ادامه جنجال بر سر سخنان هاشمی، مراسم دیروز در تالار وحدت، شکایت بازی مسئولان دولتی سابق از مسئولان دولت فعلی موضوعات مهم روزنامه های امروز است. این در حالی است که فعالیت های انتخاباتی قالیباف نیز سوژه یکی از روزنامه های اصلاح طلب قرار گرفته است.
در ادامه میتوانید روایت تابناک از مهمترین مطالب روزنامههای یکشنبه هجدهم مرداد ماه را مرور کنید.
«روزنامه اعتماد» در گزارش یک امروز خود به موضوع فعالیت های آقای قالیباف پرداخته است و در این گزارشی با تیتر «قاليباف «حزب» ميزند» به نقل از حسن بیادی می نویسد: «حزب قاليباف تا پيش از انتخابات اعلام موجوديت ميكند». همچنین اعتماد در ادامه نوشته:« مردان سياسي محمدباقر قاليباف به اذن و اراده او نيت كردهاند تا پيش از انتخابات مجلس دهم حزب تأسيس كنند. اين خبري است كه حسن بيادي، عضو سابق شوراي شهرتهران و از چهرههاي نزديك به شهردار پايتخت به «اعتماد» داده است، هر چند پيش از بيادي اخباري درباره فعل و انفعالات اطرافيان باقر قاليباف گفته و شنيده ميشد.
عوض حيدرپور، نماينده شهر رضا در مجلس و از حاميان قاليباف اوايل خردادماه اعلام كرده بود ارتباط تشكيلاتي صميمانهاي ميان قاليباف و گروههايي كه از او در انتخابات رياستجمهوري پشتيباني كردهاند، به وجود آمده و از همين رو شهردار تهران براي انتخابات مجلس از آنها حمايت خواهد كرد. از ديگر سو چندي پيش محمدرضا باهنر، دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري و نايبرييس مجلس هم در آخرين كنفرانس خبري خود از آغاز فعاليت قاليباف براي انتخابات مجلس خبر داد. حالا به نظر ميآيد جاي خالي چارت سازماني شبكه سياسي قاليباف پر شده كه حسن بيادي اقدام به علني كردن آن ميكند. گويي قاليبافيها همچون هواداران علي لاريجاني فهميدهاند كه ماشين اصولگرايي همانطور كه محسن رضايي و محمدرضا باهنر هشدار داده بودند در حال سقوط و انهدام است و براي نجات خود بايد برخيزند و طرحي نو دراندازند. طرح نو حاميان سياسي شهردار تهران هم دقيقا مشابه همان كاري است كه لاريجانيها كردند؛ «تاسيس حزب»، هرچند خبر راهاندازي حزب رهروان ولايت پرسروصداتر بود و حرف و حديث بيشتري داشت اما اينبار كمتر كسي از كم و كيف حزب قاليباف خبردارد و معلوم نيست اين حزب در حال حاضر چه وضعيتي را پشت سر ميگذارد. در خلسه خاكستري اين بيخبري اما ميشود گفت شهردار ٥٤ ساله طرقبهاي با ١٠ سال تجربه سياست ورزي و در ولوله چه كنمهاي اصولگرايان براي مجلس دهم برنامه دارد. او ميداند عصر عسرت گفتمان اصولگرايي آغاز شده. نشانههاي اين عصر جديد هم آنقدر واضح است كه براي ديدنش نيازي به جستوجوگري ندارد. قاليباف همچون قاليباف و مثل ديگر مديران نسل دوم جناح راست فهميده كه هيچ دستي نميتواند گرههاي كور افتاده بر كلاف در هم تنيده اصولگرايان را باز كند. او صداي سازهاي كوك و ناكوك را در سمفوني راستكيشان سياسي ايران شنيده و ميداند، در همهمه اين اصوات نخراشيده، نه ميتواند نُتي به نُتهاي اصولگرايان بيفزايد و نه آنكه راهي براي غالب شدن صداي سازش در اين اركسترمحافظهكاران وجود دارد. همين است كه شهردار تهران همچون رييس مجلس ميخواهد با راهاندازي حزب، سرنوشت سياسياش را در هياهوي فريادهاي « انا رجل» اصولگرايان از آنان جدا كند. باقر قاليباف ميداند اگر اسباب و اثاثيهاش را از اردوگاه اصولگرايان جمع نكند همانگونه كه خانه و كاشانه راستگرايان گرفتار توفان «واگرايي»و «انشقاق» شده براي او هم هزينهزا خواهد بود».
همچنین این روزنامه در گزارشی دیگر با تیتر «پایان بورسیه ها» به موضوع بورسیه های غیرقانونی پرداخته است و می نویسد: «وزير در اوج هيجان با صداي بلند رو به ضبطهاي روشن و قلمهاي در حال نوشتن و دوربينها ميگويد:
«قسم ميخورم تمام شد، پرونده بورسيهها تمام شد». روز گذشته وزير علوم به همراه معاونانش وارد سالن همايش در طبقه پانزدهم ساختمان وزارت علوم شد. چهرههايي كه به ندرت در برابر رسانهها حاضر ميشوند به بهانه روز خبرنگار سرانجام زير يك سقف جمع شدند تا به سوالات خبرنگاراني كه در تمام سال به دنبال اظهارنظرهاي رسمي وزارت علوم ميگردند پاسخ دهند. ميكروفن روبهروي نمايندگان رسانهها يك به يك روشن ميشود تا صداي سؤالات در سالن بپيچد، كلمه كليدي پرسشها را از قبل ميشد حدس زد: آقاي وزير! پرونده بورسيهها... همه تلاش وزير در ارايه آمار و ارقام مربوط به پيشرفتهاي علمي و شاخصهاي پژوهشي و اقدامات فرهنگي از سال ٩٣ تاكنون در ابتداي نشست خبري باز هم باعث نشد تا رسانهها از فرصت كمياب رودررو شدن با او براي سوال پيچ كردنش در خصوص بورسيهها دست بكشند. فرهادي صدايش اوج و فرود دارد، توي برگههاي مقابلش دنبال عدد و رقم ميگردد، گاهي با نگاهي به يكي از معاونان در پي مشاوره سريع ميگردد و بعد از بالاي عينك نگاهي به خبرنگاران مياندازد تا حالا كه مجبور است به سوالات مطرح شده در مورد پرونده پرهياهوي بورسيهها پاسخگو باشد، گزكي تازه به دست كسي ندهد: «نميدانم چند بار بايد شفافسازي شود، دانشجويان بورسيه به همين سه هزار دانشجو ختم نميشوند. شش هزار دانشجوي بورسيه ديگر نيز داشتهايم كه پنج هزار نفر آنها در دولت قبل بورس شده و همچنان بدون مشكل به تحصيل خود ادامه ميدهند و تنها يكهزار نفر از اين بورسيهها مربوط به دولت فعلي هستند. سه هزار بورسيهاي كه مطرح شدند، وضعيت خاص داشتند و در مورد آنها چند نوع تصميمگيري شد.» اما پس از گفتن اين حرف فرهادي تصميم گرفت تا بار ديگر شفافسازي كند تا شايد با توضيحي كامل بتواند پاسخ سوالات احتمالي بعدي در مورد اين پرونده را هم بيان كند.وزير علوم پرونده بورسيههاي مشكلدار را در چند دسته تقسيم كرد، دستههايي كه هر كدام مشخصات خودش را دارد و در هر مورد با توجه به قوانين وزارت علوم و البته «ارفاق و تخفيف» برخورد شده است: «عدهاي از آنها بدون امتحان پذيرش شده بودند در حالي كه براي بورس بايد آزمون ميگذراندند، تعدادي حكم بورس نداشتند اما تحصيل را آغاز كردندكه بايد تعيين تكليف شوند و عده ديگر بايد جايابي ميشدند يعني دانشگاهي آنها را بايد بپذيرد براي اين دسته از بورسيهها، صورت گرفت. اگر عدهاي جايابي نشدند، وزارت علوم رأسا پيگيري كرد تا اين افراد جايابي شوند.»
«روزنامه کیهان» در گزارشی با تیتر «اهانت و دروغپردازی مشاور رئیسجمهور علیه کیهان در روز خبرنگار» به سخنان دیروز حسام الدین آشنا می پردازد و می نویسد: «جمعه شب و در بخشی از نخستین نشست «روزنامهنگاران، نیازهای حرفهای، مسائل اجتماعی» حسامالدین آشنا سخنانی ایراد کرد که بیش از هرچیز از عصبانیت او نسبت به رسانههای متعهد و آزاد و بیخبریاش از جریان واقعی رسانه در کشور خبر میداد. او که همواره میکوشد خود را مطلع از امور و بخصوص عالم رسانه نشان دهد ابتدای سخنانش را به حمله به صدا و سیما اختصاص داد و گفت: توان شورای نظارت بر مطبوعات بالا است و احکام و مصوبات آن بلافاصله درباره مطبوعات بخش خصوصی اعمال میشود اما برای صدا و سیما که اصل 175 قانون اساسی به آن اختصاص دارد و شورای نظارت بر آن فعالیت میکند، اعمال نمیشود و متاسفانه این شورا به موجود ضعیفی تبدیل شده که عملا سازمان صدا و سیما رسمیتی برای مصوبات آن قائل نیست و در حد پاسخگویی روابط عمومی است.
این سخنان به روشنی نشان میدهد که همراهی بیحد و حصر صدا و سیما با دولت و پرده انداختن بر مشکلات جدی اقتصادی نظیر سقوط وحشتناک بورس و نابودی سرمایههای مردم، هنوز هم برای دولتمردان کافی نیست و آنها آرزوی یک روابط عمومی در کسوت صدا و سیما را دارند نه یک رسانه فراقوهای! و البته آرزو میکنند که بتوانند با یک تذکر، زبان صدا و سیما را از این هم که هست کندتر و بستهتر کنند!وی سپس به سیاق زبانهای بیسند این روزها، بدون هیچ سند و مدرکی به روزنامهها و رسانههایی که انتقاداتی به دولت داشتهاند حمله کرد. وی البته توضیح نداد در شرایطی که دولت با ابلاغ دستورالعملهای مکرر، یاد و خاطره «محرمعلیخان سانسورچی» را زنده کرده و به نشریات، دستور مدح و ثنا میدهد، چه کسی جز دولت به سرکوب رسانهها مشغول است و در شرایطی که یک انتقاد کوچک با تذکر و توبیخ توام میشود، سخنان طنزی از این دست، چه معنایی میتواند داشته باشد!؟آشنا سپس بدون اشاره به اینکه تاکنون کدام روزنامه یا مجله مطرح و تاثیرگذار کشور را اداره کرده با تواضعی! مثالزدنی به نگرانی خود که با ضمیر «ما» مطرح میشد اشاره کرد و گفت: نگرانی ما که در عرصه خبر و رسانه در کشور فعالیت علمی و حرفهای میکنیم در این است که نظارت بر رسانههای ضعیف با قوت و نظارت بر رسانههای قوی با ضعف اعمال میشود.و بعد از این تواضع تاریخی! اوج احترام و ادب خود نسبت به جمعی از پیشکسوتان عرصه مطبوعات در کیهان را نشان داد و گفت: چگونه است که روزنامه اطلاعات که متخلق به اخلاق است هیچگاه مورد شکایت واقع نمیشود و کیهان از بس متهتک است کسی جرات شکایت از او را ندارد.(!)»
«روزنامه آرمان» در گفت و گو با وزیر کشور دولت اصلاحات با تیتر «می خواهند روحانی را از اصلاحطلبان جدا کنند» به نقل از موسوی لاری می نویسد: «به نظر من بهتر بود آقای روحانی رسیدگی به مشکلات داخلی را در اولویت اول خود قرار میداد. با این وجود دولت آقای روحانی در شرایط کنونی از مرحله بحران عبور کرده است. این بدان معناست که دولت در عرصه بین المللی موفق شده گلیم خود را از آب بیرون بکشد. در شرایط کنونی دولت باید عقبه اجتماعی نظام سیاسی که شامل تودههای مردم میشود را نسبت به آینده امیدوار نگه دارد و نباید اجازه دهد تودههای مردم نسبت به آینده مأیوس شوند.مردم در حوزه مسائل سیاسی باید احساس کنند که دولت از آنها حمایت میکند.نباید ورود افراد به مسائل سیاسی به اندازه ای بالا باشد که افراد از ورود به عرصه سیاسی خودداری کنند.دولت باید شرایطی را فراهم کند که افراد مختلف با علاقه و نشاط وارد فعالیت مطبوعاتی، رسانه ای، سیاسی و حزبی شوند. آقای روحانی بارها اعلام کرده کسانی که توانایی اجرا کردن سیاستهای دولت را ندارند باید دولت را ترک کنند تا دولت بتواند به خوبی و بدون مانع سیاستهای خود را اجرا کند.این در حالی است که در شرایط کنونی که دولت در آستانه سومین سال استقرار خود است بیش از هفتاد درصد مدیران دولت احمدی نژاد در سمتهای تصمیم گیرنده باقی مانده اند. بنده مخالف «حذف» هستم.مدیرانی که از دولت قبل باقی مانده و توانایی تطبیق خود با وضعیت دولت جدید را دارند باید در سیستم اجرایی کشور حضور داشته باشند.اما در بین این افراد کسانی وجود دارند که مشی این دولت را قبول ندارند.به همین دلیل مدیران آقای روحانی باید این فضای تعارض با دولت را به فضای همدلی با دولت تبدیل کنند.وجود منتقدان دولت که نسبت به عملکرد دولت دلسوز هستند حتی در درون سیستم اجرایی کشور هم مشکلی به وجود نمی آورد.اما وجود کسانی که دولت را همراهی نمی کنند و باری بر روی دوش دولت هستند هیچ گونه توجیهی برای مدیران ندارد.هنگامی که پای درد دلهای این مدیران مینشینیم عنوان میکنند که اگر با این عده مقابله کنیم از همه طرف به دولت و وزارتخانه ها فشار وارد میکنند. در نتیجه عملکرد این گونه مدیران تابعی از فشارهایی میشود که به دولت وارد میشود».
«روزنامه ابتکار» در گزارشی با تیتر «دیوار مشترک در برابر تندروها» به موضوع احتمال ائتلاف سیاسی و انتخاباتی حامیان دولت و لاریجانی می پردازد و می نویسد: «در آستانه انتخابات مجلس دهم، هرچند دولت قرار نیست و نمیتواند مستقیم وارد عرصه شود، اما قطعا حامیان دولت برای مجلس برنامه ویژهای دارند، به ویژه همراهی تجربه شده و موفق اصلاحطلبان و اعتدالگرایان باعث شده است که این دو طیف به دنبال تکرار آن در انتخابات آتی باشند. در این میان گمانهزنیهایی وجود دارد که شاید چهرههای دیگری نیز به این همراهی بپیوندند. این چهرهها طیفی از علی مطهری – نمایندهای که از اصولگرایی به حضور مستقل در عرصه سیاسی رسیده است – تا داماد وی علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی را در بر میگیرد. در این میان احتمال ائتلاف لاریجانی با حامیان دولت موضوعی است که توجه بیشتری را به خود جلب میکند، تا جایی که حتی برخی گمانهزنیها از سرلیستی علی لاریجانی در لیست حامیان دولت خبر میدهند. علی لاریجانی در ماههای اخیر همراهی و همکاری قابل توجهی با دولت نشان داده است. از سوی دیگر هم لاریجانی و هم دولت با طیف مشترکی دست و پنجه نرم میکنند؛ تندروهای اصولگرا. در ماههای اخیر، در اغلب چالشهایی که دولت و مجلس داشتهاند میتوان ردپای نمایندگان طیفهای تندروی اصولگرا از جمله جبهه پایداری را مشاهده کرد. تلاش لاریجانی برای مدیریت این شرایط باعث شده است که رئیس مجلس اخیرا بارها مورد حمله و هجمه این طیف قرار گیرد و به طور ویژه میتوان این موضوع را در کنایههای مستقیم و غیرمستقیم گاه و بی گاه چهرههایی همچون حمید رسایی و مهدی کوچکزاده مشاهده کرد. البته ریشه اختلافهای لاریجانی با طیفی همچون جبهه پایداری را باید از کمی عقبتر جستجو کرد؛ زمانی که علیرغم تلاش و همت اصولگرایان برای رسیدن به وحدت و همگرایی، حاضر به پذیرش قرار گرفتن در یک ائتلاف با گروههای تندروی اصولگرا نشد. همین موضوع بود که در ابتدا شائبه ایجاد حزبی با حمایت معنوی علی لاریجانی را با محوریت اعضای فراکسیون رهروان ولایت و تلاش کاظم جلالی بر سر زبانها انداخت؛ موضوعی که البته به دلایل مختلف هنوز به سرانجام نرسیده است اما میتواند به عنوان نشانهای از آغاز جدایی راه لاریجانی با طیفهای اصولگرایی که به دنبال ائتلاف تاکتیکی به هر قیمتی هستند – از جمله محمدرضا باهنر، مرد لابیهای مجلس – در نظر گرفته شود. شاید ناکامی تشکیل حزب رهروان باعث شده است گمانهزنیها درباره نزدیکی لاریجانی به لیست حامیان دولت فزونی یابد. این در حالی است که این موضوع با واکنشهای متفاوتی در میان اصولگرایان و حامیان دولت مواجه شده است».