مرور روزنامه‌های چهارشنبه ۱۸ بهمن

ما می‌خواهیم برنده این بازی باشیم /بورس و تلاطم‌های پیش روی / خاورمیانه؛ نظم جدید از درون آشفتگی؟

لاریجانی با سامان می‌آید! روایاتی از همکاری رجوی با ساواک، ۹۵۲ فقره آتش سوزی در بازار در ۱۰ سال، چه کشور‌هایی انتخابات ایران را زیر سؤال می‌برند؟! آخرین خاکریز پیش از فینال، کدام مجلس در رأس امور است؟ چرا ازدواج‌ها شکست می‌خورند؟ دستمزد منطقه‌ای یک گام تا اجرا، رشد ۱۰ برابری سرمایه‌گذاری چین در ایران و هشدار به مدیران درباره دخالت در انتخابات، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۵۳۳۲۵
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۴ 07 February 2024

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز چهارشنبه ۱۸ بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که این نیمه نهایی بالاخره فینال می‌شود؟ دستمزد منطقه‌ای یک گام تا اجرا، در انتظار شکستن طلسم ۴۸ ساله، ایران و آمریکا در سه پرده و بایدن سرسخت‌ترین رقیب بایدن در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 
 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:


ما می‌خواهیم برنده این بازی باشیم 


فریدون حسن طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان ما می‌خواهیم برنده این بازی باشیم نوشت: دیدار مقابل قطر بازی سختی برای ایران است؛ سخت‌تر از بازی با ژاپن، کره‌جنوبی و حتی استرالیا، این را همه خوب می‌دانیم و بروبچه‌های تیم ملی از همه بهتر. بازی مقابل قطر سخت است، به‌ویژه اگر در نیمه‌نهایی جام ملت‌های آسیا باشد. 
دیدار مقابل قطر بازی سختی برای ایران است؛ سخت‌تر از بازی با ژاپن، کره‌جنوبی و حتی استرالیا، این را همه خوب می‌دانیم و بروبچه‌های تیم ملی از همه بهتر. بازی مقابل قطر سخت است، به‌ویژه اگر در نیمه‌نهایی جام ملت‌های آسیا باشد. 

 


قطری‌ها با تمام توان می‌خواهند فینالیست شوند. آن‌ها می‌خواهند امیرشان را بیاورند ورزشگاه تا بازی فینال را ببیند و مطمئن باشید اگر امشب موفق شوند حتماً برای فینال هم برنامه‌ها خواهند داشت، اصلاً تفاوتی نمی‌کند که حریف که باشد. 

 


می‌دانستیم که قطر برای برنده شدن در بازی امشب هر کاری که بتواند انجام می‌دهد، بنابراین اصلاً غافلگیر نشدیم. به قول مدیر رسانه‌ای تیم ملی که گفت: «آنچه در قطر اتفاق می‌افتد برای فوتبال ایران عجیب نیست. نگاهی به تاریخ فوتبال آسیا و موقعیت‌های این‌چنینی و رویارویی‌های ایران مقابل رقبا به خوبی نشان می‌دهد همه چیز مطابق انتظار بوده و اتفاقات اینجا، ما را شگفت‌زده نکرده است. هرچند برخلاف مقررات مسابقات تا این لحظه تنها ۴ درصد از ظرفیت ورزشگاه به هواداران ایرانی اختصاص پیدا کرده، اما امیدوار به رسیدگی عادلانه ای‌اف‌سی هستیم. اگر هم برخلاف آنچه مدنظر ماست رقم خورد، مطمئنیم دعای ٩٠ میلیون نفر ایرانی کلید موفقیت تیم ملی خواهد بود و با تلاش ملی پوشان، کادر و اعضای تیم ملی نتیجه نهایی به دست می‌آید.»


به تمام این‌ها اضافه کنید انتخاب داور کویتی برای این بازی حساس را تا بیشتر متوجه شوید تیم ملی امشب چه شرایط سختی دارد. مردان امیر قلعه‌نویی امشب باید در چند جبهه مبارزه کنند تا به فینال برسند. شاید الان با خود بگوییم که اگر ازبکستان حریفمان بود کار راحت‌تری داشتیم که قطعاً هم چنین است، چون دیگر خبری از این شیطنت‌ها و لابی‌بازی‌ها نبود، اما باید از یک سوی دیگر هم به ماجرا نگاه کرد و آن اینکه حالا می‌توانیم با بردن مدافع عنوان قهرمانی بعد از حذف کردن یکی از بخت‌های اصلی قهرمانی کاری انجام دهیم کارستان تا با اقتدار جام قهرمانی را بالای سر ببریم. 


فوتبال ایران به این شیطنت‌ها عادت دارد، اما طرف قطری هم نباید فراموش کند که تمام این کار‌ها تنها باعث متحد شدن بیشتر مردان فوتبال ایران مقابل آن‌ها می‌شود. تیمی که ژاپن مدعی را زمین‌گیر کرده قطعاً برابر قطر کم نمی‌آورد. آنچه در زمین مسابقه رخ می‌دهد بدون تردید به سود ایران تمام خواهد شد، مگر آنکه خواسته باشند حریف فینالیست شود. قطر تمام این کار‌ها را در بازی مقابل ازبکستان هم انجام داد، وقتی که در چند صحنه حتی کمک‌داور ویدئویی هم همه چیز را نایده گرفت؛ بنابراین امشب قلعه‌نویی و مردانش باید با VAR هم بجنگند. 


بازی امشب بازی حساسی است، دیداری که ایران سال‌ها منتظر پیروزی در آن مانده است تا به فینال برسد. بازی امشب بازی ماست، درست مثل بازی مقابل ژاپن. بگذار قطری‌ها هر کاری که دل‌شان می‌خواهد انجام دهند، مهم این است که ایران می‌خواهد فینالیست جام ملت‌های آسیا و بعد از آن قهرمان جام شود؛ بنابراین تفاوتی نمی‌کند نام حریف چه باشد، ایران باید برنده میدان باشد و این اتفاق رخ می‌دهد؛ چه قطری‌ها بخواهند و چه نخواهند. چه جوانمردانه به میدان بیایند و چه برای بردن ایران دست به حربه‌های کثیف بزنند؛ ما می‌خواهیم برنده این بازی باشیم.


خاورمیانه؛ نظم جدید از درون آشفتگی؟ 


جلال خوش چهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان خاورمیانه؛ نظم جدید از درون آشفتگی؟ نوشت: حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ میلادی حماس به اسرائیل، بی‌گمان سبب تغییرات بزرگ در خاورمیانه خواهد شد. نتیجه این تغییرات نه الزاماً آنگونه خواهد بود که حماس در انجام آن پیش‌گام شد و نه احتمالاً در تفاوت نگرش‌های واشنگتن-تل‌آویو به آینده منطقه در شکل کامل خود محقق می‌شود. با این حال واقعی‌ترین تفسیر از تحولات پرشتاب کنونی، آشفتگی پیش از نظمی است که واشنگتن، متحدان منطقه‌ای و به تبع آن غرب در پی استقرار آن در منطقه هستند. حمله هفتم اکتبر با هر تعریف ایجابی یا سلبی که از آن ممکن است وجود داشته باشد، اما بستری را ایجاد کرد که واشنگتن بتواند در خدمت به اهداف استراتژیک منطقه‌ای و تثبیت موقعیت هژمونیک خود در جامعه بین‌المللی از آن بهره‌برداری کند. این درحالی است که جنگ اوکراین به عرصه‌ای برای «رقابت» یا «ستیز» با روسیه بدون چشم انداز روشن ادامه دارد. بسا آینده آشفتگی کنونی در خاورمیانه، برای جنگ در اوکراین نیز تعیین کننده شود. می‌گویند جنگ‌ها در میانه راه، هویت و ماهیت خود را جایی گم می‌کنند. اکنون این وضع شامل حال فرایندی است که جنگ غزه به خود گرفته است. همه طرف‌ها اعم از طرف‌های فلسطینی، گروه‌های مقاومت، دولت‌های منطقه و نیز ایالات متحده، اروپا، اسرائیل و اصولاً جامعه بین‌المللی، نگرش‌های تازه و بلکه بدیعی را در قبال تحولات جاری ابراز می‌کنند. این نگرش‌ها پیش از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ میلادی یا ممکن نبود و یا ایده‌های دور از دسترس می‌نمایاند. پیش از این تاریخ چگونه می‌شد تصور کرد که حماس، جهاد اسلامی، حزب‌الله لبنان، حوثی‌های یمن، گروه‌های عراقی و برخی دولت‌های حامی مقاومت، شرط پایان درگیری‌های خونین جاری را توافق آتش‌بس دائم با اسرائیل اعلام کنند.

آیا این شرط مفهومی جز به رسمیت شناختن - حتی تلویحی و زیر پوستی - دولتی دارد که همواره اشغالگر سرزمین فلسطین شناخته شده است؟ آیا قبول ایده دو سرزمین و یا تلاش حماس برای ماندن در ساختار سیاسی آینده غزه، به معنای قبول دوفاکتوی حاکمیتی در دو سرزمین که یکی در اشغال و استقرار اسرائیل است و نیز حاکمیت فلسطینی در کرانه باختری و غزه است؟ به این ترتیب آیا تحقق چنین وضعی به معنای پایان آرمان رهایی فلسطین از اشغال خواهد بود؟ آرمان‌زدایی رهایی فلسطین از اشغال، اصلی‌ترین هدفی بوده که واشنگتن، تل‌آویو، دولت‌های محافظه‌کار عرب، اروپا و برخی از دولت‌های جامعه بین‌المللی همواره در پی آن بوده‌اند. بنابراین، آیا فرایند کنونی در تعاملات میان طرف‌های درگیر در جنگ غزه سرانجام چاره را در ایجاد این توافق دنبال می‌کند؟ در این صورت می‌توان چنین تصور کرد که صحنه خاورمیانه با چشم‌اندازی متفاوت از گذشته روبروست. این چشم‌انداز بر نوع و ماهیت نقش‌آفرینی هریک از بازیگران منطقه‌ای نیز تأثیر خواهد گذاشت.

قرائن نشان می‌دهد که اوضاع به‌گونه‌ای در حال انجام است که همه طرف‌ها رویکردی مشترک را برای عبور از آشفتگی کنونی در خاورمیانه، پذیرفته و یا با آن به اجبار در حال کنار آمدن هستند. در این صورت ایالات متحده به دو هدف خود دست می‌یابد: نخست؛ تثبیت موقعیت اسرائیل و خنثی کردن گروه‌های مقاومت در تأثیرگذاری بر تحولات منطقه‌ای. دوم؛ کمک به تثبیت جایگاه هژمونیک جهانی ایالات متحده و تبدیل آن به قدرت بلامنازع در صحنه بین‌المللی. این وضع همانی است که به ویژه روسیه، چین و برخی دولت‌های مخالف واشنگتن خواستار آن نیستند. افراطیون اسرائیلی، اما یکی دیگر از مخالفان رویکردی هستند که واشنگتن در پی آن است. آنان به زعم خود، موقعیت کنونی را به مثابه فرصت طلایی می‌دانند که خواهند توانست برای همیشه آرمان «رهایی‌فلسطین» را سرکوب کرده و حتی بر دامنه توسعه‌طلبی ارضی خود بیفزایند. «تیری‌دژاردن» نویسنده کتاب معروف «صدمیلیون عرب» جمله نغزی دارد. او می‌نویسد: «یک صلح واقعی صهیونیسم را نابود می‌کند. اسرائیل در خطر صلح، شعاری است که کامیاب بوده است.» اسرائیل حیات خود را در بحران و شعار امنیت برای خود می‌جوید. این همان نقطه کانونی اختلافی است که میان دولت افراطی «بنیامین نتانیاهو» و دولت «جوبایدن» وجود دارد. اگرچه دولت نتانیاهو امید به ریاست جمهوری دوباره «دونالد ترامپ» در سال جاری میلادی بسته، اما تفاوتی نیست در رویکردی که واشنگتن در همه حال در قبال خاومیانه دنبال کرده و می‌کند. از این رو تل‌آویو هم دیر یا زود به این فرایند تن می‌دهد؛ همانگونه که دولت‌های عربی مشوق این فرایند هستند.

افراطیون اسرائیلی بر این باورند و یا مشوق آن هستند که تهدید‌های نظامی در خاورمیانه همواره آن اندازه واقعی هست که بتوان با اطمینان در باره‌اش غلو کرد. اسرائیل نمی‌خواهد این آبشخور را به راحتی از دست بدهد. در این حال بیشترین توجه دولت‌های عربی و به ویژه دولت‌های نفتی در این آشفتگی، حفظ خود است. استمرار جنگ در چارچوب آرمانخواهی‌های سنتی در خاورمیانه می‌تواند به کاهش درآمد‌های نفتی انجامیده و به این ترتیب خطر بی‌ثباتی را برای آنان در پی آورد. به این ترتیب، استراتژی واشنگتن و متحدان آن، تلاش برای خنثی کردن هرگونه اندیشه هژمونیک آرمانخواهانه در خاورمیانه است؛ امری که قادر به کسب مقبولیت عام نزد مردم این منطقه نباشد. حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، نقطه عطفی در خاورمیانه را رقم زد که آینده این منطقه را با ایجاد نظم جدید از درون بحران و آشفتگی می‌خواهد شکل دهد. اما همه چیز آیا مطابق آنچه پیش خواهد رفت که واشنگتن می‌خواهد؟ اتفاق‌های پیش‌بینی نشده همواره یک مانع اصلی در تعقیب استراتژی‌های کلان است.


 
بورس و تلاطم‌های پیش رو


شاهین شایان‌آرانی اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: بازار سرمایه تا حدودی به سمت متلاطم شدن حرکت کرده، اما سقوط رخ نداده است. سقوط با تلاطم متفاوت است. سقوط به معنی روندی است که به صورت کاهنده اتفاق می‌افتد و به سمت پایین ادامه‌دار می‌شود، اما تلاطم رخ‌داده به دلیل بی‌ثباتی فضای پیش رو است، بنابراین اینکه گفته شود بازار سرمایه سقوط کرده تعبیر درستی نیست.

سقوط یعنی حبابی به وجود آمده و اتفاقات ساختاری رخ نداده و اینکه سیستم خودش را اصلاح می‌کند. به نظر نمی‌رسد چنین حالتی مثل آنچه در دولت قبل رخ داد، اتفاق افتاده باشد. در آن زمان قیمت‌ها بی‌رویه بالا رفت و همه خریدار شدند و نوعی حالت دنباله‌روی وجود داشت و مشخص بود که سرانجام حباب ایجاد‌شده در آن زمان می‌ترکد، اما الان اینگونه نیست. بازار سرمایه امروز کار خودش را انجام می‌دهد، چراکه پتانسیل آن بسیار بالاست، ولی به دلایل مختلف این پتانسیل هنوز زنده نشده که یکی از دلایل آن محدودیت‌ها و تفکر دولتی و نظارت‌های متمرکز عجیب و غریبی است که بر اقتصاد کشور ما حاکم است. طبیعتا سایه و غبار تحریم‌ها هم روی آن می‌نشیند و ذهنیت‌ها را نسبت به آینده منفی می‌کند. البته تا حدود زیادی بازار دستخوش مسائل منطقه‌ای است. مسائل و درگیری‌های منطقه‌ای و شعار‌های مبارزه‌طلبانه در کشور و در جا‌های دیگر، فضای کسب‌و‌کار را تا حدود زیادی ملتهب و نگران می‌کنند و همین مساله، سردرگمی در بازار ایجاد می‌کند. همین اتفاق روی ارز هم چنین اثری می‌گذارد؛ یعنی تلاطم‌های ارزی که اخیرا شاهد بودیم، نشات‌گرفته از این سردرگمی، ابهام‌ها و دلهره‌هایی است که نسبت به آینده وجود دارد. در این فضا، هم ارز و هم شاخص بورس دستخوش تلاطم می‌شوند. باید گفت روند نزولی و سقوط نداریم. این بازار هنوز پتانسیل‌اش بسیار بالاتر از میزان فعلی است، اما هنوز زنده نشده و دستخوش یکسری موانع جدی شده که این موانع عمدتا هم داخلی هستند.


تلاطم تا حدود زیادی ناشی از پدیده‌های کوتاه‌مدت اخیر است. خبر‌هایی که در مورد جنگ‌افروزی و مبارزه طلبی و جنگ‌های منطقه‌ای این سوال را به وجود می‌آورد که آیا جنگ به ایران سرایت می‌کند یا نه؟ که این‌ها همگی تاثیرات خود را روی تلاطمات بورس و قیمت‌ها می‌گذارد. طبیعتا اگر ما بیشتر به جزئیات نگاه کنیم، می‌بینیم که بعضی از شرکت‌ها کمتر دستخوش این تلاطم‌ها هستند و بعضی شرکت‌ها بیشتر. میانگین و برآیند همه این‌ها با هم می‌شود این چیزی که در شاخص بازار مشاهده می‌کنیم.


در مورد دلار باید گفت که این شاخص، زنده است؛ البته دلار آزاد نه دلار دولتی. هر ساله در انتهای سال زمانی که تعطیلات عید نوروز می‌شود یا نزدیک به سفر حج می‌شویم، به دلیل تقاضای بالا برای ارز، تقاضا بالا می‌رود و طبیعی است که یک نوسان یا افزایش نرخی روی دلار مشاهده کنیم، ولی نه آن‌طور که دلار به سمت و سویی برود که همه چیز به‌هم بریزد. طبیعتا ذات دلار این است که باید مقداری بالا برود، چراکه تقاضا بالا می‌رود. حالا دولت اگر بخواهد آن را کنترل کند، از طریق مکانیسم‌های بازار و ابزار و اختیاراتی که دارد، می‌تواند به اندازه کافی دلار در بازار تزریق کند تا نگذارد نرخ دلار بالا برود.


اینکه در حال حاضر دولت می‌تواند این کار را بکند یا خیر؟ به نظرم می‌تواند. معتقدم روند رو به بالای دلار در انتهای سال طبیعی و نرمال است مگر اینکه اتفاق عجیب و غریبی رخ دهد. اینکه مثلا یک درگیری نظامی در جایی رخ دهد که آن را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. اگر این اتفاق رخ دهد، طبیعتا نرخ دلار بالاتر می‌رود، ولی آنچه مشاهده می‌کنیم این است که افزایش نرخ دلار تا پایان سال به طور نسبی طبیعی است و ممکن است بانک مرکزی هم برای کنترل نرخ دست به اقداماتی بزند.

 
اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار