تابناک ایلام، علی اصغر اسدی :: بدنبال حمله اسراییل به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق و شهادت چند تن از مستشاران نظامی کشور ،تحلیل و تفسیرهای متعددی در خصوص این رویداد را شاهدیم
برخی اقدام اخیر اسراییل را نشات گرفته از سردرگمی و استیصال این رژیم در نبرد غزه و تلاشی برای گسترش جنگ و کشاندن پای ایران و آمریکا به یک جنگ فراگیر قلمداد می کنند .
از اینرو این دسته اقدام اخیر اسراییل را نوعی کنش در مقابل حملات بیشمار ایران به کمک ابزار نیروهای نیابتی خود در منطقه قلمداد کرده و انتقام حمله اخیر اسراییل را از همین دالان جستجو کرده و رویارویی مستقیم ایران با اسراییل را قرار گرفتن در تله مسولین این رژیم معنا می کنند.
عده ای نیز بر این باورند که اقدام اخیر اسرا ییل در حمله به کنسولگری کشورمان نتیجه راهبرد صبر استراتژیک نظام است ، چرا که این دسته معتقدند چنانچه پس از شهادت دانشمندان هسته ای و شهید فخری زاده ،ایران به صورت مستقیم پاسخ اسراییل را می داد ،در نتیجه این رژیم جسارت حمله به منافع ایران و شهادت سرداران همدانی ،سیدرضی و اخیرا سردار زاهدی را پیدا نمی کرد.
این دسته معتقدند استیصال در مقابل اقدامات ایذایی اسراییل و عدم انتقام از این رژیم ،در کنار ترک برداشتن امنیت و قدرت بازدارندگی کشور ،افزایش حملات این رژیم و حتی ترور فرماندهان نظامی در جغرافیای کشور را به دنبال خواهد داشت .
اما واکاوی مواضع ائمه جمعه و برخی از بزرگان نظام نشان می دهد که شاید عقلای نظام ،عدم رویارویی مستقیم با این رژیم و سپردن انتقام به نیروهای نیابتی را در دستور کار قرار داده و پروژه صبر استراتژیک با هدف اجرای طرح قورباغه آب پز از طریق یک جنگ پنهان و آشکار فرسایشی بر علیه این رژیم را در میدان عمل اجرا نمایند
با این حال با توجه به شدت یافتن موضع برخی فرماندهان ارشد نظامی ،همسو با تحلیل دسته دوم یعنی ضرورت انتقام فوری و سخت در راستای صیانت از توان بازدارندگی کشور ، طرح انتقام سخت بر روی میز اتاق عملیات قرار داشته و شاید اتخاذ مواضع ناهمگون بر سر یک موضوع حاد امنیتی،از یک راهبرد امنیتی با تم جنگروانی با هدف ایجاد تشتت و ترس در سران اسراییل و اجرای اصل غافلگیری در ساعتی مشخص اما محرمانه سرچشمه می گیرم مضافا اینکه براساس برآورد دستگاههای اطلاعاتی غرب بویژه آمریکا ،انتقام ایران امری حتمی در زمان نامعلوم اعلام شده و به احتمال زیاد ایالات متحده و برخی کشورهای غربی با اعطای امتیازاتی ،ایران را از انجام انتقام باز دارند .
امتیازاتی از قبیل ؛ پایان جنگ غزه ،اجرای طرح دو کشوری اسراییلی وفلسطینی، اعطای امتیازات بیشتر به ایران همچون رفع برخی محدودیت ها و حذف گره های مهم پرونده هسته ای و ازسرگیری مذاکرات هسته ای با دست برتر ایران و برداشته شدن برخی تحریم های اقتصادی ایران !
از اینرو رفت و آمدهای دیپلماتیک ایران به عمان و همزمان با آن شدت گرفتن لحن انتقام و برخورد سخت مقامات نظامی کشور را باید در مسیر شکل گیری یک معامله بزرگ معنا کرد که صد البته در صورت تحقق دستاوردی بزرگ و به مراتب بزرگتر از رویارویی مستقیم برای کشور و منافع منطقه ای و جهانی آن در پی خواهد داشت .
این نکته را نباید از یاد برد که افزایش تنش های منطقه ای همچون جنگ غزه ، افزایش بی سابقه فشار افکار عمومی کشور های جهان بر علیه رژیم اسراییل و حتی آمریکا که در صدور قطعنامه اخیر سازمان ملل متحد مبنی بر ممنوعیت صدور سلاح به اسراییل تجلی یافت و مهمتر از آن دست برتر حوثی های یمن در دریا و شکل دهی یک خط تحریمی اجباری دریایی بر علیه اسراییل ومتعاقبا به خطر افتادن منافع در هم تنیده تعداد زیادی از کشورهای مهم جهان ،پیش تر سران این کشورها را به تلاش برای فایق آمدن بر این بحران مهم بین المللی ترغیب می نمود، از این رودپر واضح است که انتقام گیری ایران از اسراییل و افزایش سطح درگیری ها بطور قطع منافع کشورهای جهان را بیش از پیش به مخاطره انداخته و به نفع هیچ کشوری نخواهد بود ،لذا تلاش برای منصرف کردن ایران از انتقام با اعطای امتیازات پیش گفته شده ،هم برای ایران هم منطقه و هم امنیت جهان معامله ای دو سر برد قلمداد شده و به واقعیت های میدان و تحلیل های این حوزه نزدیک تر خواهدبود.