1-آیا فارسی بلدید؟
برای ما، یادگیری زبان فارسی بدیهی به نظر میرسد، فکر میکنیم زبان فارسی چیزی است که از پر قنداق باماست. در صورتی اگر میخواهیم نویسندهای حرفهای شویم باید برای یادگیری و تقویت فارسی ما بیش از هر زبان دیگری وقت بگذاریم.
2-اگر استعداد نداشته باشم…
اگر واقعاً شیفته و تشنۀ نوشتن هستیم، باید نگرانی از بیاستعداد بودن را بهکل کنار بگذاریم، نویسنده مینویسند، حتی اگر تمام عالم به او ثابت کنند که هیچ استعدادی برای نوشتن ندارد. شاید دوست داشته باشد جملۀ بامزه رابرت بنچلی را بخوانید:
«پانزده سال طول كشيد تا بفهمم استعداد نوشتن ندارم، اما ديگر نتوانستم اين كار را رها كنم چون بيش از حد معروف شده بودم.»
3-اهمیت خاطرات روزانه
اصلاً چه کسی گفته در ابتدای کار وقتی هنوز تازهکار و نابلد هستیم باید شروع کنیم به نوشتن کتاب و مقاله؟
در اوایل شروع کار نوشتن و تمرین نویسندگی بهتر است به نوشتن خاطرات روزانهمان اکتفا کنیم، اگر نوشتن خاطرات و یادداشت روزانه را به عادت ثابت خودمان تبدیل کنیم، اولین قدم مهم و جدی برای نویسنده شدن را برداشتهایم. تولستوی نیز با سالهای سال با نوشتن دربارۀ خودش اعتماد به نفس لازم برای نوشتن شاهکارهایش را به دست آورد.
4-کلیشهای ننویسید
فکر کردن به اینکه دیگران درباره کارمان چه خواهند گفت ما را کلیشهای و سطحی میکند.
باید به کیفیت کارمان فکر کنیم، بگذاریم به ندای ناخودآگاهمان توجه بیشتری بکنیم.
5-خواندن، نوشتن، خواندن، نوشتن و الخ!
پلینی میگوید هیچ روزی نباید بدون نوشتن سپری شود، اگر بتوانیم به یک الگوی ثابت برای خواندن و نوشتن برسید، مسیر حرفهای شدن را با سرعت بیشتری طی میکنیم.
بازی دایرهوار خواندن و نوشتن، یعنی وقتی از نوشتن که خسته شدیم برویم سراغ خواندن و وقتی از خواندن که خسته شدیم برویم سراغ نوشتن! این الگو دستاوردهای زیادی را در پی دارد.
6-افراط کنید!
افراط در یادگیری مهارتی که دوست داریم کار پسندیدهای است. کار نیکو کردن از پر کردن است.
افراط در نوشتن روزبهروز شهامت ما را برای نوشتن چیزهایی که دوست داریم بیشتر میکند.
غرق شدن در هر کاری اولین گام تمایز در آن کار است.
افراطی نوشتن یعنی توی حمام و دستشویی و مترو هم در حال نوشتن باشیم!
7-جواب ندهید، سؤال کنید
بهتر است بهجای نوشتن جواب، سؤال بنویسیم، شروع کنیم درباره هر چیزی که دوست داریم و مسئله ماست تا جایی که میتوانیم سؤال طرح کنیم. سؤال نوشتن موتور نویسندگی و خلاقیت را روشن میکند، سهل و لذتبخش هم هست.
سؤالها میتوانند درباره نوشتن و نویسندگی باشد یا عجیب و غریبترین چیزهایی که درباره آنها کنجکاویم. سؤالهایی مثل «اول دیوار بود یا تابلو» یا «اول مرغ بود یا تخم مرغ»؟
8-راز در همین یک نکته است
اگر فقط در همین یک نکته مهارت پیدا کنیم، بزرگترین گام حرفهای را برای نویسنده شدن برداشتهایم، اگر عادت کنیم حین نوشتن دست از قلم یا کیبورد برنداریم و بیوقفه بنویسیم گام بزرگی برداشتهایم.
این روش منتقد درون ما را ساکت میکند، و اجازه نمیدهد حین نوشتن با حرفهای ناامیدکنندهاش در کار ما وقفه بیندازد.
9-استیون کینگ چه حرفی برای گفتن دارد؟
استیون کینگ توصیههای جالبی برای نویسندگی دارد که از میان آنها میتوان به جملۀ زیر اشاره کرد:
«مطالعه مرکز خلاقیت هر نویسندهای است.»
مطالعه و کتاب باید دوست همیشگی یک نویسنده باشد، نویسنده نه کتابخوان بلکه باید کتابخوار باشد!
10-چرا همۀ ما باید مهارت قصهگویی را بیاموزیم؟
حتی اگر نمیخواهیم داستاننویس شویم و قصد ما نوشتن پروپوزال و مقاله است، بازهم باید سعی کنیم تا همیشه داستانی را در دست نوشتن داشته باشیم و مهارت قصهگویی را بیاموزیم.
صادق هدایت میگوید: قصه یک راه فرار برای رسیدن به آرزوهای ناکام است.
11-چشمها را باید بست
شاید عجیب و غریب به نظر برسد، ولی به امتحانش میارزد، گاهی برای نویسندگی خلاق باید دست به کارهای عجیب و غریب بزنیم. نوشتن با چشمهای بسته یکی از همین کارهاست. اگر هرازگاهی ده دقیقه با چشمهای بسته و توی تاریکی بنویسیم شکل تازهای از نوشتن بیتکلف را تجربه میکنیم. بهتر است نگران در هم رفتن خطوط نباشیم.
12-از نوشتن بنویسید
نوشتن از فرایند نوشتن و علاقهمان به نوشتن واکاوی انگیزههایی که برای نوشتن داریم یکی از روشهایی است که نگاه ما را به نوشتن شفافتر میکند. نوشتن درباره نوشتن نما را برای نویسنده شدن مصممتر میکند و همچنین باعث تثبیت آموختههای ما میشود.
13-اهمیت پرورش مهارت تسلطی کلامی
در فضای محتوای فارسی بهجز مجموعه درسهای پروش تسلط کلامی متمم تقریباً هیچ منبع ارزشمند دیگری وجود ندارد.
مجموعه درسهای تسلط کلامی متمم شامل مباحثی درباره شناخت دقیق واژها و بسیاری از تمرینهای کاربردی و ارزشمند دیگر است.
همچنین در این مجموعه درسها میتوانید با ابزارها و سایتهای مفیدی درباره تحلیل کلمات و… آشنا شوید.
14-بازیسازی و گیمیفیکیشن در نوشتن
اگر میخواهیم نوشتن به بخشی ثابت از زندگی شما تبدیل شود و هرگز آن را ترک نکنیم باید تلاش کنیم بازیهای مخصوص خودمان را ابداع کنیم، میتوان گفت که تنها با تبدیل نوشتن به یک بازی حسابشده است که میتوانیم به تداوم در این کار امیدوار باشیم. نوشتن کار دشواری است و باید برای ساده کردن و لذتبخشتر کردن آن تلاش کرد.
مطالعه درباره بازیسازی علاوه بر اینکه به ما در ساخت بازیهای مخصوص به خودمان کمک میکند، باعث میشود تا به ایدههای ژرفتر و خلاقانهتری در نوشتههایمان برسیم.
15-انگلیسی بنویسیم
هاروکی موراکامی، نویسندۀ مطرح ژاپنی به نکته جالبی اشاره میکند، او میگوید در اوایل ورودش به عرصه رماننویسی، با اینکه تسلط زیادی به زبان انگلیسی نداشته، رمانهایش را به زبان انگلیسی مینوشته و بعد آنها را به زبان ژاپنی ترجمه میکرده و همین باعث شده به نثر ساده و مختص خودش برسد.
با نوشتن به زبان انگلیسی، حتی شده دستوپاشکسته، هم مهارت نگارش به زبان انگلیسی را در خودمان تقویت میکنیم و هم حساسیت و تسلط بیشتری به کلمات فارسی پیدا میکنیم.
16-عدد به عدد پیش بروید
نوشتن با کلمهها آغاز میشود و به جملهها میرسد و مجموعه جملات، پاراگرافها را میسازند و درنهایت متن کامل شکل میگیرد.
ریچارد براتیگان هفت سال تمرین کردن تا نوشتن یک جمله درست را یاد بگیرد.
عدد زدن برای هر جمله و رفتن سراغ سطر بعدی باعث میشود حساسیت بیشتری به ساختار جملهها پیدا کنیم و در نهایت نوشتنهای خواندنیتری بنویسیم.
17-یک بازی دیگر: تیتربازی
شما چرا به خواندن این پست علاقهمند شدید و روی آن کلیک کردید؟ مسلماً تیتر آن، پس تیتر مهمترین قسمت هر متن برای جلب توجه خواننده است، گاهی یک تیتر نامناسب و بیرمق متن ارزشمندی را بهطورکلی نابود میکند و باعث میشود هیچکس برای خواندن آن رغبت نکند.
سرمایه گذاری روی مهارت تیتر نویسی یکی از هوشمندانهترین تصمیمهای یک نویسنده حرفهای است.
18-ده کلمه مورد علاقه شما چیست؟
تابهحال فکر کردهاید که کلمات موردعلاقه شما چه کلماتی هستند؟
فکر کردن به کلمات موردعلاقه و مرور همیشگی آنها میتواند موتور خلاقیت ما را روشن کند، این کار ساده و لذتبخش است، همین الان یک کاغذ بردارید و ده کلمه موردعلاقهتان را بنویسید؛ سپس هر چند وقت یکبار لیست کلماتتان را مرور کنید و ببیند نظرتان درباره یک از کلمهها تغییر کرده و بعد کلمه تازهای را جایگزین کنید.
19-اگر سرتان شلوغ است…
احساس میکنید وقتی برای نوشتن ندارید؟
نویسنده باید دائماً در حال دزدیدن وقت باشد تا بنویسید.
باید تصورتان درباره زمان را عوض کنید، تسلط بر مهارت مدیریت زمان برای یک نویسنده از نان شب واجبتر است.
آنتونی ترالاپ رماننویس، در هر پانزده دقیقه سیصد کلمه مینوشت، او با همین معیار و اندازهگیری دقیق، سه ساعت در روز مینوشت آنهم قبل از رفتن به اداره پست که شغل اصلیاش بود، او با همین روش به یکی از پرکارترین نویسندههای تاریخ تبدیل شد.
20-با زاویه دید بازی کنید
اگر اول شخص مینویسید، دوم شخص و سوم شخص را هم امتحان کنید، این روش فقط مختص به داستاننویسی نیست، حتی میتوانید یادداشتها و خاطرات روزانهتان را هم با زاویه دیدی غیر از اول شخص بنویسید.
اول شخص: من هر روز پانزده دقیقه مینویسم.
دوم شخص: تو از هر وقت اضافهای که گیر میآوری برای نوشتن استفاده میکنی.
سوم شخص: او دیوانه نوشتن است و برای فرار از سروصداهای توی خانه، در پشتبام مینویسد.
21-چگونه رمان و داستان کوتاه بنویسم؟
مسلماً بهترین راه یادگیری داستاننویسی، مطالعۀ عمیق و دیوانهوار رمانها و داستانهای داخلی و خارجی است.
اما اگر میخواهیم به نویسنده حرفهایتری تبدیل بشویم و با سرعت و مهارت بیشتری مسیر داستان نویسی را طی کنیم؛ باید مطالعه کتاب های تخصصی آموزش داستان نویسی را در برنامه حرفهای خودمان قرار دهیم.
22-مثلِ نظامی
در نوشتن باید مثل یک نظامی منضبط باشیم. اگر میخواهیم بهجایی برسیم و سری توی سرها دربیاوریم باید نظمی آهنی داشته باشیم، چهبهتر که هرروز سر ساعت معینی نوشتن را شروع کنیم و حتی آغاز جنگ جهان سوم هم هیچ تأثیری روی برنامه نویسندگی ما نداشته باشد.
نظم فیزیکی به نظم ذهنی هم منجر میشود و بهمرورزمان ذهن ما هرروز سر ساعت معینی بهترین ایدهها را به ارمغان میآورد.
23-نویسنده نباید کمالگرا باشد
شده صد تا کتاب روانشناسی کمال طلبی و کمالگرایی بخوانیم، باید بخوانیم، رشد و موفقیت زمانی آغاز میشود که به کمال طلبی و وسواس چیره شویم.
نویسنده باید بیاموزد که هیچ کاری را ناتمام رها نکند و هر طور شده کاری که شروع کرده به آخر برساند.
24-اهمیت مطالعه غیرداستانی
بنا نیست چون میخواهیم داستاننویس بشویم از مطالعه کتابهای غیرداستانی چشمپوشی کنیم.
مطالعۀ تاریخ، سیاست، روانشناسی و فلسفه و جامعه شناسی باید از کارهای همیشگی هر نویسندهای باشد.
25-چرا باید کلاسیکها را خواند؟
خواندن متون جدید و معاصر همیشه وسوسه کننده است، اما خواندن متون کلاسیک، با توجه به اهمیتشان، از نان شب واجبتر است. درسهای اصولی و درجه را فقط در آثار کلاسیک میتوان جست، آب را باید از سرچشمه خورد.
مگر میشود بخواهی فارسی بنویسی و گلستان سعدی را از بر نباشی؟
26-اگر میخواهی رشد کنی…
بازخورد گرفتن بهترین راه برای اصلاح سریع نوشتهها و یادگیری بهتر است. باید سعی کنیم دایرهای از اطرافیان خوشذوق و حرفهای داشته باشیم تا عیب و ایراد نوشتههایمان را به ما گوشزد کنند.
ارائه آثار به مخاطبان غیرحرفهای هم درسهای بسیاری دارد، ازجمله اینکه کمال طلبی ما را کاهش میدهد و شهامت بیشتری پیدا میکنیم.
27-نوشتن یعنی بازنویسی
اگر همینگوی باآنهمه مهارت صفحه آخر وداع با اسلحه را ۴۰ بار بازنویسی کرده، ما چرا از بازنویسی طفره برویم و بترسیم؟
بزرگترین نویسندههای جهان اذعان دارند که نسخه اول هر متنی معمولاً افتضاح است، بنابراین بازنویسی باید دوست خوب هر نویسندهای باشد.
28-آیا اطرافیان نویسنده مهماند؟
گشتن با کسانی که مثل ما در آتش نوشتن میسوزند مسلماً بهتر از دمخور شدن با افرادی است که آخرین باری که چیزی نوشتهاند انشای دوره مدرسهشان بوده.
همینطور اطرافیان ذهنی نویسنده هم نقش مهمی در رشد و افول او دارد.
29-اینتر بزن
اینتر زدن یا رفتن به خط بعدی باعث میشود متنمان نفس بکشد، خواندنیتر شود و مهارت جمله نویسی ما نیز بهتر شود.
30-پس از نوشتن بسوزانم یا نه؟!
اگر روی کاغذ مینویسید و رپ مینویسید بعد از مدتی حجم صفحات بالا میرود، حالا چه باید کرد.
خاصیت نگهداری از نوشتههای قدیمی این است که با مرور آنها پس از مدت معینی میتوان به نتایج جالبی درباره گذشته و سیر افکار خودمان برسیم.
31-یک کتاب را بلاگ کنید
وبلاگ نویسی یکی از مفیدترین کارها برای ارتقای مهارت حرفهای یک نویسنده است. با داشتن وبلاگ شخصی خود میتوانیم چند تیر را با یک نشان بزنیم، نظم بیشتری پیدا کنیم، قدرت ارائهمان را افزایش دهیم و به شکل مداوم بازخورد بگیریم.
بلاگ کردن یک کتاب میتواند آتش وبلاگ نویسی ما را گرمتر کند.
داشتن رسانه شخصی برای نویسنده به اعتبار حرفهای او میافزاید.
32-ابزار کار مهم است
ابزار مختلف ممکن است ذائقه ما را برای نوشتن تغییر بدهند. نوشتن یک فکر با قلم و کاغذ ممکن است با نوشتن همان فکر توسط کامپیوتر کاملاً متفاوت باشد؛ بنابراین بهتر است ابزار مطلوب خودمان را پیدا کنیم.
همچین بهتر است هرازگاهی ابزار متنوعی را امتحان کنیم، مثلاً اگر همیشه با رواننویس مینویسم چند وقتی هم مداد را امتحان کنیم.
33-غذا چه ربطی به نویسندگی دارد؟
اگر به بنبست خوردهاید و هیچ ایدهای به ذهنتان نمیرسید، شروع کنید به نوشتن درباره غذای موردعلاقهتان، از تأثیر این بازی شگفتزده میشوید، پس از ده دقیقه چنان سر ذوق میآیید که دلتان میخواهد یک رمان دهجلدی را یکشبه بنویسید!
34-چگونه مقاله بنویسیم؟
یادداشت نویسی و مقاله نویسی طرفداران زیادی دارد و خیلیها آرزوی تسلط بر این مهارت را دارند، برای توسعه برند شخصیمان هم چارهای جز نوشت مقاله و یادداشت نداریم. خواندن و مرور مقالههای درجهیک و حرفهای میتواند کمک زیادی در توسعه مهارت ما بکند.
35-اگر بارها در نوشتن شکست خوردهاید…
اگر فقط و فقط یک عادت باشد که بتواند زندگی نویسندگی ما دگرگون کند، نوشتن صفحات صبحگاهی است.
صفحات صبحگاهی ابداع خانم جولیا کامرون، نویسنده و معلم آمریکایی است که در تمامی کتابهایش ازجمله کتاب راه هنرمند به تشریح این ایده پرداخته است.
36-نوشتن و حل مسئله
نوشتن میتوانید یکی از بهترین ابزارها برای تصمیمگیری و حل مسئله باشد.
روش کاربردی و ارزشمند محمدرضا شعبانعلی در پست لطفاً طولانیتر حرف بزن میتواند ابزاری فوقالعاده برای فکر کردن باشد.
37-با جزییات بنویس
نویسندگی یعنی جزییات، یعنی توجه دقیق و موشکافانه به زندگی و اصلاً همین توجه به جزییات و باریکبینی است که نویسندهها را از بقیه متمایز میکند.
ری برادبری میگوید: نويسندهی خوب غالباً زندگی را لمس ميكند. نويسندهي ميانمايه بهسرعت دستی بر پيكرش میكشد. نويسندهی بد به او تجاوز میكند و در هجوم حشرات رهايش میكند.
بهرهگیری از حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بساوایی، بویایی، چشایی) میتواند جلوهی بکر و تازهای به نوشتههای ما بدهد.
38-از این تمرین سادهتر سراغ دارید؟
یک کاغذ سفید بردارید، یا یک فایل ورد باز کنید و تا آخر صفحه هر کلمهای را که به ذهنتان میرسد بنویسید، اصلاً لازم نیست کلمهها مربوط به هم باشند، از قیمه و قورمه گرفته تا عقل و فلسفه میتوانند جزو کلماتی باشند که مینویسید.
کلمه نویسی شمارا از انسداد نویسندگی نجات میدهد.
39-با غلطهایی و املایی و انشایی چه کنم؟
در ابتدایی کار نویسندگی، نگرانی از غلطهای املایی یا انشایی، ممکن است ذوق ما بهکلی کور کند.
بهتر است در آغاز نوشتن از داشتن غلطهای املایی و انشایی هیچ هراسی نداشته باشید، بهمرورزمان بامطالعه بیشتر و همینطور بازنویسی مطالب میتوانیم همه غلطها را رفع کنیم.
40-ویراستیار چیست؟
ویراستیار یک افزونه رایگان است که بهراحتی روی نرمافزار ورد نصب میشود و کار ویرایش را برای ما راحت و لذتبخش میکند، با ویراستیار دیگر مطالب ما حتی یک غلط املایی هم نخواند داست.
41-اهمیت فهرستنویسی
نوشتن فهرست هم لذتبخش است و هم مفید. ا به گمانم هرکسی باید پوشه یا دفتری از فهرستهای مختلف داشته باشد: فهرست چیزهایی که دوست داریم، فهرست کتابهایی که خواندهایم و میخواهم بخوانیم، فهرست دوستان، فهرست فیلمهای موردعلاقه، فهرست باورها و…
42-قدرت کامنت
بهجای «خوب بود» و «عالی بود» یا بدتر از آن یک لایک خشکوخالی برای مطالب ارزشمند و خوبی که سراغ دارید کامنت بگذارید. همین میتواند یک تمرین ساده و آموزنده برای نوشتن باشد.
43-یک تمرین: نوشتن از اعتقادات
ژول سالزمن در کتاب آموزنده خود (اگر میتوانید حرف بزنید، پس حتماً میتوانید بنویسید) که حتی نام آنهم بسیار آموزنده است تمرین خوبی را معرفی میکند که انجام آنهم در نوشتن و هم در جنبههای دیگر زندگی بسیار مهم و روشنگر است. این جمله را تا جایی که میتوانید ادامه دهید:
اعتقاد دارم…
44-کسی از ضربالمثلهای ایرانی خبر ندارد
برای نویسندهای که میخواهد به زبان فارسی بنویسد و شیرین و تأثیرگذار هم بنویسید، آشنایی با ضربالمثلهای فارسی میتواند کارگشا و آموزنده باشد.
45-داستان ۵۵ کلمهای
نوشتن رمان دشوار است و نویسنده تازهکار ممکن از بعد از نوشتن چند هزار کلمه دست از کار بکشد، گاهی حتی نوشتن داستان کوتاه هم سخت به نظر میرسد. همینطور در نوشتن داستانهای بلند نویسنده غیرحرفهای معمولاً دچار رود درازی و زیادهگویی میشود. در چنین شرایطی نوشتن داستانهای ۵۵ کلمهای میتواند بهترین تمرین برای داستاننویسی تازهنفس باشد.
46-استعارهبازی
استعاره و تشبیه و تمثیل به نوشته جذابیت میبخشند و باعث ماندگاری آن در ذهن خواننده میشوند.
اگر دفترچه مخصوص استعاره داشته باشیم، شاخکهایمان برای کشف استعارههایی که با آنها زندگی میکنیم تیزتر میشود.
داشتن دفترچه یادداشت برای موضوعات مختلف و دستودلباز بودن در پر کردن دفترچهها یکی از بهترین راهها برای افزایش خلاقیت است.
47-با احساس بنویس
منطقیترین نوشتهها هم بر پایه احساس درونی ما شکل میگیرند.
همیشه موضوعی هست که احساس ما را برمیانگیزد و باعث میشود فکر کنیم اگر ننویسیم آن احساس از دست میرود یا خفه میشویم.
به نظر میرسد موسیقی بیش از هر چیز دیگری احساسات انسانها را برمیانگیزد.
48-نوشتن در پشتبام
برخلاف آن تصور ثابت که حتماً باید جای ثابتی برای نوشتن داشته باشیم، نوشتن در جاهای مختلف دفتر کار یا خانه میتواند تنوع زیادی را وارد کار ما کند.
اگر همیشه در اتاقتان مینویسد هال را امتحان کنید؛ اگر همیشه توی خانه مینویسید کوچه یا پشتبام را امتحان کنید.
49-وسعت و قدرت نوشتن
نوشتن فقط داستاننویسی نیست و میتواند کارکردهای مختلفی داشته باشد.
نوشتن میتواند بهترین ابزار ما برای رشد و توسعه شخصی باشد. نوشتن میتواند درمان هم باشد و حتی کتابها و پژوهشهایی درباره نوشتن درمانی موجود است.
50-درباره اهمیت نوشتن در عرصههای مختلف مطالعه کنید
اینجا هم هدف مهم است
بهتر است برای نوشتن هدف مشخصی داشته باشیم.
به چند شکل میشود برای نوشتن روزانه هدفگذاری کرد:
یک: بر اساس تعداد صفحات. مثلاً تصمیم میگیریم تحت هر شرایطی روزانه سه صفحه بنویسیم.
دو: بر اساس زمان. مثلاً تصمیم میگیریم هر روز یک پومودورو را به نوشتن اختصاص بدهیم.
سه: بر اساس تعداد کلمه. مثلاً تصمیم میگیریم هر روز پانصد کلمه در یک فایل ورد تایپ کنیم.
51-مشق بنویسید
رونویسی میتواند آموزندهترین کاری باشد که برای نوشتن تجربه میکنیم. کار غریبی هم نیست، در دوران دبستان بهزور این کار را انجام میدادیم و حالا خودمان بهدلخواه انتخاب میکنیم از روی متنهایی که دوست داریم رونویسی کنیم.
52-روش کلمه برداری
این بهترین روشی است که من برای تمرین نوشتن و تقویت نثرم به آن رسیدهام. در این روش، طی مطالعه کلمهها و عبارتهایی که به نظرم تازه میرسند را یادداشت میکنم و بعد سعی میکنم با استفاده از آنها متنهای تمرینی بنویسم.
53-کوتاه نویسی
از اهمیت ایجاز هر چه بگویم کم گفتهام؛ مهارت در ایجاز یعنی اوج هنر نویسنده.
یکی از سه پیشنهادی که برای یک نویسنده آنلاین منتشر کرده بودم درباره اهمیت کوتاه نویسی است
54-اهمیت خواب و رؤیا
بهمحض بیدار شدن خوابهایتان را بنویسید و حتی خوابهایتان را روی کاغذ تعبیر کنید.
رویها منشأ بسیاری از مهمترین شاهکارهای ادبی و هنری جهان بودهاند. از دست دادن خوابها و بیتوجهی به آنها ظلم بزرگی به ناخودآگاه و خلاقیت ماست.
داشتن دفتری برای خوابها میتواند سندی ارزشمندی از رؤیاهای ما در دوران مختلف زندگیمان باشد.
55-بعد از نوشتن چه کنیم؟
همه چیزهایی که گفتیم برای قبل از نوشتن بود، تصور کنید چندساعتی بکوب نوشتهاید و دست و حتی مغزتان ورمکرده.
پس از چنین جهدی خیلی مهم است که خستگی را چگونه از تنمان درمیکنیم؟