مرور روزنامه‌های سه شنبه ۸ خرداد
تمایل «منامه» و «امان» برای ازسرگیری رابطه با تهران، واکنش‌های بین‌المللی گسترده به جنایت هولناک رژیم صهیونیستی در رفح، افتتاح مجلس دوازدهم با پیام رهبر انقلاب، سوهان روی اعصاب تهران!، نشانه‌های ورود اقتصاد به محدوده ثبات، ۴ ابرچالش زیست محیطی ایران، امشب پرسپولیس جام می‌گیرد؟ و کاندیدا‌ها و پایگاه بالقوه رأیشان از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۶۸۸۲۷
تاریخ انتشار: ۰۸ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۵ 28 May 2024

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز سه شنبه ۸ خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که افتتاحیه مجلس دوازدهم با پیام رهبر انقلاب، ریزش‌های مداوم شاخص کل بورس، پشت پرده نزدیکی پادشاهی‌های خلیج‌فارس به ایران و آخرین خبر‌های انتخاباتی از گروه‌های سیاسی در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

مرورگر شما از ویدیو پلیر HTML پشتیبانی نمی‌کند :(
 
 

میخوای فقط طی یک ماه 18 کیلوکرم لاغر شی؟ ◗تضمینی با قهوه ورده◖

◗تضمینی◖
 
 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

 


تحلیل رسالت از گمانه‌زنی‌های انتخابات ریاست جمهوری


محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در شماره امروز رسالت نوشت: ۱- حجاب معاصرت باعث می‌شود پرده‌برداری از حسن و قبح مردان سیاست و نقش آن‌ها در تاریخ به انحراف رود. اما رویداد‌هایی باعث می‌شود در همان عصر و یا پس از سال‌ها برای مورخان، نخبگان، خبرگان و مردم مکشوف شود حقیقت کارکرد‌ها چه بوده است؟
شهید مطهری و شهید بهشتی و دیگر شهدای بزرگ انقلاب با شهادت خود حجاب معاصرت را کنار زدند و به تاریخ و مردم عصر خود حقیقت وجودی خود را نشان دادند.
شهید دکتر ابراهیم رئیسی، شهید امیر عبداللهیان،
 شهید آیت‌الله آل‌هاشم و شهید دکتر مالک رحمتی چهار رجل سیاسی و مذهبی ایران در قامت رئیس‌جمهوری، وزیر امور خارجه، امامت جمعه و استاندار در زمان ما مشغول خدمت‌رسانی بودند. شهادت آن‌ها و واکنش مردم نشان داد حجاب معاصرت نمی‌تواند، پاک بودن و در خدمت مردم بودن آن‌ها را اغیار بپوشانند. آن‌ها مسئولان بلندپایه کشور در تراز انقلاب اسلامی بودند.
شهید رئیسی دو بار از مردم رأی گرفت و قاب خود را در تاریخ در سقف رأی مردم یک‌بار در سال ۱۴۰۰ و یک‌بار هم در حضور حماسی مردم در کف خیابان در سال ۱۴۰۳ بست و اجازه نداد دشمن به این قاب نورانی لجن، تهمت، دروغ و فریب بپاشد.
۲- باید «زمان» و «زبانه» انقلاب را در مقطعی که به سر می‌بریم شناخت. باید دید در چه مقطعی از تاریخ انقلاب به سر می‌بریم. گردنه و پیچ تاریخی که در پیش داریم شبیه چه دورانی است.
زمان ما تقریبا شبیه زمان پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی و انفجار دفتر نخست‌وزیری و شرایط ارتحال امام خمینی (ره) است. با این تفاوت که پایه‌های اقتدار ملی امروز مستحکم‌تر و اساس امنیت ملی استوارتر است.
مهم‌ترین بحث در سال ۶۰ و ۶۸ تعیین و انتخاب رئیس‌جمهور بود. نگاه‌های خبرگان، نخبگان، روشنفکران، اصحاب رسانه و احزاب به این سمت‌وسوی منعطف بود که ریاست جمهوری در قامت فردی متعین است. نیازی به رقابت نیست لذا در سال ۶۰ ریاست جمهوری در امام خامنه‌ای و در سال ۶۸ در آیت‌الله هاشمی رفسنجانی متعین شد. رقبا نیز در برنامه تبلیغاتی خود به این رجحان و مرتبت اعتراف داشتند؛ لذا رئیس‌جمهور منتخب که نماد اراده ملی، اجماع ملی و وحدت ملی بود زمام امور را به دست گرفت.
۳- ریاست‌جمهور، دومین مقام در کشور پس از رهبری است که مأموریت او اداره قوه مجریه است. مسئله اجرا خیلی مهم است. امروز می‌توان در ذهن خود کارنامه رؤسای جمهور گذشته را مرور کرد و یک ارزیابی از وزانت «بار» عظیم انقلاب و جمهوری اسلامی داشت.
این «بار» با رأی مردم از زمین برداشته می‌شود. صلاحیت‌های علمی و عملی و توانایی‌های اجرایی و فهم عملیاتی و از همه مهم‌تر قدرت تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی منتخب مردم مهم است.
امروز انبوهی از مشکلات پیش روی مجریان کشور است. انبوهی از تکالیف هنوز بر روی زمین‌مانده است، از همه مهم‌تر مشکلات اقتصادی و تحریم‌ها، سفره مردم و رفاه عمومی را تهدید می‌کند. باید کسی سکان اداره اجرایی کشور را به عهده بگیرد که در تراز این مقام و در تراز انقلاب اسلامی باشد.
۴- در اردوگاه انقلاب اسلامی و جبهه یاران امامین انقلاب بحث‌های کلیدی مطرح است. در این زمان مسئله رقابت به معنای آنچه در سال ۷۶، ۸۴ و سال‌های پس‌ازآن مطرح بود نمی‌تواند این بار عظیم را از زمین بردارد.
اجماع ملی روی یک رجل سیاسی و مذهبی که سابقه کار اجرایی در سطح ملی داشته باشد، می‌تواند یک‌راه معقول برای حل مشکلات کشور و نیز سیاست ورزی در زمان و زبانه کنونی باشد.
اگر این رویکرد را بپذیریم بخشی از نیرو‌های انقلاب که هنوز مدعی پیروی از امام خمینی (ره) هستند نمی‌توانند با تحریم انتخابات در کنار سلطنت‌طلبان و منافقان و جبهه ملی و نهضت آزادی زیست سیاسی خود را تعریف کنند و از ورود به عرصه اجماع ملی پرهیز نمایند.

 

 

ایران، ترکیه و ناتو


محمود اشرفی طی یادداشتی در شماره امروز شرق نوشت: در سال‌های پایانی جنگ سرد، انگاره فروپاشی اتحاد شوروی در ذهن تئوریسین‌های غربی نبود؛ اما عدم اطمینان به مشی موازنه منفی ایران و دوری از دو ابرقدرت، نگرانی همیشگی سیاست‌مداران غربی بود. در میان ناباوری‌ها، رویداد بزرگ فروپاشی شوروی در آغاز دهه ۹۰ میلادی به وقوع پیوست و این پایان مهار استراتژی شوروی از طریق کشور‌های پیرامونی بود. در آغاز جنگ سرد، ترکیه چهار سال بعد از شکل‌گیری پیمان ناتو به عضویت این پیمان پذیرفته شد. 

پذیرش ترکیه در ناتو را باید یک اجبار و تنها به خاطر مزیت‌های جغرافیایی این کشور در رویارویی ژئوپلیتیک بلوک غرب و شرق به شمار آورد. این در حالی است که ایران موقعیت ژئوپلیتیکی مناسب‌تری برای اهداف ناتو در رویارویی با اتحاد شوروی داشت. در این میان، سیاست موازنه منفی مانع بزرگی فرا‌راه نزدیکی ایران و ناتو بود. در دهه ۸۰ قرن بیستم استراتژی مهار پیرامونی شوروی با تئوری‌های ژئو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، به اوج خود رسید. برژینسکی که اصالتی لهستانی داشت، کینه‌توزی نسبت به روس‌ها را از پدران ملی‌گرای لهستانی خود به ارث برده بود. او بر این باور بود که جهان در نهایت به سوی سوسیالیسم می‌رود و جهان سرمایه‌داری غرب تنها می‌تواند این فرایند را کُند کند. این اندیشه دلیل اساسی حمایت آمریکا در آن سال‌ها از حرکت‌های افراطی بود. اندیشه و باوری که با پایان اتحاد شوروی فرو ریخت. برژینسکی یک استراتژی قدیمی را پررنگ‌تر کرد؛ سیاستی که پیامد آن نااطمینانی بلوک غرب نسبت به ایران و ورود ترکیه به ناتو بود. اکنون ترکیه در پیمان دفاع جمعی ناتو عضویت دارد؛ پیمانی که بر اساس ماده پنج آن کشور‌های عضو ناتو حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو را به‌عنوان حمله به همه کشور‌های عضو تلقی کرده و با آن مقابله خواهند کرد. جنگ سرد به پایان رسیده و دیگر پیمان ورشو و بلوک شرق وجود ندارد. عضویت ترکیه در ناتو، به‌ویژه ماده پنجم این پیمان دفاع جمعی، دستاویزی برای اعمال دیپلماسی رنگارنگ این کشور است. ترکیه استراتژی حفط منافع ملی را در فضایی آکنده از یک‌جانبه‌گرایی دنبال می‌کند؛ یک سازوکار سیاسی غیر قابل اطمینان که دگرگونی‌های منفعت‌طلبانه موضع‌گیری‌های آن بی‌نهایت است و در منطقه به قومیت‌گرایی افراطی دامن زده و در کشمکش‌های منطقه‌ای در راستای آرامش حرکت نمی‌کند. دیپلماسی رنگارنگ ترکیه در جهت مخالف منافع کشور‌های منطقه به‌ویژه ایران است؛ اما پایان جنگ اوکراین و دگرگونی‌های احتمالی ناتو می‌تواند به مثابه سدی در برابر استراتژی رنگارنگ و یک‌جانبه‌گرایی ترکیه باشد. خاورمیانه نیازمند آرامش است.

 


این، اولویت کشور نیست


روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان این، اولویت کشور نیست نوشت: در پرشورترین روز‌ها و لحظات تاریخ معاصر ایران که روز‌ها و لحظات اوجگیری انقلاب اسلامی و قرار گرفتن کشور در آستانه پیروزی این انقلاب مردمی بود، امام خمینی که رهبری انقلاب را برعهده داشت و به همین دلیل درگیر اشتغال ذهنی فوق‌العاده‌ای بود، علیرغم آنهمه درگیری، در برابر داستان سرائی‌ها، افسانه پردازی‌ها و معجزه سازی‌ها هوشمندانه ایستاد. هنگامی که گفتند عکس امام در ماه نقش بسته است، آن را خرافات دانست، وقتی گفتند امام با امام زمان خلوت کرد تا برای مقابله با حکومت نظامی بقایای رژیم پهلوی تصمیم بگیرد، آن را تکذیب و با کسانی که درصدد برآمدند برای وی چهره‌ای ماورائی بسازند، برخورد کرد. این‌ها همه برای این بود که مردم بدانند حرکت در مسیر حق همیشه حمایت الهی را به همراه دارد و آنچه در این حرکت باید اصل دانسته شود اراده خود مردم و ایمان آن‌ها به مبدا هستی است «اِنْ تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ اقْدَامَکُمْ».
در جریان جنگ تحمیلی هم یکی از کار‌های مهمی که صاحبان اندیشه صحیح، اصحاب قلم سالم و سخنوران روشن‌ضمیر به صورت پیوسته انجام می‌دادند این بود که با افسانه‌بافی‌ها، خرافات و داستان‌سرائی‌های منتسب به دین مبارزه می‌کردند. در این مبارزه نیز هدف این بود که به رزمندگان باایمان گفته شود فقط تکیه به اراده وابسته به ایمان است که شما را بر دشمن پیروز می‌کند و خدا حمایت از چنین افرادی را تضمین کرده است. «اِنَّ اللهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا».
در میان یاران امام خمینی، بزرگانی از متفکران اسلامی مانند شهید بهشتی و شهید مطهری وجود داشتند که تکیه بر ایمان و اعتقاد سالم و عمل صالح بر مبنای آن را تنها راه رسیدن انسان به سعادت ابدی و موفقیت این جهانی می‌دانستند و این نقطه نظر اسلام‌شناسانه را در سخنرانی‌ها و نوشته‌های خود گوشزد می‌کردند. هدف آن‌ها هم این بود که اسلام را از گزند خرافات، افسانه پردازی‌ها و قدیس سازی‌ها حفاظت کنند و به مردم یادآور شوند که با تفکر صحیح، سخن پاک و عمل مبتنی بر ایمان و توکل به خداست که می‌توان در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی موفق شد «اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ».
انقلاب اسلامی و نظام حکومتی برآمده از آن بر این تفکر عمیق و ناب متکی بود که به پیروزی رسید و ما حق نداریم آن را با تمایلات خود به بیراهه‌های افسانه پردازی و قدیس سازی بکشانیم. اینکه فلان فرماندار به خود حق بدهد پای امام زمان علیه‌السلام را در سانحه هوائی به میان بکشد و از نگرانی و رفت و آمد همراه با اضطراب آن حضرت سخن بگوید، بهیچوجه در چارچوب تفکر اسلامی نمی‌گنجد. شهدای این سانحه هوائی هرکدام دارای شخصیت ویژه‌ای بودند که در جای خود قابل تحسین و تقدیرند و در تجلیل از آن‌ها باید به کارنامه و تفکر آن‌ها استناد شود. تشبیه کردن آن‌ها به این و آن و خرج کردن سیره و سنت آنان برای اسطوره‌سازی از این شهدا با هیچ معیاری منطبق نیست. شهدا جایگاه خاص خود را دارند که می‌توانند با در دست داشتن کارنامه‌های عملی خود از احترام متناسب با خودشان برخوردار باشند و مردم قدرشناس ایران نیز با توجه به همین کارنامه‌ها به وظیفه تکریم آن‌ها عمل خواهند کرد. اینکه رسانه ملی به تکریم این شهدا همت بگمارد قابل تحسین است، ولی اهالی کار رسانه‌ای می‌دانند که زیاده‌روی در این کار و خرج کردن از اعتبار دیگران در این زمینه، این اقدام تبلیغی را به ضدتبلیغ تبدیل می‌کند. زیاده‌روی در تبلیغات شهری نیز همین ضرر را دارد و نتیجه اینست که قبل از هرکس به خودِ این شهدا ظلم می‌شود. علاوه بر این، عده‌ای نیز برداشت‌هائی از این زیاده‌روی‌ها پیدا می‌کنند که به ضرر نظام و کشور و حتی خود بانیان این قبیل تبلیغات افراطی است.
معلوم نیست سرگرم شدن به این امور در شرایطی که کشور به روشن شدن علت این حادثه دلخراش و فاجعه‌بار نیازمند است، چه وجهی دارد. پرداختن به این سرگرمی‌ها اولویت کشور نیست و مسئولان باید به جای این قبیل امور به سوال‌های متعدد مردم در زمینه این فاجعه پاسخ بدهند و راهکاری برای جلوگیری از تکرار آن پیدا کنند. آینده کشور را اینگونه می‌توان در برابر چنین فاجعه‌هائی تضمین کرد.


آیا همه چیز در دقیقه ۹۰ رقم می‌خورد؟


علی صارمیان طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان گفتمان تازه و کهنه نوشت: در سیاست چیزی به نام گفتمان کهنه و گفتمان تازه وجود دارد. انگار هوای تازه پنجره‌ها را ملزم به گشودن می‌کند. معمولا گفتمان تازه، گفتمان قبلی را با شرایط جدیدی مواجه می‌کند و از آن می‌گذرد. گفتمان قدیمی، استدلال‌های خود را از دست می‌دهد. در انتخابات ریاست‌جمهوری، نامزد‌ها درواقع مظهر گفتمان تازه هستند. در همه ادوار این گونه بوده. گذشتن از گفتمان ترور و آشوب در سال ۶۰ که سه رییس‌جمهور بنی‌صدر، رجایی و خامنه‌ای را به خود دید. گفتمان سوم، گذشتن از گفتمان بنی‌صدر بود. گفتمان هاشمی رفسنجانی، پایان بخش گفتمان استقامت در شرایط جنگی میرحسین موسوی بود. گفتمان توسعه سیاسی، حاملش سیدمحمد خاتمی بود و بر گفتمان وضع موجود و میراث هاشمی پیروز شد. گفتمان احمدی‌نژاد در سوم تیر، حامل عدالت توزیعی بود و از وضعیت موجود گذشت. گفتمان روحانی حل انزوای ایران بود و از حاملان گفتمان احمدی‌نژادی گذشت. گفتمان رییسی، در فلج شدن برجام طلوع کرد. حال پرسش این است چه گفتمانی در ۵۰ روزه انتخاب رییس‌جمهور، گفتمان جایگزین خواهد بود؟ چه کسی مظهر این تحول خواهد بود؟ چرا که بدون تحول نخواهد بود و رقابت در بین تحول‌گرایان و تثبیت‌گرایان وضع موجود خواهد بود. در واقع این شرایط تغییر یا تثبیت است که شخصیت‌های سیاسی را کاور می‌کند. تغییر لاجرم خواهد بود؛ اما نام این تغییر و تحول و گفتمان چیست؟ به نظر می‌رسد که شاخص‌ها تا حدودی مشخصند. از شخصیت بخشی به صندوق رای تا بازگشت به مردم تا کاهش شکاف بین مردم و حاکمیت تا موارد سیاست خارجی. اما هنوز یک چیزی کم است؛ آیا آدم‌های کهنه سیاست، می‌توانند آن گفتمان غالب را به وجود بیاورند و حاکمیت و مردم را اقناع کنند؟ در کشور‌های دیگر احزاب گفتمان را می‌سازند و معرفی زودهنگام کابینه این مشکل را حل می‌کند، اما در ایران همه چیز در دقیقه ۹۰ ورق می‌خورد و گفتمانی که یخش بگیرد، سخت است. وانگهی آیا خود نامزد‌ها می‌توانند مظهر این گفتمان جدید باشند؟ یعنی چهره سیاسی‌شان موجب اطمینان و باور مردم شود؟ در ۵۰ روز این مشکل تمامی نامزد‌ها خواهد بود. جبهه‌ها و احزاب و شخصیت‌های سیاسی مهم‌ترین مشکل‌شان این دو موضوع ساخت گفتمان و انطباق گفتمان تازه با نفر و کابینه اوست.

 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار