کرده اند. همچنین روزنامه سوال جواب به بخش کار و صنعت استان پرداخته و به افزایش میزان تولید ...
به گزارش تابناک گیلان، روزنامه های امروز استان با تیتری به معضل طلاق و بازخوردهای آن در استان و مشکلات توسعه اینترنت در کشور اشاره کرده اند. همچنین روزنامه سوال جواب به بخش کار و صنعت استان پرداخته و به افزایش میزان تولید صنعت اشاره کرده است.
همچنین روزنامه گیلان امروز به یک موضوع فرهنگی در ابتدای اریبهشت ماه و روز سعدی پرداته است که در ادامه میخوانیم.
افق روزگار و افق انتظار در آثار سعدی به مناسبت اول اردیبهشت روز سعدی
دکتر فیروز فاضلی
مدیرکل فرهنگ و ارشاد گیلان
شاعر اگر سعدی شیرازی است
بافتههای من و تو بازی است
در مورد سعدی آنچه در ذهن من است جامعیت است او هم به فرم و هم به محتوا توجه داشته است. در هر عرصهای از نظر فرم مطرح است، غزل، قصیده، مثنوی. در محتوا هم در هر محتوایی مطرح است جز یکی که احساس من این است که از روی رندی وارد آن عرصه نشده است آن هم عرصه حماسه است که آن را خاص فردوسی میدانست. خود سعدی گوید:
شبی زیت فکرت همی سوختم چراغ بلاغت بیفروختم
پراکنده گوئی حدیثم شنید جز احسنت گفتن طریقی ندید
هم از جنس نوعی در آن درج کرد که ناچار فریاد خیزد زدرد
که فکرش بلیغ است و رایش بلند در این شیوه است زهد و طاعات و پند
نه در خشت و کوپال و گرز گران که این شیوه ختم است بر دیگران
اینکه اینقدر رند و باهوش بوده و درک آن را داشته که حماسه ذاتی شاعر است لذا به حماسهسرائی نپرداخته و آن را خاص فردوسی میدانست.اشتباهی که برخی دیگر مانند نظامی، امیر خسروی و دهلوی کردند و نتوانستند آنطور که باید از عهده برآیند از همین حیث میتوان بر هوش سعدی باخبر شد.اگر به آثار سعدی نگاه کنیم در آثارش چند مشخصه بارز است نخستین مشخصه بازبودن متون سعدی است: یعنی این که متن به قول گادامر، فیلسوف آلمانی که معتقد بود اثر دو افق دارد؛ افق روزگار و افق انتظار، افق روزگار سعدی مربوط به قرن هفتم است ولی انتظارات زمان خودمان را از آن برداشت میکنیم یعنی مثل برخی متون متوقف در زمان خودشان نشدهاند پرواضح است که شعر یا اثر ادبی یک تجربه شخصی است اصل این است که وقتی با یک زبان پیوند میخورد شخصی و در یک زمان محدود باقی نماند و جنبه انسانی و جهانشمول به خود بگیرد به خاطر همین است که خود سعدی هم میدانست که گفتنش دیگرگونه است «همه گویند ولی گفته سعدی دگرست» امروزه ما میتوانیم با آثار سعدی گفت و گو کنیم برای همین است که از نظر روانشناسی، جامعه شناسی، مردمشناسی و حتا مدیریت بحثهای عمدهای درمورد الگوهایی که سعدی برای زمان ما ارائه کرده، وجود دارد. این مساله با آن افق روزگار نیز همراه بوده است اگر بخواهیم در نظر بگیریم که مردمان قرن هفتم چگونه میزیستند و چه میپوشیدند حتا تعاملشان با حکومت چگونه بود از کودکی تا پیری را چگونه سپری میکردند.
آثار سعدی آئینه تمام نمای قرن هفتم است و از این لحاظ به راحتی میتوان گفت که کمنظیر است دنیا را با زبانی زیبا ارائه دادن، زبانی که سهولت دارد و هم امتناع مختص سعدی است، سهولت دارد چون قابل درک برای همه است توصیفی رئالیستی از دنیاست و امتناع دارد چون شاعر را بکر باقی میگذارد و تقلیدناپذیر جلوه میدهد همهی کسانی که به تقلید سعدی رفتهاند به عجز خود اعتراف کردهاند جالب این است که در این تقلیدها نیز سهولت و امتناع دیده میشود به سهولت وارد این عرصه میشوند اما با امتناع از آن خارج میشوند. نکته دیگر در مورد سعدی این است که کلام او حیاط خلوت ندارد و به قول یاکوبسن استعاره بنیاد نیست، بلکه مجاز بنیاد است.
همانی هست که دیده میشود سعدی را اگر تا امروز میستاییم و بعدا هم همچنان همراه کاروان بشریت خواهیم داشت به خاطر تردستی در بیان است بیپروا آنچه را به ذات انسان وابسته است بیان میکند حتما از قدرت حاکمان زمان خود نیز بیمناک نیست و رندانه آنان را پند میدهد؛ «به نوبتند ملوک اندرین سرای سپند، کنون که نوبت توست ای ملک به عدل گرای» جوانی میکند، در پیری خردورزی را آموزش میدهد و در یک کلام تمام تجربیات یک انسان را بیان میکند اندیشهای را که دارد با زبان صریح و واقعگرایانه میگوید و اندیشه خود را پشت زبان پنهان نمیدارد و خود را دیگرگونه جلوه نمیدهد. او نیز عرفان را ترویج میکند اما نه در گوشهی خانه، خویشتن شناسی خود را با جهانشناسی عجین میکند، سیر در آفاق میکند مردمان را آنگونه که هستند میبیند و همه را فشرده کرده و برای خود درونی میکند. و برای اینکه تجربهاش برای دیگران باقی بماند مانند معلمی به انسان به نوع انسان تعلیم میدهد. زبان فارسی مرهون سعدی است او به ما آموخت که افکار بلند را میتوان با زبانی ساده و به دور از هرگونه پیچیدگی ارائه کرد. معلمی در زبان این است که شخص بتواند مشکلترین مسایل را به سادهترین زبان همه فهم کند و سعدی این الگو را برای تاریخ باقی گذاشت. سعدی به شناخت مردم، جامعه و زمانه خویش یک جامعهشناس، مردمشناس و حکیم بلامنازع است و به گردن زبان فارسی نیز حقی ویژه دارد.