برای برخی نمایندگان، «درشت سخن گفتن و ایرادات بزرگ گرفتن»، تنها هنر موجود به شمار میآید و برای خود این حق را قائل هستند که از هر کسی و هر چیزی انتقاد کنند بدون اینکه به مبانی نظری و و پایههای گفتمانی نقد خود و همچنین به لوازم و تبعات انتقادات خود توجهی کنند.
در ایامی که به انتخابات مجلس نزدیک میشویم حجم و سرعت این انتقادات بیشتر شده است بهویژه از سوی نمایندگانیکه خود در هیچ حوزهای، منشأ اثر نبودند و گامی برنداشتند و کناری نکردند جز سخن گفتن و از این و آن انتقاد کردن و اتفاقاً اگر رصدی در اخبار و رویدادهای خبری همین چندماه اخیر صورت گیرد، برخی از نمایندگان استانهای گلستان، گیلان و مازندران در این حوزه صاحب رتبه هستند.
بهعنوان نمونه چند تن از نمایندگان استانهای شمالی در چندماه اخیر از دولت انتقاد کرده آن را به باد تندترین حملات گرفتند که چرا برخی از نیروهای قراردادی، شرکتی و خریدخدمتیها را جذب قطعی و نمیکند و یا به نیروهای قراردادی تبدیل نمیکند امری که از آن با عنوان «تبدیل وضعیت» این نیروها یاد میکنند. اگر به ظاهر این تقاضا نگاهی بیندازیم، احتمالاً این تصور برای ما ایجاد خواهد شد که این نمایندگان در اندیشه افزایش اشتغال و یا کاهش شمار بیکاران هستند در حالیکه بطن و باطن ماجرا، حکایت از آن دارد که این کار نمایندگان که برخی از آنان از تریبون مجلس شورای اسلامی استفاده کردند و به دولت تذکر دادند، اقدامی برای فریب افکار عمومی و در جهت رأیآوری است و خود نمایندگان بیش از هر کسی میدانند هر نوع اقدامی که به بزرگتر شدن حجم دولت منجر شود هم در تعارض با اسناد بالادستی ازجمله برنامه ششم توسعه است و هم خیانتی آشکار به منابع ملی است اما برای رضایت افکار عمومی، دست به چنین تحرکاتی میزنند و از آنجا که برای این نمایندگان، اخلاق محلی از اعراب ندارد، چندسال بعد که همین بار اضافه، مانع از حرکت دولت در حوزههای مختلف شود و بار مالی مضاعفی بر دولت تحمیل کند و حجم قابل توجهی از اعتبارات عمرانی را تباه کند، مجدداً دولت را زیر سوال میبرند و سخن از سوء تدبیر دولت و مدیران دستگاههای اجرایی خواهند زد.
تقریباً تمام نمایندگان میدانند یکی از دلایل ریشهای توسعهنیافتگی کشور، بهطور مستقیم به نیروی متورم و غیرضروری در بدنه دولت است و به ویژه از سالهای آخر دولت سازندگی و در زمان مرحوم
آیت الله هاشمی رفسنجانی که تمام اسناد بالادستی، دولت را از جذب نیروی بیشتر منع کردند، این شیوه در دولت اصلاحات نیز استمرار داشت اما با آغاز به کار دولت احمدینژاد، تمام نیروهای شرکتی جذب دستگاههای دولتی محل خدمت خود شدند و در فاصله سالهای 85 تا 92 بیشترین حجم جذب نیروی بیضابطه در قوه مجریه صورت گرفت و کار را به جایی رساند که در برخی مقاطع زمانی، بیش از 80 درصد بودجه کشور صرف امور جاری و تنها 20 درصد آن به امور عمرانی اختصاص مییافت.
انتقادی که برخی نمایندگان در این حوزه از دولت تدبیر و امید دارند و تلاش میکنند با استدلالهایی چون ضرورت تعیین تکلیف نیروهای مورد نظر، به حجم دولت بیفزایند، ازجمله همان اقدامات عوامفریبانهای است که در دراز مدت نه به صلاح کشور و دولت است و نه به صلاح همان افرادی که به استخدام دولت درآمدند.
یکی دیگر از انتقاداتی که این روزها از سوی برخی نمایندگان شمالی به دولت تدبیر و امید میشود کاهش و حتی حذف تکیه بودجه کشور به نفت و اصطلاحاً بستن یک بودجه غیرنفتی است و آن را در شمار افتخارات خود میدانند که به دولت فشار بیاورند تا در تدوین لایحه بودجه کشور، نفت را نادیده بگیرند.
هر کس که اندک آشنایی با نظام بینالملل و بنیادهای علم اقتصاد داشته باشد، تأیید خواهد کرد، بودجه نفتی از جمله نقاط ضعف و اصطلاحاً پاشنه آشیل اقتصادر کشور ما در دهههای اخیر بودهاست و ما تا روزیکه بودجه را نفتی ببندیم و اقتصاد را به نفت آلوده کنیم، توقع و انتظار جهش و پیشرفت نباید داشته باشیم همانگونه که در دهههای اخیر بود اما این کار نیاز به مقدمات، الزامات و پیشمقدماتی دارد و نباید و نمیتوان بدون درنظرداشتن این فاکتورها، شریانهای نفتی بودجه را قطع کرد.
در شرایط امروز هم که اقتصاد ایران در چنبره تحریمهای ظالمانه گرفتار است و بسیاری از واحدهای خصوصی، دچار مشکلات جدی ناشی از نوسانات نرخ ارز شدهاند، توقع کاهش و قطع وابستگی بودجه به نفت توقعی غریب و ناشی از جهل مرکب نسبت به شرایط کلی حاکم بر کشور است و ما بسیار بعید میدانیم که نمایندگان و اعضای خانه ملت، در چنین جهل مرکبی باشند.
باور ما این است که برخی نمایندگان مازندران، گیلان و گلستان که در شرایط امروز کشور، ضمن انتقاد شدید از دولت تدبیر و امید، دستگاه بودجهنویسی را به سمت بستن بودجه غیرنفتی ترغیب میکنند، هدفی جز فریب افکار عمومی ندارند چون جایگزین نفت در بودجه، مالیات است و در شرایط فعلی که بخش خصوصی به شدت تضعیف شده و همچنان تحلیل میرود، توقع بستن مالیاتهای سنگین به ورشکستگی هرچه بیشتر این واحدها کمک و شوک سنگین دیگری بر اقتصاد تحمیل خواهد کرد.
درچنین شرایطی یکی از نمایندگان گیلان با اشاره به نزدیک بودن موعد تحویل لایحه بودجه ۹۹ به مجلس گفت: « امیدواریم وعدههای رییسجمهور برای کاهش وابستگی به فروش نفت تحقق پیدا کند.
اسدالله عباسی با تأکید بر اینکه دولت باید از تکرار تجربه بودجه 98 خودداری کرده و تمام منابع و درآمدها را در لایحه جدید به صورت واقعی پیشبینی کند اظهار داشت: بسیاری از تعهدات و طرحهای مندرج در لایحه 98 تحقق پیدا نکرد بنابراین بودجه غیرعملیاتی در سال 99 به درد کشور نمیخورد.
وی گفت: با اعمال و سپس تشدید تحریمها، مقدار قابل پیشبینی فروش نفت از میزان یاد شده به فروش روزانه یک میلیون و 500 هزار بشکه در روز تقلیل یافت که البته آن نیز به علل مختلفی تحقق پیدا نکرد و طبق هدفگذاریهای کلان، بودجه سال آینده هیچ وابستگی به فروش و درآمدهای نفتی نخواهد داشت به این معنا که تکیه بودجه جاری کشور کلاً از نفت برداشته میشود.»
باور ما این است که در چنین شرایطی، انتقاد از دولت و تحت فشار قرار دادن دولت از طریق اهرم مجلس برای بستن یک بودجه غیرنفتی و از آن بدتر، تحمیل نیروی انسانی بیشتر بر بدنه دولت، نه تنها مطلوب نیست چه بسا میتواند خطرناک باشد اما با کمال تأسف شاهد هستیم برخی نمایندگان تنها با هدف رأیآوردن، وارد این مسیر خطرناک شدند و اگر چندماه آینده، مشکلات به سطح حاد برسد، باز همین نمایندگان دولت را مورد انتقاد قرار خواهند داد.
باور ما این است که اتفاقاً انتقاد جدی که در این بخش به دولت تدبیر و امید وارد است این است که در چنین مواردی، مدیران ارشد دولت خیلی زود تسلیم نظر نمایندگان میشوند درحالیکه باید با افکار عمومی صحبت کنند و برای آنان توضیح دهند که حقیقت چیست و مصلحت کدام است.