پیروزی انقلاب اسلامی در فوریه ١٩٧٩میلادی علاوه بر تغییرات عظیم در ساختار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در داخل ایران، در فضای منطقه آسیای غربی (خاورمیانه) بسیار اثرگذار بود. وجود حاکمانی فاقد مشروعیت در میان افکار عمومی کشورهای عرب و مسلمان، افول تدریجی جریانات چپ و ملیگرا به دنبال شکستهای پیدرپی مانند شکست ملیگرایی عرب در جنگهای ١٩٤٥، ١٩٥٦، ١٩٦٧ و ١٩٧٣ از اسرائیل و در نهایت شکست راهحلهای توسعه اقتصادی و فرهنگی مبتنی بر الگوهای سکولار غربی و شرقی بحرانی عمیق در این کشورها را به همراه داشت. در این فضا بسته بودن مسیرهای مشارکت سیاسی و اثرگذاری واقعی تودهها بر عمق شکافهای پیشین افزود.همزمانی افزایش فاصله میان حاکمان و توده مردم، تشدید بحران هویت و نابرابری اقتصادی در داخل خاورمیانه همراه با ندای اسلامخواهانه امام خمینی (ره) باعث شد درمیان بخشهایی از افکار عمومی کشورهای عرب و مسلمان بازگشت به هویت اصیل اسلامی بهعنوان تنها راه حل نجات متجلی گردد. البته ماهیت گفتمانساز و سیاسی اسلام نسبت به سایر ادیان آسمانی بر تشدید گرایش به این نگاه اثرگذار بود.
در سالهای پس از بهمن ١٣٥٧، بسیاری از آزادیخواهان و روشنفکران عمدتا خداناباور و لائیک منطقه که بیشتر در اردوگاه چپ مارکسیستی قرار میگرفتند بار دیگر به هویت اسلامی و تاریخی خود بازگشت کرده و حتی بسیاری از آنها با برچسب «خمینیسم» توسط حاکمان مستبد روانه زندان و تبعید شدند. در سالهای پس از پیروزی انقلاب ایران گرایش به بازگشت به هویت از دست رفته که عمدتا محصول استعمار و استبداد سکولار در نظر گرفته میشد رشد یافت. افزایش گرایش به انجام فرایض مذهبی چون تلاوت قرآن، خواندن نماز به جماعت، رعایت حدود شرعی و حجاب اسلامی در کشورهایی چون مصر و ترکیه بهشدت افزایش یافت. حتی برخی از حاکمان مرتجع عرب از ترس امواج انقلاب اسلامی ضمن سرکوب رهبران انقلابی، عمدتا شیعه، سعی کردند برخی از امتیازات حداقلی را برای آرام نگاه داشتن افکار عمومی در اختیار شیعیان قرار دهند.
باید پذیرفت که تشکیلاتی کردن جریان اسلامخواهانه در جهان اسلام بدون شک با پیروزی انقلاب اسلامی افزایش یافت. استفاده از شبکه مساجد توسط نیروهای اسلامگرا در این مقوله بهشدت اثرگذار بود. البته در این مدت دستگاههای امنیتی منطقهای و آمریکا نیز بیکار نبودند.به طورمثال پولهای رژیم سعودی با همکاری سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه ( میت)، آی اس آی پاکستان، سیا و و موساد فتنهای عظیم را سامان دادند. حمایت مادی و معنوی از نوعی اسلام بیخطر به نام مبارزه با کمونیستها در این سالها در دستور کار قرار گرفت. در این نگاه تربیت نسلی قشریگرا که بتواند تفرقه و درگیری را بهجای مبارزه با ظلم، فساد، تبعیض و استحاله فرهنگی بهمیان جبهه داخلی حرکت اسلامی ببرد در دستور کار قرار گرفت. شاید این روزها خیلیها با دیدن حرکات تروریستی داعش و القاعده از سوریه تا دانمارک تعجب کنند و از خود بپرسند که این نگاه افراطی و قشریگرایانه از کجا سر درآورده است؟ اما رصد تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی این نکته را آشکار میکند که اگرچه جریان افراطگرا چه در میان شیعه و چه در میان اهل سنت همواره بهعنوان جریانی حاشیهای و کوچک حضور داشتهاند، اما همواره این جریانها با برنامهریزی دقیق دشمنان اسلام در طول تاریخ مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند.