چکیده:
تأثیر گستردهی جمعگرایی و جامعه بر حیات انسان به روشنی بر این حقیقت دلالت دارد که توفیق در هر گونه حرکت تعالی بخش، مستلزم وجود محیطی مناسب، آرامش و امنیت در عرصههای گوناگون حیات اجتماعی است.
ناامنی در هر یک از ابعاد آن، موجب بروز انحراف و آسیب در جامعه میگردد. قرآن کریم کتاب هدایت و سعادت بشر بسیاری از ابعاد گوناگون پیچیده بشر را قبل از آن که مکاتب روان شناسی قرن بیستم بخواهند درباره آدمی اظهار نظر کنند، روشن ساخته است. خداوند متعال در آیههای ۷ و ۸ سورهی شمس می فرماید: و قسم به جان آدمى و آن کس که آن را (آفریده و) منظّم ساخته، سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است. از این دو آیه استنباط میشود که اسلام برخلاف برخی مکاتب بشری نگرش بدبینانهای به انسان ندارد. علاوه بر آن این استعداد را در انسان میبیند که راه پاکی، تقوی و خیر را در پیش گیرد. همان طور که در قرآن کریم، درباره-ی آسیبها و پیامدهای آن در اقوام و اجتماعات مختلف بیان شده است، در آموزههای آن راهکارهای پیشگیری و درمان آسیبها نیز به طور کلی بیان شده است. تخلف از قوانین الهی، جامعه را به فساد و تباهی میکشاند و زمینهی بروز انواع گناهان و آسیبهای اجتماعی را در جامعه پدید میآورد. از نگاه قرآن و روایات مهمترین چیزی که جامعه انسانی را استوار میسازد توجه به مسائل بر اساس قوانین شرع اسلام است. دین مبین اسلام به پیشگیرى بیش از درمان و اصلاح اهتمام دارد. پس قرآن به عنوان مهمترین منبع اصلی دین اسلام ساز و کارهای معرفتی و اخلاقی را به منظور پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، بیان میکند. مقاله حاضر در پی آن است که برخی از این آسیبهای اجتماعی که قرآن کریم انسانها را از انجام آنها نهی کرده است، مانند: غیبت کردن؛ بدگمانی؛ تمسخر، عیب جویی، هرزه زبانی و القاب زشت؛ تجسس؛ بی عدالتی؛ بی توجهی نسبت به آسیب دیدگان؛ ظلم؛ اسراف، ثروت و راههای پیشگیری از این آسیبها مانند: ایمان؛ تقوی؛ عبادت؛ امر به معروف و نهی از منکر؛ برادری؛ تعلیم و تربیت؛ آموزههای دینی؛ انفاق و بخشش؛ عفو و گذشت را تبیین و بررسی کند. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و از طریق جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانهای انجام گرفته است.
مقدمه
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان مىدهد؛ و از فحشا، منکر و ستم نهى مىکند؛ خداوند به شما اندرز مىدهد، شاید متذکّر شوید. (نحل/۹۰) ازدیدگاه اسلام، آسیب شناسی اجتماعی رنگ جهانی به خود میگیرد و در ارتباط با قوانین پروردگار معنادار میشود. به عبارت دیگر تمامی پدیدههای اجتماعی که به نحوی ناقض قوانین الهی، از نظر اسلام آسیب اجتماعی تلقی میگردد. البته از نظر قوانین بشری انحرافات اجتماعی اموری نسبی هستند و از جامعهای به جامعه دیگر متفاوتند البته انحرافاتی هم وجود دارند که در اکثر جوامع بشری انحراف محسوب میشوند. طبق آیات قرآن و روایات اسلامی، مهمترین عامل در تکوین شخصیت انسان و در نتیجه سرنوشت او، همانا اختیار و اراده آزاد وی است. شاید بتوان انحرافات اجتماعی را از نظر قرآن این طور بیان کرد که فعل و عملی در قرآن انحراف شمرده میشود که انجام آن باعث ناخشنودی خداوند شود. بد نیست در این جا به این نکته نیز اشاره کرد که سستی اعتقادات دینی عاملی مهم برای گرایش افراد به انحرافات اجتماعی میباشد که رابطه این دو در بسیاری از پژوهشها تائید گردیده است، که پذیرش دین، اعتقاد و عمل به آن انسان را از بسیاری انحرافات دور میکند.
هر چند اکثر مشکلات اجتماعی انواعی تکراری در طول نسلهای مختلف هستند، اما چنان که مشاهده میشود برخی از این انواع در برخی نسلها اهمیت بیشتری پیدا کرده است و حتی برخی انواع این آسیبها در نسلهای بعدی زاده شدهاند. از سوی دیگر از آن جایی که یک سری علل غالب در هر جامعه وجود دارند که نسبت به سایر علل اهمیت بیشتری در بروز آسیبها دارند، هر چند از انواع متمایز آسیبها سخن میرود، اما عمدتا همپوشیهایی بین آنها دیده میشود. از طرفی همه نیازهای معرفتی مرتبط با هدایت و سعادت انسان ـ. چه در زندگی فردی و چه اجتماعی ـ. در قرآن مورد توجه قرار گرفته است و شرط دست یابی به آنها، فراهم آمدن شرایط پژوهش و احساس نیاز و رسیدن به نقطه پرسش است؛ با توجه به این که آسیبهای اجتماعی بسیار متنوعتر و جدیتر از آن است که در مقاله به طرح همه آنها بپردازیم، ضمن این که پاسخهای قرآن میتواند دقیقتر و کاربردیتر از آن چه باشد که به دست آمده است؛ صرفا به ذکر نمونههایی در این راستا بسنده خواهیم نمود. بر همین اساس، موضوع بررسی آسیبهای اجتماعی از دیدگاه قرآن برای این کار تحقیقی انتخاب گردید تا شاید راه گشایی باشد برای دستیابی به علوم اسلامی که همواره مورد تاکید و سفارش رهبر انقلاب بوده است. "امام خمینی ره"در همین خصوص میفرمایند: برشما جوانان مسلمان، لازم است که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... اصالتهای اسلامی رادر نظر گرفته و امتیازاتی که اسلام را از همه مکاتب دیگر جدا میسازد فراموش نکنیم.
۱- مفاهیم
۱-۱ آسیب شناسی
آسیب در لغت به معنای عیب، نقص یا شکستگی، ضربه، آفت، بلا و.... است. (دهخدا،۱۳۶۴) واژه آسیبشناسی یا پاتولوژی (Pathology) از علوم پزشکی به حوزه علوم اجتماعی وارد شده است و در اصل به معنای مطالعه علل بیماری و عوارض و علایم غیرمادی است. (آریانپور،۱۳۵۳) شهید استاد مرتضی مطهری (ره) آسیبشناسی را در اصطلاح حوزه تفکر دین بدین گونه تعریف کرده است: "آسیبشناسی دینی، یعنی شناخت آسیبها و اشکالاتی که بر دین و معرفت دینی و دینداری و ... وارد شده یا ممکن است وارد بشود". (دژاکام،۱۳۷۵)
آسیب ممکن است شکل بالفعل یا بالقوه داشته باشد، به بیان دیگر میتواند شکل احتمالی نیز بیابد. لفظ آسیب از واژه موانع که معمولاً به آسیبهای خارجی گفته میشود و از واژه آفتها که عموماً به آسیبهای داخلی اطلاق میگردد، اعم است؛ و یا این که مطالعه انحرافات و کجرویهای اجتماعی و به اصطلاح، آسیب شناسی اجتماعی
(Social Pathology) عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بینظمیهای اجتماعی. در واقع، آسیب شناسی اجتماعی مطالعه خاستگاه اختلالها، بینظمیها و نابسامانیهای اجتماعی، آسیب شناسی اجتماعی است؛ زیرا اگر در جامعهای هنجارها مراعات نشود، کجروی پدید میآید و رفتارها آسیب میبیند. یعنی، آسیب زمانی پدید می آید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پای بندی به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است.
از سوی دیگر، اگر رفتاری با انتظارات مشترک اعضای جامعه و یا یک گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست قلمداد کنند، کجروی اجتماعی تلقّی میشود. سازمان یا هر جامعهای از اعضای خود انتظار دارد که از ارزشها و هنجارهای خود تبعیت کنند. اما طبیعی است که همواره افرادی در جامعه یافت میشوند که از پارهای از این هنجارها و ارزشها تبعیت نمیکنند. افرادی که همساز و هماهنگ با ارزشها و هنجارهای جامعه و یا سازمانی باشند، «همنوا» و یا «سازگار» و اشخاصی که برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار کنند و بدانها پای بند نباشند، افرادی «ناهمنوا» و «ناسازگار» میباشند. در واقع، کسانی که رفتار انحرافی و نابهنجاری آنان دائمی باشد و زودگذر و گذرا نباشد، کجرو یا منحرف نامیده می شوند.
این گونه رفتارها را انحراف اجتماعی یا (Social Devianced) و یا کجروی اجتماعی گویند. (ستوده، ۱۳۷۹) امراض و اختلالات اجتماعى و فرهنگى برخلاف امراض و اختلالات روانى و جسمانى، داراى تعاریف روشنى نیستند و از اینرو، ممکن است یک آفت و آسیب براى جامعهاى آسیب و براى جامعهاى دیگر، کاملا عادى و بهنجار جلوه کند. درعین حال، وظیفه شناسایى و تشخیص آسیبهاى فرهنگى در جوامع دینى، از آن رو که عناصر دینى با عناصر فرهنگى در آمیختهاند و فرهنگ جامعه شکل دینى به خود گرفته، داراى محتوا و معیارهاى دینى است، تا حدى آسان به نظر مىرسد؛ چرا که معیارها و ضوابط دینى برگرفته از قرآن و سنت عمدتا ثابت و لایتغیر است، بر خلاف جوامع لائیک که از چنین معیارهایى تهى است و همه چیز به محک عرف عام و تشخیص مردم سنجیده مىشود. از روشهاى منطقى صحیح و استدلالهاى عقلانى و هم چنین استفاده از منابع دینى - از جمله قرآن و سنت اهلبیت (ع) مىباشند. بنابراین، معیار تشخیص رفتارهای نابهنجار و بهنجار در جامعه دینی، تطبیق و سازگاری و یا عدم تطبیق و ناسازگاری با آموزهها و هنجارهای دینی است. اگر عمل و رفتاری با هنجارها و آموزههای دینی سازگار باشد، عملی بهنجار و اگر ناسازگار باشد، عملی نابهنجار تلقّی میشود.
ادامه دارد...